اگه برنامه نویسی هستی که داری به دورکاری فکر میکنی، میخای فریلنسر شی و از توی خونه ت پروژه هارو انجام بدی، یا دلت میخاد با شرکتی قرارداد ببندی که نحوه کارش به صورت ریموت یا دورکاریه، یا همیشه کنجکاو بودی که خب، حالا اگه یه مدت از راه دور کار کنم و دیگه مجبور نباشم هرروز بلند شم برم سرکار، اوضاع چطوریه، این مطلب میتونه یه سری نکته رو تو ذهنت روشن کنه.
این شد که گفتم کمی از تجربه های چندسال دورکاری خودم بگم و اینکه اصن حس و حالش چطوریه و باید به چه چیزایی توجه کرد و اصن چرا خوبه که یه برنامه نویس دورکار باشه.
من یه چندسالی با یه شرکت خارجی و یه شرکت ایرانی، به شکل دورکاری (و از توی خونه) برنامه نویسی کردم و چیزایی که میگم، براساس تجربه های واقعیه، اگر با این ایده ها موافق نیستی، پس حتما پست بعدی منو بخون با این عنوان که "چرا دورکاری برای یه برنامه نویس بده؟" .. اما اگه موافقی، شاید با من هم عقیده باشی که این مدل کار کردن میتونه خوب باشه و حتی درآمدم روبیشتر کنه. به این دلایل :
شاید بشه گفت مهمترین فایده ای که دورکاری میتونه داشته باشه صرفه جویی در زمانه. همین یه مورد میتونه کلی خاصیت مفید دیگه برامون به وجود بیاره مثل چی ؟ اینکه بیشتر بخوابم، بیشتر استراحت کنم، بیشتر ورزش کنم، (چمیدونم اصلا بیشتر برم دنبال فسق و فجور)، بیشتر مطالعه کنم و یا هر کار دلخواه دیگه ای که توی تایم آزادم دوست دارم انجام بدم. دورکاری با حذف خیلی از آیتمهایی که رفت و آمد شهری به وجود میاره، مثل ترافیک، آلودگی، مسیر رفت و برگشت به محل کار و همه چیزای اینطوری، باعث میشه کلی از استرس و اعصاب خوردی روزانه مون کم شه. شاید گفتنش ساده باشه، اما اگه یه مدت دورکاری تجربه کنی، از اون همه وقت اضافه ای که از دل این مدل کار کردن برات به وجود میاد متعجب میشی و خب این چیز خیلی خوبیه.
به همین نسبت، وقتی بتونم با تمرکز بیشتر، از راه دور، و بدون عوامل حواس پرت کنی که توی محل کارم وجود داره، کار کنم، قطعاً راندمانم هم میره بالاتر. در نتیجه یه تسکی که تو یه حالت دیگه چارروزه انجام میدادم حالا میتونه خیلی سریع تر از قبل تموم شه. و این خودش کلی وقت آزاد به من میده و طبیعی هست که وقتی زمان آزاد بیشتری دارم، و کسی دم به دقیقه قرار نیست منو پای سیستم و حین کار چک کنه، بتونم سراغ پروژه های دیگه ای هم برم که یا میتونه شخصی باشه، یا برای یه شرکت دیگه، که این به زبون ساده یعنی پول بیشتر.
پس با تعدد کارهای بیشتر، وقت بیشتری دارم و وقت بیشتر یعنی پول بیشتر.
واقعن ارزش امتحان کردن نداره؟
خیلی از آدما، به خصوص عده زیادی از برنامه نویسا که غالباً درونگرا هستن، از این که هرروز مجبورن با یه مشت آدم خسته کننده، رو مخ، سمی، منفی باف یا حتی احمق سر و کله بزنن خسته میشن. کلی ازشون انرژی میره و با خودشن میگن ای بابا، چطوری از دست این یارو خلاص شم. دورکاری تو رو از حضور در محضر این افراد عزیز دور میداره و این کم چیزی نیست. یهو به خودت میای و میبینی که آخیش، چقد خوب شدم که میتونم بشینم با آهنگ دلخواهم کارمو پیش ببرم و هیچ کس هم نیست دم به دقیقه بیاد بالا سرم مخمو بخوره.
یا اون آقا یا خانمی که همه ش میومد تو جمع خوشمزه بازی درمیاورد، دیگه اینجا نیست و خداروشکر که از شر همه شون راحت شدم.
از همه این قبلی ها بهتر، اینه که من حین دورکاری، خیلی وقتا میتونم براساس ساعت کاری دلخواه خودم کارو پیش ببرم. البته این موضوع خیلی به نوع پروژه و قرارداد و آدمایی که باهاشون کار میکنی هم ربط داره، خب خیلیا از همون کله ی صبح میخان جلسه آنلاین بزارن و خیلی به تایمهای اداری مقیّد هستن که شاید منطقی باشه، اما همیشه هم اینطوری نیست و اگه گیر آدمایی بیفتیم که خیلی به تایم کاریمون کاری ندارن و بیشتر تحویل تسک و کار براشون مهمه، میتونیم ازین نعمت بزرگ بهره مند شیم و براساس زمان کاری دلخواهمون کار کنیم.
ممکنه یه وقتی مخت کار نکنه و دلت بخواد وسط روز بلند شی بری هوا بخوری، نفس بکشی، یا یه کمی به خودت استراحت بدی تا بعداً راحتتر از پس یه چالش یا تسک پیچیده بربیای، یا حتی مثل یه عده زیادی، حس کنی که شب ها میتونی راندمان بیشتری داشته باشی و کارت رو بهتر انجام بدی، لذا این انعطاف زمانی، دستتو باز میزاره و چی بهتر از این برای جغدهای شب زنده دار.
البته که بدیهیه هر مدل کار کردن، باید نظم زمانی خودشو داشته باشه و اگه کلا تو این مقوله ضعیفی و هیچ ساعت شروع و پایان مشخصی نداری، تو هر حالتی قطعاً به مشکل میخوری و این بی نظمی یه جا یقه تو میگیره
به به .. فضای کار دلخواه. دفتر، خونه، کافه، فضای کار اشتراکی، جمع شدن تو خونه رفقا یا هر مدل دیگه. همه اینا امکان پذیره چون دیگه کسی قرار نیست بهت بگه که بشین پشت این میز و از جات تکون نخور و هر غلط اضافه ای بکنی من از تو دوربینا دارم چکت میکنم و این حرفا.
این بار ازین خبرا نیست. من میشینم توی اتاق خودم، با نور و دما و دکور و چیدمان دلخواهم و خیلی شیک و مجلسی شروع میکنم به کد زدن. اگه همیشه دلت میخواست که یه اتاق کار خفن برا خودت جمع کنی و چندتا مانیتور گنده رو بچسبونی کنار هم و درست وقتی که روی صندلی خوشگلت لم دادی، خروجی برنامه تو ببینی، باید بهت بگم که دورکاری تو رو خیلی به این لحظه نزدیک تر میکنه.
اگر هم وُسعِت به این جینگولگ بازیا نمیرسه، کلی کافه و فضای کار باحال و جدید هست که هم میتونه به فضای کاریمون تنوع بده و هم کلی غافلگیرمون کنه. اگه حتی حال و حوصله کافه و این جور محیطا رو هم نداری، لااقل تو اتاق خودت، با یه میز و صندلی کوچیک هم میتونی ایلان ماسک درونت رو فعال کنی و از دور کاریت لذت ببری.
و دست آخر، پیش از اینکه این مطلب رو تموم کنم و تو رو دعوت کنم به مقاله بعدی که "چرا دورکاری برای یه برنامه نویس بده؟" (میدونم یه جورایی مرض دارم!) خوشحال میشم اگه تو هم تجربه دورکاری داری، حس و حالتو ازین دوران بگی.