رجب کاظمیان‌فرد
رجب کاظمیان‌فرد
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

وقت گذشت

سلام دوستان

روزگارانی در میر 🏚️

عمر چون باد گذشت فصل خزان من وتوست

تن ما خسته شده دل نگران من وتوست

به عصا تکیه زدی پیرشدیم وقت گذشت

لاف بیهوده نزن حرف زبان من وتوست

هرچه کاشتی ز پس عمر شده وقت درو

پای خرمن بنشین سود وزیان من وتوست

راه بی رنج نبود درد سری بود وگذشت

در سفر مهرو وفا هم سفران من وتوست

مثل یک شیر زدیم بر دل تاریکیها

رنج ما همت ما فرق میان من وتوست

بار سنگین نکنید هرچه سبکتر بهتر

بشنو بانگ جَرس حال زمان من و توست

فکر همراه نباش راه سفر تنهائیست

دفتری هست و خدا راز میان من و توست

رجب کاظمیان فرد ✍️

آبان ماه 1403🗓️

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید