رجب کاظمیان‌فرد
رجب کاظمیان‌فرد
خواندن ۱ دقیقه·۲۲ روز پیش

آخر قصه ماگ

سلام دوستان

روزگارانی در میر 🏚️

نگاه کن به این صورت نحیف ونزار

نگاه کن به این مرد خسته بیمار

نگاه کن که ببینی بهار ه خرم و شاد

مثال برگ خزان می رود همه بر باد

تمام رنج زمان در نگاه او پیداست

برای همه این حدیث آخر دنیاست

بهارو عمرو جوانی ببین چه زود میگذرد

به داری و به نداری و هرچه بود می گذرد

به غنچه وبه گل و با بهار می خندید

به درد وغم و رنج این روزگار می خندید

صد آفرین به توای نازنین اهل هنر

تو درمیان جمع هنر مند بودی سر

بی صدا بودی هنر گویای آواز توبود

هر صدای چکشت آهنگی از ساز تو بود

شب است و مرغ سحر باز می دهد آواز

اگر زمانه با تونسازد توبا زمانه بساز

رجب کاظمیان فرد

آذر ماه 1403

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید