آذر 1400 بود که فومو طوری وارد نوبیتکس شدم و مقداری واریزی ریالی روی پول بی زبون انجام دادم و ظرف چن روز آینده هم در حالیکه خط مترو کهریزک-تجریش رو میپیمودم اون کش رو تبدیل کردم به تتر و ترون و زهرماری.
راستی من رضام رضا دارابی و پیشنهاد میکنم حتما نوشته های دیگه ام رو هم بخونی :)
بگذریم از اون شب کذایی که سرد و سنگین و بی سرصدا بود تا امروز که 330 روزی میگذره...
در راستای بازی بازی کردن و آموزش و یادگیری و همچنین عبرت وار از بایننس، وارد کوینکس شدم.
یه مدت به همین منوال گذشت تا اینکه کوینکس فیلتر شد. ولی باز هم مهم نبود! چون با قند شکن دسترسی میسر بود.
عید امسال من یه سفر 120 ساعته به بندرعباس، قشم و یزد داشتم که جاتون خالی و نگم برات و این حرفا...
یه تجربه معنوی به دست آوردم و یکی از مشکلات همیشگیم که در رابطه با حجم غیر قابل کنترل فضای موبایلم بود حل کردم و فهمیدم راه حل اینه که بزنم همه رو یه جا پاک کنم :) و کردم! در حد خودش یه قتل عام مجازی بود.
از قضا کوینکس، تایید دو مرحله ای رو اجباری کرده بود و من به خیال خودم توی دفترچه یادداشتم کلید رو نوشتم... که متاسفانه اینطور نبود. از خودم رکب خوردم، به خودم گل به خودی زدم ... از اینجور مثالها دیگه خلاصه!
پس دارایی من توی کوینکس قفل شد تا زمانی که ثابت کنم دارایی ها و حساب مال منه. که چون با چن بار تلاش نتونستم بیخیالش شدم و گفتم بعدا انجامش میدم.
تا اینکه:
همه اینا رو گفتم که برسم به این نقطه از متن و حرف اصلی رو بزنم:
کوینکس که مدتیه فیلتره... وی پی ان ها هم که قطعه... توی پشتیبانی کوینکس هم که کلا دری وری تحویل ادم میدن... عین کریپتولند دفتر ندارن که بریم جلوش تحصن کنیم تازه اگه بود و میرفتیم هم احتمالا نمیداد...
چیکار باید کرد؟
من در حالی که فاز جیمز هاولز رو گرفتم به تلاش های خودم ادامه میدم.
قلبا ممنونم که تا اینجای نوشته ام با من همراه بودید.
بی صبرانه منتظر نظرات بزرگواران گرامی هستم.
و اینکه با من همراه باشید تا در قسمت بعدی حرف های جدیدی رو به شما بزنم و
نتایج مهمی از حرفایی که اینجا زده شد بگم.