بعد از هفت سال کار کردن در یک اداره ی کاملا به درد نخور با حقوق زیر وزارت کار و نداشتن حداقل های کارمندی (بیمه و سنوات) امروز با شوک خبری رو به رو شدم.
دل خوشکنک به چندرغاز حقوق بودم در این تعطیلات که آقا سعید زنگ زد و گفت : رئیس دستور دادن سرکار تا اطلاع ثانوی تعطیله .
خب به درک ما که خوشحال تر میشیم ولی خب داستان بچه های بدبخت قرار دادی چی میشه آقا سعید ؟
آقا سعیدم که ثابت بگیره و اصلا درک متقابل نداره ، برگشته میگه : خب تعطیل بودین دیگه کاوه جان تا الان، تا آخر فروردینم که صد در صد اداره بسته است ، حقوق چی ؟؟
بهش گفتم سعید جان شما ثابت بگیری درک نمیکنی شرایط بنده رو ، من درسته که خودم کار دوم دارم (فریلنسر هم هستم) ولی خب بازار این ور هم چنگی به دل نمیزنه ، کمتر کسی پول به طراحی سایت میده الان ، تقصیر ما چیه که حقوق مارو قطع کنن؟ میخوان قطع کنن برای همه رو قطع کنن ، خود رئیس از حقوقش می گذره ؟؟ (رئیس ما بازنسشته است و فکر کنم این ، کمِ کم چهارمین حقوقش باشه که از اداره ی ما میگیره ، بساز بفروش و از این داستانا هم که داره)
برگشته به من میگه : حالا باهاش صحبت میکنم که انشالله حقوقتون رو بده ( چون دست خود رئیسه دادن و ندادن حقوق ما )
امروز توی واتس آپ پیام داده که رئیس فرمودن چون قرار داد بچه های قراردادی تموم شده حقوقی هم به گردن ما نیست که بدیم ، باشه هر موقع اومدن سرکار از اون به بعد حقوق میگیرن.
یعنی عملا مارو خونه نشین کردن بدون حقوق.
حالا خداروشکر به علت کم بودن حقوقم توی اون اداره ی داغون ، من فریلنسری به صورت حرفه ایی میکردم و چند برابر حقوقم هر ماه درمیارم ، بی چاره اون بدبختایی که توی شرایط من کار میکردن و کار دومی ندارن که بهشون درآمد بده.
من از 19 سالگی توی یه شرکت خصوصی برنامه نویسی کار میکردم ، بنا به دلایل بچه گانه یه سال بعد زدم بیرون و اومدم توی این اداره که مثلا راحت تر کار کنم و پیشرفت شخصی در کار داشته باشم.
این اداره هر سال اوضاعش بدتر و بدتر می شد و من چون آلوده به این کار شده بودم (با اینکه از اونجا متنفرم) نمیتونستم کارم رو عوض کنم ، پارسال تیر ماه یه شرکت خوب برنامه نویسی هم به من درخواست همکاری داد و رفتم و قبولم کردن ولی خودم باز نرفتم فقط سر حماقت.
امروز با مشورتی که با همسرم کردم قرار بر این شد که دیگه نرم اون اداره ی کذایی و قرارداد نبندم ، بشینم کامل توی خونه و فریلنسری کنم ، خدارو صد هزار مرتبه شکر درآمدم بد نیست و مشتری های خوبی جمع کردم ، بالاخره یه ده سالی خاک اینجور کارارو خوردم .
چیزی که برای من جالب بود اینه که توی این همه سال تصمیم به رها کردن این اداره داشتم ولی جرات این کارو نداشتم ، کرونا باعث شد به خودم بیام و روی خودم سرمایه گذاری کنم . جدا از اینکه از نظر روحی به هم ریختم (سر اجاره خونه و پرداخت اقساط ) ولی این بخشِ جدید از زندگی رو به فال نیک گرفتم وَ امیدوارم بُرشِ جدیدی از زندگی رو تجربه کنم.
همون چیزی که همیشه در ذهنم بود از زندگیه فریلنسری...