رجب کاظمیان‌فرد
رجب کاظمیان‌فرد
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

جاده های طالقان

سلام دوستان

روزگارانی در میر🏡


سیاحت می‌کنم در جاده‌ها من

مسیر طالقان با صفا من

نشستم پشت رُل با نام الله

کشیدم بادبان چون ناخدا من

شدم راهی و گاهی از سر شوق

زدم چون طفل خندان دست پا من

تمام پیچ و خم‌ها آشنایند

همان راهی که رفتم هفته‌ها من

فضای دره‌ها را مه گرفته

کنم سیری میان ابر‌ها من

شکوه طالقان بالای البرز

بدیدم خرمی نشو و نما من

گذارم پا میان خاک پاکش

شوم از غصه‌ و غم‌ها رها من

صدای بلبلان را می‌شنیدم

کنار رود و جوی و چشمه‌ها من

نشسته عطر گل در دشت و صحرا

خرامان در میان عطرها من

بساط شادمانی برقرار است

بخندم از ته دل بی‌ریا من

شده قسمت ولایت را ببینم

ندارم فرصتی بی انتها من

هزاران سال اینجا ریشه دارم

چو می‌گشتم میان ریشه‌ها من

درخت توت پانصد ساله اینجاست

پدر می‌گفت دیدم سال‌ها من

سلام بر کوچه‌ها بر مهربانان

سلامت می‌کنم ای آشنا من

رسیدیم خستگی از تن بدر شد

همیشه شکر دارم از خدا من

همین چند بیت را قابل بدانید

کنم تقدیم دوست باوفا من



✍🏼قلم: رجب کاظمیان‌فرد

🗓️خرداد ماه ۱۴۰۳

طالقان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید