ما برای خودمان چه داریم ، از برای شادی دیگران در یک سری سرور میرقصیم و در حالی که از تعصب و غیرت رگ میزنند جالب است که از حقوق افرادی حرف میزنیم که خودمان نیسیتیم و به.... که چه قدر خوردن حقمان راحت است .
هر چیزی بگویی معاندی و وقتی دردت می آید میفهمی نه گوشی داری برای شنیدن و نه لبی داری برای حرف زدن که حقیقتا دلت هم نمیخواهد اما میدانی که حتی وقتی دلت هم نخواهد میخوری ...
درد ها کم کم کمرنگ میشود چون انگار چیزی باید متعادل شود اگر بیشتر بخندی بیشتر روزی خواهی گریست اصلا شما همین جمله را ببین نگاه کن چه پارامتر هایی را نادیده گرفتیم ولی جوری نگاهم تنگ است که به قطعیت میگویم واقعیت دارد .
از درد گفتم پسری ۱۸ ساله بلکه کم تر می آید و در یوتیوب میگرید جماعتی از برای غمش ضعف میکنند. البته که من هم درکش کردم اما که چه حالا ۱ میلیون فالووور دارد و دیگر نگران لایک ها و کامنت های رنگینش است اگر بشوند ۹۰۰ هزار تا تنهاست و اصلا همه این ها به کنار مگه ما غمگینیم که پول دار شویم اصلا چرا باید جماعتی برایمان دل بسوزانند وقتی نهایت آن است که خودت به مرور بهتر میشوی .
خیر پیش