باران محمدی متولد 22 اسفند1391 در تهران ، بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون است .
آموخته ی زبان انگلیسی و ترکی ، بازیکن والیبال ، نوازنده ی 3 ساز : گیتار ، سنتور ، تنبک ، نقاش و بازی در فیلم کوتاه جشنواره بین الملل ، بازی در 3 تئاتر و 3 سریال تلویزیونی و ...
در حال حاضر مشغول تحصیل در سال هفتم می باشد که فعالیت خود را از تلویزیون و با بازی در سریال یکی بود یکی نبود ( فصل یک ) به عنوان یکی از بازیگران اصلی در نقش توران به کارگردانی آقای شهرام قدیری شروع کرد .
و در حال اجرا در کنسرت نمایش برگ خزون به کارگردانی سرکار خانم آوا توکلی می باشد .
و تمرین برای ایفای نقش در تئاتر دهه شصتی ها که بزودی آماده ی اجراء می باشد .
سواﻻت مصاحبه :
در کنسرت نمایش برگ خزون ، نقش فرشته را بازی کردید . بزرگترین چالش شما برای همزادپنداری با این کاراکتر چه بود ؟
حسی که بهم میداد حس عجیبی بود . بزرگترین چالش برای من درک جهانبینی یک موجود فراانسانی و تجسم « معصومیت مطلق» و «کنترل توأم با مهربانی» او بود . باید حس کنجکاوی بی پایان ولی بی غرض فرشته را پیدا میکردم .
بازی در تئاتر که مخاطب زنده دارد را ترجیح میدهید یا بازی در سینما که امکان تصحیح وجود دارد ؟ تفاوت اصلی این دو رسانه از نگاه شما چیست ؟
من هردوی آنها را دوست دارم . زیرا هرکدام تجره ی جدیدی دارد .
به نظر من تفاوت اصلی در انرژی ارتباط مستقیم و زنده با تماشاگر است . در تئاتر، شما و مخاطب یک سفر کاملا منحصربه فرد و غیرقابل تکرار را تجربه میکنید .
یک موجود زنده که هر شب شکل متفاوتی به خود میگیرد . در سینما ، دقت و جزئیات مهمتر است ، چون دوربین
حتی کوچکترین لحظه ها را هم ثبت میکند.

اولین جرقه ی علاقه به بازیگری در شما چه زمانی و چگونه زده شد ؟
اولین جرقه ، از کودکی و با تقلید و خیال پردازیهای بی پایان زده شد . برای من این فرآیند بیشتر شبیه به کشف تدریجی یک زبان جدید برای بیان خودم بود .
من عاشق تقلید کردن و اجرای نقشهای مختلف بودم . این تقلیدها گاهی از شخصیتهای کارتونهایی بود که تماشا میکردم ، و گاهی از اطرافیانم .
برایم جذاب بود که چگونه میشد با تغییر صدا ، حالت چهره و حرکات بدن ، تبدیل به یک شخصیت کاملا متفاوت شد.
این بازیها ، اولین و بی ریاترین تمرین های بازیگری من بودن .
اگر قرار باشد یک نقش تاریخی یا یک شخصیت ادبی را بازی کنید ، کدامیک را انتخاب می کنید و چرا ؟
فروغ فرخزاد ، به خاطر تضاد بین آسیب پذیری عمیق و قدرت شاعرانه انقلابی او ؛ بازی کردن چنین شخصیتی هم چالش برانگیز است و هم عمیقا الهام بخش . امیدوارم یک روز به این رویا برسم .
آیا رویای خاصی در حرفه بازیگری دارید که هنوز به آن نرسیده اید ؟( مثلا همکاری با یک کارگردان خاص یا بازی در یک ژانر خاص)
بله ، بدون شک رویای اصلی من همکاری با کارگردانان بزرگ سینما است . دغدغه های عمیق انسانی و نگاه دقیق و پیچیده ای که به روابط آدمها دارند ، برای من بازیگر ، باﻻترین سطح چالش و جذابیت را دارد .
ایفای نقش در جهانی که آنها میسازند ، مثل حل یک معادله زیبای دراماتیک است .

به عنوان یک بازیگر ، بزرگترین دغدغه شما در فضای فعلی تئاتر / سینمای ایران چیست ؟
بزرگترین دغدغه من « محدودیت فضا برای ریسک پذیری و تجربه های خلاقانه جدید » است .
همیشه این نگرانی وجود دارد که مبادا محتوا و فرم به دلیل مسائل مختلف ، از جمله سختگیری های غیرحرفه ای ، به سمت کلیشه و تکرار پیش برود و فرصت برای شکوفایی ایده های نو و بیان شخصی هنرمند کاهش یابد .
تعریف شما از یک" اجرای موفق "چیست ؟ رسیدن به حس رضایت درونی یا تأثیرگذاری روی مخاطب ؟
یک اجرای وقتی موفقه که صداقت درونی هنرمند با احساس و دریافت مخاطب پیوند بخوره . این دو مثل دو بال برای پرواز هستند ؛ اگر یکی ضعیف باشد ، اجرا هرگز به اوج نمیرسد . رضایت درونی مبنای کار است ، اما تأثیر روی مخاطب است که به آن معنا و جاودانگی میبخشه .