مدرک دانشگاهی کامپیوتر مهمه ولی بعضی چیزا در رزومه ازش بهترن. منظورم رو اشتباه متوجه نشید، خصوصا اگه دانشگاهتون با صنعت ارتباط نزدیکی داشته باشه.
هرچند ما تو دنیای اینترنت محور داریم زندگی میکنیم و اگر بخواید حرفه برنامه نویسی رو شروع کنید مدرک کامپیوترتون نباید مهمترین نقطه رزومه تون باشه.
پس این 5 چیزی که از مدرک کامپیوتر بهتر هستن چین؟ از آسون به سخت این پایین لیستشون کردم.
شبکه اجتماعی تخصصی
کی از شبکه های اجتماعی خوشش نمیاد؟ اگه شما تو بعضی از شبکه های اجتماعی نیستید پس درستون رو اشتباه انتخاب کردید. ?
بخاطر حرفه تون تویه بعضی انجمن های تخصصی (تویه توییتر، لینکدین، ردیت و اسلک) عضو بشید.
ترجیحا حساب تخصیص تون رو با حساب شخصیتون قاطی نکنید.
این باعث اطمینان میشه که با گروهی از افراد آشنا میشید که به یه موضوع علاقه دارند.
در رزومه تون لینک حساب شخصیتان را قرار ندهید. ارزش زیادی به رزومتون نمیده. بجاش حساب تخصصی تون رو بزارید که مامان باباتون رو توش فالو نکردید. ?
نه در واقع، مردم فقط وبلاگ های تخصصی رو اشتراک نمیزارن.
اغلب داستان، جک (مرتبط) و کارتون علاقه دارن.
البته فقط جک به اشتراک نزارید. یا یه فرد ساکت نباشید. در این صورت فالووری بدست نمیارید. چیزی که پیدا میکنید و به نظر تون جالبه رو به اشتراک بزارید. نظرتون در مورد مطالب مرتبط رو بیان کنید افکار و ایده هاتون رو بنویسید.
شگفت زده میشید وقتی نظرات دیگران و ایده هاشون رو میشنوید. بعضی ایده ها که فکر میکنید کامل هستند به نظر بعضیا ناقص به نظر میان و اینطوری یاد میگیرید
این روزا ما خوش شانس هستیم که StackOverflow رو داریم. با پاسخ های خیلی زیاد به سوالات برنامه نویسی ما. یک جامعه بسیار بزرگ(یک سوال برنامه نویسی سرچ کنید معمولا لینک StackOverflow رو میبینید)
همه چیز با گام اول شروع میشه. شاید گام اول شما سوالی باشد که پاسخی برای آن پیدا نکردید.
خیلی مهمه که سوالتون واضح و برای فهم آسون باشه.
اگر نمایشش نیاز به نمودار داره براش نمودار بکشید. اگر نیاز دارید کدتون رو نمایش بدید، git repo تون رو به اشتراک بزارید.
جایی از مسئله رو که توش سردرگم شدید رو قرار بدید کل پروژه رو نریزید اونجا و توقع داشته باشید خواننده متوجه بشه.
وقتی دارید مسئله رو محدود میکنید ممکنه جوابتون رو خودتون پیدا کنید و غافلگیر بشید (مثلا یه اشتباه احمقانه??).
یه سوال تمیز و مختصر معمولا جواب داده میشه، خصوصا تو موضوع هایی که علاقمند زیادی داشته باشه. حتی اگه کسی جوابتون رو نداد تسلیم نشید. مجددا سرچ کنید اگه جوابش رو خودتون پیدا کردید به خودتون جواب بدید تا کسای دیگه هم ازش استفاده کنن.
به عبارت دیگه از پست کردن سوالتون دریغ نکنید حتی اگه پاسخش رو جای دیگه پیدا کردید ممکن تو StackOverflow جواب بهتری دریافت کنی.
اگه یکی به سوالت پاسخ بده بهش امتیاز بده. سعی کن بهترین پاسخ رو پیدا کن و بهش uptick بده به جای اینکه سوال رو تو برزخ ول کنی بری. علاوه بر اون دو امتیاز هم خودت بابت uptick میگیری.
اگر بهترین پاسخ رو بین گزینه ها ندیدی بخاطر گرفتن دو امتیاز الکی یکی از پاسخ ها رو انتخاب نکن.
این درواقع یک پلتفرم سادست برای تشخیص افراد جامعه(شما فقط به انضباط نیاز دارید). حتی اگه سوالتون به بهترین صورت پرسیده نشه مردم تلاش میکنند که سوالتون رو بهتر کنند.
بزارید ببینیم دیگه چیکار میتونیم انجام بدیم.
یادگیری و ضبط چیزایی که یاد گرفتیم یه عادت خوبه خصوصا اگه چیزی کشف کنبم که جایی نوشته نشده بود.
بعضی وقتا ما چیزی رو از یه آموزش یا داکیومنت یاد میگیریم ولی مدت زمانی طول میکشه تا درست درکش کنیم پس ما میایم بعضی نکته ها و یادداشت ها رو کنارش مینویسیم که فهمش رو برامون اسون تر کنه. چرا این تجربیاتتون رو با بقیه به اشتراک نمزارید؟ یادگیری رو برای بقیه مردم هم آسون کنید. بلاگ برای همه خوبه.
شاید فکر کنید که بلاگ نوشتن فقط برای بقیه سود داره اما اینطور نیست علاوه بر اینکه میتونید تون رو به رزومتون اضافه کنید خوبی های زیر رو هم براتون داره:
این روز ها اپن سورس در سراسر دنیا جا افتاده. همکاری و دورکاری یک حرکت رو به جلوه.
چرا به جامعه اپن سورس نمی پیوندی؟ با مشارکت در پروژه آگن سورس بقیه شروع کن.
یه روز میبینی به چیزی نیاز داری که به راحتی قابل دسترس نیست.
خوب اون موقع باید کتابخونه اپن سورس خودتو بسازی و اونو با همه به اشتراک بزاری.
یه کتابخونه اپن سورس یه محصول کوچیکه اما مخالف یه محصول واقعی مخاطبینش توسعه دهنده ها هستن. بنابراین نگرانی بازار یابیش کمتره،طراحی کاربر و غيره. تمام تمرکزت روی کد میزاری در نتیجه هزینه ها هم کاهش پیدا میکنه.
در مقایسه با محصول واقعی کتابخونه اپن سورس هزینه کمتری داره.
اگه پروژه اپن سورست محبوب شد درخواست هایی از همکارا دریافت میکنی که میخوان ویژگی جدیدی به پروژت اضافه کنند و کار تو میشه بررسی درخواست ها و تصمیم این که کدوم یکی پروژه رو بهبود می بخشه
همون طور که از اسم اپن سورس پیداست یعنی اینکه کدت رو در به همه ارائه بدی. پس اگه ایرادی(باگ) پیدا بشه(امیدوارم احمقانه نباشه?) همکارات اون رو بهت اعلام میکنن یا حتی درستش میکنند و بهت پول ریکوئست میدن تا فیکسش کنی. و از این طریق رایگان پروژتون رو تست میکنید.
اگر بعضی قابلیت ها تویه کتابخونه تون کم بود همکارا خودشون اضافش میکنند.
آیا یه کتابخونه اپن سورس میتونه آينده شغلی شخص رو تضمین کنه؟
برنامه نویسای اندروید تقریبا همه جک وارتون رو میشناسن. اون هم با اپن سورس شروع کرد. اون الان تو گوگل کار میکنه.
با وجود اینکه نگهداری یه پروژه اپن سورس سخت نیست(بقیه در نگهداریش کمک میکنند) ،هزینه اولیه کمی داره(به طراحی و نقشه بازاریابی نیاز نداره) و بر فن متمرکزه باز هم چالش های خودش رو داره.
احتمال ساخت یه کتابخونه اپن سورس که توسط خیلیا استفاده بشه زیاد نیست. برای ساخت هر پروژه اپن سورسی زمان، تلاش، فکر، و ملاحظات لازمه. بررسی پول ریکوئست ها و تست و آپلود هم زمان بره.
من فکر نمی کنم که هر کسی بتونه تعداد زیادی کتاب خونه محبوب اپن سورس بسازه. ادمای زیادی نیستن که اندازه جک وارتون استعداد دارن.
اگه فکر میکنی این تو رو به چالش نمی کشونه، و فکر میکنی کشش بیشتر از این رو داری گزینه بعدی رو بررسی کن.
ساخت یه صفحه وب یا یه برنامه این روزا خیلی سادست. اما بازاریابی اون شاید کار آسونی نباشه ولی رسوندنش به 10.000 کاربر دیگه یه شاهکار غیر ممکن نیست.
بنابراین داشتن یه محصول واقعی(نه یه تکلیف مدرسه یا دانشگاه) با دسترسی آزاد برای عموم و بازخورد خوب کاربران، ارزش زیادی به رزومه تون میده.
داشتن یه پروژه واقعی بهتون تجربه کاملی در ساخت برنامه میده—از صفر تا انتشار و استفاده عمومی.
هر تکنولوژی که نیاز داشته باشه رو تو طول پروژه یاد میگیرید.
در کنار مباحث فنی که یاد می گیرید، یه دید ارزشمند نسبت به بازاریابی محصول تون بدست میارید.
یاد می گیرید که جزئیات ریز طراحی مهم هستن و جریان کار تون میتونه طراحیتون رو بسازه یا خراب کنه. برای بهتر کردن برنامه باید رفتار کاربرا رو بدونی و اینکه کدوم ویژگی کار میکنه و کدوم کار نمیکنه. آنالیز موضوع دیگه ایه که بهش میرسید.
بعدش پی میبرید که یه کار عالی رو نمیشه تنهایی انجام داد.
من یه دوستی دارم که زبان انگلیسیش خیلی ضعیف بود و دنبال کار در یک کشور انگلیسی زبان میگشت. با وجود مشکلی که با زبان انگلیسی داشت چون پروفایل خوبی روی وب داشت خیلی راحت کارشو پیدا کرد بدون اینکه زیاد انگلیسی صحبت کنه(الان زبانش خیلی خوب شده).
در حالی که داشتن یه محصول موفق وزن زیادی به پروفایلتون اضافه میکنه در حقیقت میتونه خودش یه کسب و کار و حرفه باشه. نگهداریش کار خیلی سختیه بزارید یکم توضیح بدم.
با گذشت زمان سرمایه گذاری و وقت بیشتری نیاز پیدا میکنه. تکنولوژی در حال تغییر و نیازه که محصولت رو بروز کنی.
اگه قبلا تمام وقتت رو میزاشتی ممکنه الان ازدواج کردی و بچه داشته باشی که در این صورت نگهداری از محصول شخصی می تونه یه چالش باشه.
خوب این بهانه منه، نگاه کنید به بیل گیتس، استیو جابز، مارک زاکربرگ اگه اونا تونستن انجامش بدن چرا تو نتونی؟
نکته 1: اگر این مقاله برات مفید بود میتونی با لایک کردنش به من برای نوشتن مقاله های بعدی روحیه بدی ❤️?
نکته 2: اگه متن اشتباه تایپی یا معنایی داشت یا کلا مخالف بودید کامنت کنید ?