آن چه موجب وصل ما شده بود موسیقی بود و شعر و جیرجیرک ته باغ .....
و چند باری چای بعد از ظهر.
حالا ...... بی تاب و تنها در خلوت؛ چای بعد از ظهر را می نوشم.
شعر می خوانم و به نجوای سحرانگیز موسیقی گوش می دهم.
............. و جیرجیرکی که همچنان ته باغ می خواند!
دیده بودی آن چه مایه وصل است؛ تو را روزی سبب فصل باشد؟
ناامیدانه آغوشم را برایت می گشایم......