فِک کن! همینجوری که داری اروپا رو میگردی اس ام اس واریزی برات میاد، داری محل اقامتت رو برای سفر کنیا رزرو میکنی اس ام اس واریزی میاد، میخوای برای المپیک ژاپن و یه سفر فوقالعاده پلن بریزی یکم بعد اس ام اس واریزی میاد. رویایی نیست دور دنیا رو بگردی و پول دربیاری؟؟ به همچین آدمای خوش شانسی که از سفرشون درامد دارن میگن "بلاگر سفر". ولی اگه فکر میکنید به راحتیه همین دو سه جملهست سخت در اشتباهید. همه اونایی که زیاد سفر میرن بدشون نمیاد بتونن به چنین درجهای در سوشال مدیا برسن اما خب همونطور که گفتم راحت نیست.
اول ببینیم درآمد بلاگرهای سفر از کجاست؟
قضیه از این قراره که صنعت توریسم مثل یه چرخه ست و تمام عواملش وابسته به هم میتونن این صنعت رو رونق بدن یا به کل نابودش کنن، چجوری؟ اینجوری که اگه من و تو بخوایم بریم سفر نگاه میکنیم با چی بریم؟ کجا بریم؟ چی بخوریم؟ چی بخریم؟ از اون طرف آژانسهای هواپیمایی، هتل و اقامتگاهها، مراکز تفریحی و بقیه تلاش میکنن با خدماتشون کاری کنن که سفر به ما خوش بگذره و اینجوری درآمدشون بیشتر بشه. حالا هر چی اونا بهتر عمل کنن و به من و تو بیشتر خوش بگذره، بیشتر دلمون میخواد بریم سفر بیشتر پول خرج میکنیم در نتیجه درآمد اونا هم بیشتر میشه و برعکس اگه بریم و ببینیم اه چرا پروازش تاخیر داشت چرا هتلش کثیف بود چرا غذاش آشغال بود و دیگه نریم سفر اونا هم نمیتونن به خدماتشون ادامه بدن یا بهترش کنن.
این وسط همهی اونایی که جزوعوامل سفر هستن مثل آژانسها، هتلها، و... تمام تلاششون رو میکنن که بگن ما خیلی خوب و خفنیم و اصلا نمیذاریم تو سفر آب تو دلتون تکون بخوره؛ و حسابی رو این چیزا تبلیغات میکنن. اینجاست که نقش بلاگرا مشخص میشه.
بلاگرای سفر معمولا، اکثر روزای سال رو در سفرن، جاهای مختلف میرن و تجربههای جالبشون رو با بقیه به اشتراک میذارن و اصولا هم هیجان زندگیشون برای همه جذابه واونا رو دنبال میکنن. اینکه یه تعداد خیلی زیادی که عشق سفرن یه شخص خاص رو دوست دارن و بهش اعتماد دارن و پیگیر سفرهاش هستن باعث میشه گزینهی خوبی برای تبلیغات و مارکتینگ بشه.
خیلی خلاصه بخوام بگم، کار بلاگرا نقد و بررسیه. از اول سفرشون شروع میکنن به تعریف کردن، کجا رفتم، با چی رفتم، کجا موندم، چیا خوردم و... اگه خوب بود که به همه پیشنهاد میکنن و اگرم خوب نبود صادقانه میگن که بقیه هم در جریان باشن و بیخودی هزینه نکنن.
چجوری پول درمیارن؟ یه مثال میزنم. فکر کنید مدیر یه هتل تازه تاسیس تصمیم میگیره برای سرازیر شدن مسافر به هتلش تبلیغات کنه، کجا بهتر از پیج بلاگرا. پس بهش ایمیل میزنه و در ازای مبلغی و با هزینه خودش دعوتش میکنه به هتل. بلاگرمون هم چیتان پیتان میکنه و چمدون میبنده از همون اول بسمالله شروع میکنه به تولید محتوا که بچهها خبر ندارید میخوام کجا ببرمتون... وقتی هم که به هتل رسید با عکس و فیلم و توضیحاتش شما رو متقاعد میکنه که اگه میخوای یه سفر رویایی و خاطره انگیز و تکرار نشدنی رو داشته باشی باید بیای این هتل. هم حسابی تفریح کرده، هم مدیر هتل راضیه، هم فالوورا یه سفر مجازی رفتن.
حالا فکر نکنید این بنده خداها یه شبه به اینجا رسیدن،نه! اونا سالها سفر کردن و یاد گرفتن چجوری سفرشون رو برای بقیه تعریف کنن.
چی میشه که یه نفر میتونه بلاگر بشه و درآمد داشته باشه؟
نه به اون آسونیه که هر کسی بتونه با چندتا عکس و تعریف بلاگر بشه نه اون قدر سخت که از پسش برنیای ولی خب رقابت برای تولید محتوای خوب بالاست و یه جوری شده که انتظار مخاطب با قدیما فرق کرده و حاضر نیست هر چیزی رو دنبال کنه پس باید به همون اندازه تلاش کنی تا دیده شی.
اساسا بلاگرا یه سری مهارتهای خاص نیاز دارن برای کارشون، حالا اگه محتواشون مربوط به سفر باشه یکم تخصصیتر هم میشه.
1) شاید زیاد شنیده باشی که میگن بلاگرا باید مطالعه کنن، درسته اما چجور مطالعهای؟ قطعا باید هدفمند باشه و بدونی که چی بخونی تا بهتر بتونی تاثیرش رو ببینی و برای چارتا جمله نوشتن عذاب نکشی. میتونی از سفرنامههای دیگران شروع کنی و ببینی مثلا راجع به اون جایی که تو رفتی چی نوشتن و یه دید خوب نسبت به متنی که قراره خودت بنویسی پیدا کنی. یه مورد دیگه برای مطالعه، خوندن در مورد شهری هست که قراره بری تا بتونی دست پر راجع بهش صحبت کنی. و اما مهمترین موضوع مطالعه که بر هر بلاگر زن و مردی واجب وعمل به آن موجب رستگاری میشود رشد فردی، مدیریت و دیجیتال مارکتینگ در سوشال مدیا و از این قبیل موضوعات هست که برای تولید محتوای خوب نیاز داری.
2) بلد باشی قصه بگی. کسی که قراره مخاطبت باشه باید بتونه پا به پات بیاد و حوصله شنیدن جزئیات سفرت رو داشته باشه حالا اگه بخوای رسمی و خیلی خشک باشی باید بیخیال بلاگری شی. یه تکنیک هست به اسم storytelling که میتونه نجاتت بده، در واقع میتونه مهمترین تفاوت تو با بقیه باشه. هر چی بهتر از این تکنیک استفاده کنی و داستان قشنگتری بگی سفرنامهی جذابتری خواهی داشت. میخوای بدونی چطور استوریتلینگ رو یاد بگیری؟ گوگل کن!
3) مثل بقیه بودن باعث میشه قابل پیشبینی باشی و این اصلا جذابیتی نداره. به شیوهی خودت سفر برو و به شیوهی خودت تعریفش کن. چیزی رو ببین که بقیه ندیدن، همهی اون چیزی که بهش نیاز داری توی جزئیات هست. از ویژگیها و خصوصیات خودت استفاده کن و بذار مخاطبت بدونه با کی همسفر شده.
4) قسمت مهم ماجرا اینجاست که همهی اونچه تو سفرت گذشته رو بتونی به خوبی به مخاطب نشون بدی. فک کن داری از یه طبیعت بکر و منظره فوقالعاده یا طعم خاص غذای محلی صحبت میکنی اما عکس و فیلمایی که ازش داری تار و تاریک و بی کیفیته، بعد انتظار داری اون حسی که خودت تجربه کردی رو بتونی منتقل کنی؟ مسلما نمیشه. نیاز نیست در حد یه آتلیه تجهیزات داشته باشی ولی میتونی با یکم آموزش و دوربین شخصی خودت محتوای بهتری تولید کنی. سعی کن با عکس و فیلم خوب و توصیفات دقیق مخاطب رو به اون لحظه ببری.
باید صبور باشی، وقت بذاری و یه ارتباط مثبت و قوی بین خودت و فالووهات ایجاد کنی. زمانی میتونی موفق بشی که خودت و شخصیتت رو قبل از سفرهات دوست داشته باشن. ادا نیا، شوآف و افادههای بیخودی رو بذار کنار، زود جبهه نگیر، رولایف رو دنبال کن، ماجراجو باش و با مسائل منعطف برخورد کن چون قرار نیست همه با سلیقه و نظر تو موافق باشن، خلاصه اینکه اگه قراره این کارو شروع کنی باید خیلی چیزا رو یاد بگیری.
اگه اهل سفر و نوشتن از سفری باید بیشتر با هم آشنا شیم چون میخوام به زودی با یه خبر جذاب سورپرایزت کنم.