مسئله فلسطین و اسرائیل فارغ از تمام ظلم و ستمهای این سالها، فارغ از منیتها و تمامیتخواهیها، فارغ از اینکه دنیای فعلی بخواهد با نایسبازی چگونه توضیحش بدهد یا حتی عدهای بخواهند واقعیت را پشت مظلومیت کودکان شهرکنشین پنهان کنند، یا اصلا با هر توضیح و تفسیر اضافهای که تلاش شود سرگرممان کند چنان که فراموش کنیم آنچه دارد اتفاق میافتد اصلا چیست، چنان که ۳ گرم حق را با ۳ تن باطل درآمیزد تا باطل را تطهیر کند، حتی فارغ از جغرافیا، فارغ از آب وهوا و فارغ از نفت و حتی فارغ از فلسطین!
یک چیز مهم دارد،
مسئله انگار اصلا مسئله طبیعی بودن و مصنوعی بودن است.
مسئلهی جماعتی است که طبق یک سیر طبیعی و تاریخی در پدیدههای عالم در مکانی جمع میشوند، زبان مشترک دارند و غذای مشترک و بیان مشترک و یک همبستگی فطری بدون آنکه یکدیگر را دیده باشند، اینها یک ماه از سال را با یک رژیم خاص غذا میخورند، یک ماه از سال را در یک کنفرانس بینالمللی در مکه دور هم جمع میشوند، رفرنس اصلی همهشان یک چیز است و شبیه به هم زندگی میکنند
و در مقابل
تلاشی مصنوعی برای اینکه یک مکانی را تصاحب کنی بعد انسانهایی را به اسم یک دین دور هم جمع کنی چنان که مهم نیست حتی واقعا به خدایی باور داشته باشی تا تو را در دسته پیروان آن دین بگذراند! [دیدن مستند متولد اورشلیم توصیه میشود]
و تمام تلاشت را برای رفاه و امنیتشان بکنی و چنان دارا باشی که رسانهها اصلا از آن تو باشند، حتی بتوانی طبق خواسته خودت صلح و جنگ را تعریف کنی و بکوبی بر سر تمام مردم جهان و...
یک لحظه خودتان را از این ورطه بیرون بکشید، از دور به آنچه واقعا دارد اتفاق میافتد نگاه کنید، این همان دستوپا زدن دیرینهی شیطان نیست مقابل خدا، همان منیت مقابل حقیقت،
یک تلاش مذبوحانه دیگر نیست مقابل لیظهره علی الدین کله؟
این آهنگ را میخواستم زودتر از اینها بگذارم، اما توییت مسئول سابق صداوسیما منصرفم کرد. امروز همینطوری که داشتم با خودم به طبیعی و مصنوعی بودن فکر میکردم دیدم دارم ناخودآگاه زمزمهاش میکنم.
جای جالبی در زندگی هرکداممان میشود اگر برسیم به نقطهای که آنقدر یقین داشته باشیم که این جمله را زندگی کنیم
اَلحق سلاحی و اُقاوم..