رندبیت |‌ شرکت طراحی سایت در تبریز
رندبیت |‌ شرکت طراحی سایت در تبریز
خواندن ۲۹ دقیقه·۶ سال پیش

راه‌اندازی کسب و کار با هزینه کم و درآمد بالا از خانه

راه‌اندازی کسب و کار با هزینه کم و درآمد بالا از خانه
راه‌اندازی کسب و کار با هزینه کم و درآمد بالا از خانه

اگر قصد دارید در کنار تحصیل یا در تایم‌های اضافه کاری‌تان کسب و کاری را شروع کنید و درآمدی داشته باشید، این مقاله دقیقن برای شما نوشته شده.

اگر شخصیتی مدیر و ریسک پذیر دارید و فکر می‎‌کنید برای زندگی کارمندی ساخته نشده‌اید، این نوشته به شما کمک می‌کند مشغول هر فعالیتی که هستید، در کنارش از خانه کاری را که همیشه آرزویش را داشتید برای خودتان راه اندازی کنید. سپس زمانی که کسب و کارتان رشد کرد، بتوانید روی آن به عنوان شغل اصلی حساب کنید.

من در این مقاله سعی کرده‌ام صفر تا صد مراحل راه اندازی یک کسب و کار خانگی را از ابتدایی‌ترین مراحل، یعنی پیدا کردن ایده‌‌های سودآور، تا اجرای آن بررسی کنم و برای هر مرحله از آن راهکارهای عملی ارائه دهم.

منظور من از راهکارهای عملی این است که مسائل مطرح شده در این نوشته طوری بیان شده‌اند تا قصد راه اندازی هر کاری را که داشته باشید، از آن‌ها استفاده کنید. فرقی هم نمی‌کند کارتان به سادگی ساخت یک پیج فروش کاکتوس در اینستاگرام باشد یا به بزرگی ایجاد یک امپراتوری در دنیا مثل اپل.

پس از پایان خواندن این مقاله متوجه می‌شوید چطور بدون صرف هزینه‌ زیاد، از طریق علایق‌تان به پول برسید.

نوشتن این مقاله حاصل تجربه، تحقیق و مطالعه بیش از دو سال است. خود من الان که مشغول نوشتن هستم، برگه استعفایم از شرکت را آماده کرده‌ام و قصد راه اندازی کسب و کارم را دارم. و خودم از همه این روش‌ها استفاده خواهم کرد. (البته لازم است بگویم در حال حاضر در نوین به صورت فریلنسر فعالیت دارم و جای دیگر مشغول به کار هستم)

من برای نوشتن این مطالب زندگی کاری بسیاری از مدیران و رهبران موفق جهان را خوانده‌ام و تجربیات و رازهای موفقیت آن‌ها را برای‌تان آماده کرده‌ام. اگر موافق باشید در ابتدا با داستان زندگی یکی از همین افراد شروع کنیم.

داستان موفقیت کسب و کار خانگی یک فرد بی‌خانمان!

اگر از آدم‌ها بپرسید چرا قادر نیستند کاری را انجام دهند، همیشه پاسخی آماده از آستین‌شان در می‌آوردند. راه شکستن این حلقه این است که بگویید اگر می‌توانستید آن کار را انجام دهید چه می‌شد؟

یکی از دلایل عدم موفقیت مردم در زندگی این است که رمز موفقیت در انجام کارها دشوار است و بیان هدف هم برای‌شان کار سختی است. برای آن‌ها طفره رفتن از انجام کارها ساده‌تر است و به جای برنامه‌ریزی برای زندگی به این می اندیشند که چگونه زندگی‌شان را تامین کنند.

با این حال هنوز آدم‌های زیادی در دنیا هستند که سبک زندگی و موفقیت‌شان برای ما الهام بخش باشد. آدم‌هایی که شرایط بد، کمبود سرمایه و مشکلات عدیده خود را برای موفق نشدن بهانه نمی‌کنند و با چنگ و دندان به آن می‌رسند.

در بین این افراد اگر قرار باشد اراده فولادی استیو جابز، ثروث آفرینی بیل گیتس و ذوق خلاقانه جف بزوس (Jeff Bezos موسس شرکت آمازون) در زمینه کسب و کار را فرازمینی و دست نیافتی بدانیم، باز هم افراد دیگری در دنیا هستند که شاید روزی هم سطح ما بوده باشند.

یکی از این افراد که احتمالن تا حالا اسم او را هم نشنیده‌اید، رابرت هرجاوک (Robert Herjavec) است. او تنها هشت سال داشت که بخاطر فرار پدرش از زندان، مجبور شد همراه خانواده مهاجرت کند. آن‌ها از کرواسی به کانادا رفتند و در زیر زمین خانه یکی از آشناهای‌شان ساکن شدند. شرایط زندگی در آنجا برای خانواده هرجاوک بسیار سخت بود. آن‌ها حتی نمی‌توانستند انگلیسی صحبت کنند و با مردم شهر ارتباط داشته باشند. تنها سرمایه آن‌ها در این زمان فقط 20 دلار پول نقد بود و یک چمدان!

اما هیچ کدام از این عوامل رابرت را از پیشرفت باز نداشت و توانست با دو مدرک در رشته‌های ادبیات انگلیسی و علوم سیاسی از دانشگاه تورنتو فارغ التحصیل شود. او در کنار تحصیل برای کمک به خانواده‌اش، در سراسر شهر روزنامه پخش می‌کرد و در زمان‌های آزاد خود نیز به جای رفتن به بار و پرسه زدن در شهر، به پیشخدمتی در رستوران می‌پرداخت.

سپس رابرت برای کار به یک شرکت نرم افزاری به نام Logiquest  رفت. اما از آن‌جایی که هیچ تخصصی در کسب و کارهای کامپیوتری نداشت، با درخواست استخدامش مخالفت کردند. با این حال رابرت هیئت مدیره را متقاعد کرد شش ماه به او فرصت دهند بدون حقوق کار کند. او در این مدت آنچنان سخت کوش و پر تلاش بود که توانست مدیر روابط عمومی این شرکت شود!

البته برخی مسائل باعث شد خیلی زود او را از شرکت اخراج کنند. ولی رابرت به جای اینکه زانوی غم بغل بگیرد و شروع به غر زدن بکند، با استفاده از تجربیاتی که از کار در آنجا به دست آورده بود، اولین شرکت خود را در زمینه یکپارچه سازی امنیت اینترنت به نام BRAK Systems در گاراژ خانه‌اش راه انداخت. و 10 سال بعد در سال 2000 شرکت خود را به مبلغ 30.2 میلیون دلار به AT & T Canada فروخت.

چگونه راه اندازی کسب و کار خانگی باعث موفقیت من می‌شود؟

همانطور که در داستان زندگی رابرت هرجاوک خواندیم، او توانست با راه اندازی کسب و کار خود در منزل، به موفقیتی برسد که رویای بسیاری از آدم‎هاست. رابرت و خانواده‌اش روزی جایی برای زندگی نداشتند، اما اکنون صاحب یک عمارت مجلل در تورنتو هستند. آنها از فقر کامل به ثروت هنگفتی رسیدند.

رابرت پس از فروش شرکت خود، مجددا یک کسب و کار دیگر به نام Herjavec Group باز هم در خانه خود راه انداخت! اما چرا با این وجود که از فروش شرکت قبلی خود به سود کلانی رسیده بود، باز هم کسب و کار خود را در منزل راه اندازی کرد؟ در ادامه به دلایلی می‌پردازیم که نشان می‌دهد شروع یک کسب و کار خانگی برایتان سودآور خواهد بود:

راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم

در کسب و کار خانگی تا زمانی که به سوددهی نرسید، نیازی ندارید مبلغ زیادی سرمایه‌گذاری کنید و کار خود را گسترش دهید؛ چرا که بابت خرید/اجازه دفتر، کارگاه و تجهیزات و استخدام کارمند هزینه اضافه پرداخت نمی‌کنید و دقیقا به همین دلیل است که می‌گویم کسب و کار خانگی بسیار مقرون به صرفه است و می‌توان با حذف هزینه‌های اضافه، یک کسب و کار با سرمایه کم راه انداخت. طبق آمار معتبر، 44٪ از کسب و کارهای خانگی در شروع راه‌اندازی کمتر از 5 هزار دلار سرمایه گذاری می‌کنند. در ایران نیز می‌توانید با سرمایه کم، چیزی حدود 1 تا 10 میلیون تومان، کارآفرینی خود را در خانه استارت بزنید. درست است در ابتدا ممکن است یک مقدار ترسناک به نظر برسد ولی باز هم تاکید می‌کنم در شروع می‌توانید این مبلغ را تا نزدیک صفر هزار تومان پایین بیاورید!

کسب درآمد

درآمد شرکت جدید هرجاوک اکنون بیش 125 میلیون دلار فروش دارد و نرخ رشد 643 درصدی را تجربه کرده! اگر بخواهیم در مقیاس بزرگتری به این قضیه نگاه کنیم می‌بینیم درآمد حاصل از کسب و کارهای خانگی آمریکا در سال گذشته چیزی حدود 427 میلیارد دلار بوده. در ایران آمار خاصی در خصوص درآمد کسب و کارهای خانگی موجود نیست ولی به جرأت می‌توانم با توجه به پیشرفت‌های صورت گرفته در این حوزه، این اطمینان را به شما بدهم اگر کسب و کار خود را با اصول پیش ببرید، می‌توانید به درآمد مناسبی برسید .

ایجاد شغل برای زنان

جالب است بدانید میزان بیکاری زنان در ایران 170% بیشتر از مردان است؛ بسیاری از خانم‌ها به دلیل دردسرها و سختی کار خارج از منزل (و حتی در مواردی به دلیل مخالفت خانواده!) به کل کسب درآمد را کنار می‌گذارند و به این ترتیب درآمد آقایان 2.5 برابر بیشتر از زنان می‌باشد. به همین دلیل آرامش حضور در خانه، ساعت کاری منعطف، نظارت بیشتر روی امور منزل و بچه‌ها، امکان درآمدزایی و رسیدگی به امور خانه به طور همزمان، باعث می‌شود کسب و کار خانگی برای زنان بسیار مناسب باشد.

زندگی شخصی

سال ها پیش آلوین تافلر (Alvin Toffler) در كتاب موج سوم (The Third Wave) پیش‌بینی كرده بود كه با پیشرفت تکنولوژی، شیوه كار و زندگی و رابطه انسان‌ها دچار دگرگونی خواهد شد و همین طور هم شد! یکی از عواملی كه موجب تعارض بین كار و زندگی می‌شود، ساعات كار طولانی است. ایرانی‌ها سالانه چیزی حدود 2112 ساعت مشغول به کار هستند. اما قضیه به همینجا ختم نمی‌شود؛ متوسط زمان یک سفر به محل کار در تهران چیزی حدود 55 دقیقه است. یعنی سالانه شما 670 ساعت در حال رفت و آمد هستید! (این آمار قطعا در شهرهای دیگر کمتر است اما باز مقدار قابل توجهی خواهد بود)

خب با این وجود یکی از مزایای کسب و کار خانگی این است که می‌توانید این تایم را در اختیار خودتان باشید و هر طور که خواستید بین زندگی و کارتان تعادل به وجود آورید. مثلا اگر بخواهید ساعت 3 عصر بروید استادیوم بازی پرسپولیس را بدون اینکه نگران مرخصی گرفتن باشید، ببنید. یا این تایم را به گذراندن با دوستان‌تان بگذرانید و سپس به خانه برگردید و کارهای‌تان را انجام بدهید.

در یک نظرسنجی دلایل شخصی افرادی که تصمیم گرفتند کسب و کارشان را در خانه شروع کنند، پرسیده شده که نتیجه آن به شکل زیر است:

60 درصد برای ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و کاری

45 درصد به دلیل کارایی بیشتر

47 درصد به دلیل اجتناب از ترافیک

44 درصد برای داشتن تمرکز بیشتر و حواس پرتی کمتر در منزل

38 درصد به دلیل نبودِ استرس محیط کار

43 درصد به دلیل محیط آرام

44 درصد به دلیل نبودِ مسیر رفت و آمد به محل کار

29 درصد برای داشتن زمان بیشتر با خانواده و دوستان از این نوع کار حمایت می‌کنند.

23 درصد گفتند که چنین کسب و کاری (به دلیل رفت و آمد کمتر) آسیب کمتری به محیط زیست می‌زند.

55 درصد برای هزینه سوخت خودرو

چالش‌های کسب و کار خانگی

احتمالا دارید به خودتان می‌گویید خب کسب و کارم را در خانه راه‌اندازی می‌کنم، بلافاصله فرت و فرت می‌فروشم. آنقدر پول‌هایم زیاد می‌شود که یک نفر را استخدام کنم فقط آن‌ها را بشمارد. همه چیز در بهترین حالت ممکن است. من بزرگترین کارآفرین دنیا هستم، بیل گیتس باید پیش من لُنگ بندازد! اما بیاید کمی به این ابرهای خیالی بالای سرتان رنگ واقعیت بدهیم.

من اصلا دوست ندارم که به شما امید واهی بدهم و ۳ بعضی از دوستانی که در زمینه استارتاپ یا موفقیت، قانون جذب فعالیت می‌کنند، دل‌تان را الکی خوش کنم (تاکید می‌کنم بعضی، نه همه آن‌ها). چرا که معقتدم برای تصمیم گیری بهتر باید همیشه از جهت مخالف هم به قضایا نگاه کنیم تا حرف‌های دیگران و وضع موجود را به چالش بکشیم.
ما هم می‌خواهیم با در نظر گرفتن مسائل و چالش‌هایی که امکان دارد بعد از راه اندازی کسب و کار خانگی سر راه شما سبز شوند، احتمال موفقیت‌تان را بالا ببریم.

وقتی شما کسب و کارتان را در خانه راه اندازی می‌کنید، یکسری مسائل دست و پا گیر شما خواهند بود. باید دو دوتا چهارتا بکنید، ببینید با وجود این مشکلات هم می‌توانید کارتان را راه بندازید. باید فکری برای آن‌ها کنید تا بعدا برایتان دردسرساز نشوند. من زمانی که در خانه کار می‌کردم، با چندی از این مسائل درگیر بودم که می‌خواهم آن‌ها را با شما در میان بگذارم:

  • اولین چالش و احتمالا بزرگترین چالشی که خیلی زود با آن مواجه خواهید شد این است که بعد از راه اندازی کسب و کارتان، بیشتر اوقات مجبورید کارهای زیاد و مختلفی انجام دهید. حتی ممکن است قبلا تجربه انجام برخی این کارها را هم نداشته باشید و نیاز باشد که آن‌ها را یاد بگیرید. البته از نظر من که فرصت بسیار مناسبی برای‌تان پیش آمده تا مسائل مختلف را بیاموزید و با پیاده سازی آن‌ها تجربه‌های خوبی به دست بیاورید. کاملا بستگی دارد که شما چگونه به قضیه نگاه بکنید.
  • زمانی که در خانه کار می‌کنید و آنقدر هم سرتان شلوغ است، باید ساعت‌های زیادی در طول روز در خانه و اتاق‌تان بمانید. شاید حتی نصف روز را! و خب همین موضوع اگر باعث نشود از کارهای دیگرتان مثلا درس خواندن یا اصلاح موهای‌تان عقب بمانید، متاسفانه باید بگویم حتما موجب از دست دادن جایگاه اجتماعی‌تان، منزوی و افسرده شدن‌تان خواهد شد. برای همین پیشنهاد می‌کنم اگر قصد دارید در خانه کسب و کارتان را پیگیری کنید، زمانی را برای انجام دیگر فعالیت‌ها از جمله کارهای شخصی، پیشرفت شخصی، گذراندن زمانی با خانواده و حضور در جامعه، کنار بگذارید.
  • انزوا خارج از بُعد شخصی، می‌تواند در حوزه تجاری هم گریبان شما را بگیرید و در تعامل با کسب کارهای دیگر منزوی شوید (این چالش بیشتر برای کسب و کارهای بزرگ‌تر به وجود می‌آید). ارتباط و همکاری با دیگر همکاران و شرکت‌ها برای آینده شما بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال در نظر بگیرید کسب و کار خانگی شما یک سایت در زمینه فروش تزئینات سفره عقد است. و به پیشنهاد کارشناسان رسانه تجارت نوین مشغول تولید محتوا در سایت‌تان هستید تا مخاطب جذب کنید. خب می‌توانید خیلی راحت سوالات متداول مشتریان احتمالی خود را پاسخ دهید و در وبلاگ خود منتشر کنید. ولی اگر از افرادی که در این زمینه حرفه‌ای هستند، بخواهید برای مثال به سایت شما لینک بدهند، شاید از آنجایی که شما را نمیشناسند، سخت پیشنهادتان را قبول کنند. بنابراین اگر می‌خواهید روزی کسب و کارتان را گسترش دهید، از همان شروع فکری به حال این قضیه بکنید تا روابط طولانی مدت با سایر همکاران و کسب و کارها برقرار کنید.
  • یکی دیگر از دلایلی که می‌تواند چوبی باشد لای چرخ کسب و کار خانگی شما، عدم توانایی مدیریت زمان هست. این مسئله زمانی پیش می‌آید که در برابر عوامل وسوسه برانگیز نمی‌توانید مقاومت بکنید. مثل وقتی که با دوستان‌تان به تفریح می‌روید، قید کار را می‌زنید و بیخیالش می‌شوید! برای رفع این مسئله باید ساعت‌های کاری منظمی را برای خود در نظر بگیرید. دست شما در این انتخاب باز است، هر ساعتی که برای‌تان راحت‌تر است را انتخاب کنید. ولی وقتی که به خانه برمی‌گردید تا مشغول به کار شوید، می‌بینید اوه! برادرتان صدای موسیقی را زیاد می‌کند و شرایط برای شما بسیار سخت می‌شود. آیا برای این مسئله راه حلی دارید؟

اگر تا به حال به این چالش‌ها فکر نکرده بودید، حتما در تصمیم‌گیری‌تان در رابطه با راه‌اندازی کار در خانه، آن‌ها را در نظر داشته باشید.

برای شروع کسب و کار خودمان در منزل از کجا شروع بکنیم؟

مثل اینکه بسیار مصمم هستید، پس حتما به خواندن ادامه بدهید!

1. همیشه پای یک ایده در میان است

قدم اول در راه اندازی هر کسب و کاری داشتن یک ایده خوب است. همه چیز با یک ایده شروع می‌شود؛ اصلا کل زندگی ما، حتی ساده‌ترین فعالیت‌های روزانه ما بر اساس ایده‌ها شکل می‌گیرند. مثلا وقتی در یک عصر پاییزی به سرتان می‌زند بروید قدم بزنید و ناله خِش خِش برگ‌ها را درآورید، خودش یک ایده است. ولی بیشتر اوقات این ایده‌ها عادی و رومزه هستند. گاهی هم بعضی از این ایده‌ها ناب و نوآورانه هستند که ارزش تجاری شدن دارند. این ایده‌های تجاری هم بسیار عادی و روزمره هستند و هر روز هزارتایشان در اطراف ما وجود دارند اما بدون اینکه توجهی به آنها داشته باشیم، از کنارشان می‌گذریم! خب نکته مهمی که به دردمان می‌خورد و ارزش بحث کردن دارد دقیقا همینجاست: این ایده‌های دوست داشتنی کسب و کار که دنیا را منفجر می‌کنند کجا هستند؟ چگونه می‌توانم یکی از آن‌ها را داشته باشیم؟

بگذارید قبل از اینکه پاسخ این سوال را بدهم یک واقعیت را برای‌تان آشکار کنم. من یا هیچ شخص دیگری نمی‌توانیم به شما ایده آماده بدهیم و بگوییم «رفیق بزن تو این کار موفق میشی!» چون مثل این می‌ماند که به قول انیشتین از ماهی بخواهیم از درخت بالا برود. در حالی که علاقه و استعداد ماهی در شنا کردن است و قطعا در بالا رفتن از درخت شکست می‌خورد.

بنابراین قبل از این که کسب و کاری راه اندازی کنید، باید در نظر داشته باشید علاقه‌های‌تان در چه زمینه هستند و چه کارهایی را خوب انجام می‌دهید. شما در طول روز ساعت‌های زیادی با شغل‌تان درگیر هستید، حتی بیشتر از زمانی که با خانواده‌تان می‌گذرانید. زیر پا گذاشتن علاقه و مهارت‌تان، زندگی شما را جهنم می‌کند!  همش با خود خواهید گفت «اگر فلان کار را انجام می‌دادم موفق‌تر بودم.»

پس اگر می‌خواهید موفق شوید، از خودتان بپرسید استعدادتان در چه زمینه‌ای است؟ چه چیزی در زندگی‌تان وجود دارد که حاضرید بخاطرش حتی از جان شیرین‌تان هم بگذرید؟ چه کاری را می‌توانید با اشتیاق، بهتر از دیگران انجام بدهید که مشتریان شما را به رقبای احتمالی‌تان ترجیح بدهند؟ جواب دادن به این سوالات بسیار اهمیت دارد، حداقل باعث می‌شود دیگر این همه پشت کنکوری تجربی در رشته آی تی نبینیم و هرکس در حوزه‌ای که متعلق به آن است، فعالیت کند.

البته یک قانون نانوشته در اینجا وجود دارد که تا الان هرگز کسی به شما نگفته بود. این قانون را زمانی متوجه خواهید شد که از تمام عالم و آدم شاکی هستید و فریاد می‌زنید «می‌دونی من چقدر روی این محصول وقت گذاشتم؟! ای مردم باید بخریدش.» که البته همه ما می‌دانیم زحمتی که کشیدید تا این محصول را با علاقه و مهارت‌تان بسازید، دلیلی بر فروش بیشتر نیست. در واقع روزی خواهد آمد که متوجه خواهید شد تا الان داشتید آب در هاون می‌کوبیدید؛ مثلا خودِ من زمانی عاشق همبرگر خوردن بودم و اصلا توانایی خاصی در خوردن پنج شش تا همبرگر در یک وعده داشتم :) دوست داشتم شغل آینده‌ام خوردن همبرگرهای خوشمزه باشد ولی در دنیا هرگز کسی برای مهارت و احساساتم ارزشی قائل نبوده! پس باید علایق و توانایی خودم را به سمت تجاری شدن متمایل می‌کردم که مردم حاضر باشند بابت آن پول بدهند و فروش داشته باشم. این یعنی یک بیزینس واقعی!

حال این سوال پیش می‌آید که این مردم جهان حاضراند پول‌های نازنین‌شان را کجا خرج کنند؟ واقعا واقعا آن‌ها از کسب و کارها چه می‌خواهند؟ خیلی ساده است، این مردم دوست داشتنی در پایان روز می‌خواهند شاد باشند. کسب و کاری که به مشتریان کمک می‌کند خوشحال باشند و مشکلی از آن‌ها را حل کند، جایگاه بهتری برای موفقیت دارد.

بنابراین می‌توانیم به این نتیجه برسیم برخلاف تصور عموم مردم، ایده‌های پولساز از مغز افراد خلاق بیرون نمی‌آیند، بلکه این ایده‌ها ناشی از توجه آن‌ها به مشکلات زندگی است. به عبارت دیگر به جای اینکه به دنبال ایده‌های کسب و کار باشیم باید به دنبال مشکلات بگردیم تا بتوانیم زندگی مردم را بهتر بکنیم و آن‌ها هم حاضر شوند بابت کاری که برای‌شان انجام می‌دهیم به ما پول بدهند.

مشکلات همه جا هستند. همیشه دنیا به افرادی نیاز دارد که بتواند راه حل مناسبی برای آن‌ها پیدا کند. راب فیتزپاتریک (Rob Fitzpatrick) در این باره می‌گوید: «ﻣﺮدم ﻣﺸﮑﻼت‌ﺷان را ﻣﯽ‌ﺷﻨاسند وﻟﯽ نمی‌دانند ﭼﻄﻮر ﺑﺎﯾﺪ آن‌ها را ﺣﻞ کنند.» این وظیفه شماست که به عنوان موسس یک کسب و کار راه حلی برای آن‌ها پیدا کنید.

برای مثال بنیانگذاران استارتاپ مامان‌پز در ابتدا متوجه شدند که بسیاری از افراد وقت نمی‌کنند آشپزی کنند و از طرفی هم میانه خوبی با غذاهای رستورانی ندارند. به همین دلیل کسب و کاری راه انداختند تا این مشکل را حل کنند و شروع کردند به ارائه غذاهای خانگی برای مشتریان.

یا یک مثال خوب دیگر که درک مناسبی از نیاز مردم و بازار پیدا کرده بود و توانست موفق شود، موتور جستجوی هوشمند خرید ترب بود؛ از آنجایی که در بازار ایران معمولا قیمت‌ها ثبات خاصی ندارند و هر فروشنده‌ای محصولات خود را با قیمت دلخواه خود می‌فروشد؛ ترب با هدف شفاف‌سازی قیمت‌ها به وجود آمد تا افراد بتوانند با کمترین هزینه محصولات مد نظرشان را خریداری کنند.

2. سبک سنگین کردن ایده

خب تا اینجا متوجه شدیم مرحله اول برای موفق شدن در کسب و کار این است که دقیقا بدانیم می‌خواهیم در چه حوزه‌ای فعالیت کنیم. پیشنهاد من به شما این بود که وارد زمینه کاری شوید که به آن علاقه دارید و  کاری را انجام دهید که در آن مهارت دهید. سپس گفتیم برای یافتن ایده کسب و کار نیازی نیست از خلاقیت خود استفاده کنید. بلکه فقط کافی است مشکلات اطراف خودتان را پیدا کنید و راه حلی برای آن بیاندیشید. حالا که یک ایده (یا بهتر است بگویم یک مشکل برای حل کردن) دارید، وقت آن رسیده است که باهم بررسی کنیم بینیم آیا با عملی کردن آن موفق خواهید شد یا نه؟

به طور کلی سه ریسک شکست هنگام راه اندازی یک کسب و کار وجود دارد که باید قبل از عملی کردن ایده مطمئن شوید به دام آن‌ها نخواهید افتاد:

  • ریسک محصول
  • ریسک بازار و مشتری
  • ریسک رقبا

ریسک محصول یا خدمات:

چند وقت پیش یکی از دوستانم پیشنهادِ ساخت یک دستگاه اتوماتیک تهیه پیاز سرخ کرده را مطرح کرد. کاری که این دستگاه قرار بود انجام بدهد این بود که طی چند بار چرخاندن پیاز روی یک تیغه، پوست پیاز را جدا کند. در مرحله دوم پیاز ساطوری و خورد می‌شد و نهایتا روی حرارت قرار می‌گرفت تا خوب سرخ شود. دستگاه خیلی خوب و کاربردی به نظر می‌رسید و شخص تولیده کننده با بازار سنجی که انجام داده بود، از فروش آن مطمئن بود. برای همین یک وام برای ساخت دستگاه پیاز سرخ کن اتوماتیکش گرفت. ولی بعد از یک مدت کار روی دستگاه متوجه شد یک جای کار مشکلی هست و نتوانست دستگاه را تکمیل کند. ریسک کار او روی محصولش بود. شاید بهتر بود قبل از دریافت وام از اینکه می‌تواند محصولش را بسازد یا نه مطمئن می‌شد. حتی می‌توانست یک نمونه کوچک و کم هزینه از دستگاهش را به صورت آزمایشی بسازد.

راه حل - برآورد هزینه:

ریسک محصول یا خدمات بیشتر اوقات به خاطر کمبود منابع مالی پیش می‌‌آید (وگرنه می‌توانستیم با تلاش زیاد و استخدام افراد حرفه‌ای به هر ترتیبی که شده محصول‌تان را بسازیم). با این وجود که راه‌اندازی یک کسب و کار خانگی بسیار مقرون به صرفه هست، اما خب هنوز هم نیاز به مقداری پول برای شروع کارمان دارید. چرتکه بیندازید ببینید از پس هزینه‌های اجرایی کردن ایده کسب و کار خود بر خواهید آمد؟ مثلا اگر بخواهید یک پیج اینستاگرام برای فروش گیاهان دارویی در خانه راه بیاندازید، چقدر پول برای خرید محصول نیاز دارید؟ تا چه زمانی می‌توانید از پس پرداخت هزینه‌های خرید محصول بربیاید؟ در اینجا حتی می‌توانید کلک هم بزنید. مثلا برای کاهش هزینه‌های خود با یک عطاری هماهنگ کنید و محصولات او را به صورت آنلاین بفروشید و زمانی که به درآمد مناسبی رسیدید، خودتان محصول خریداری کنید (یا اگر خیلی بزرگ فکر می‌کنید تولید بکنید).

نکته قابل توجهی که باید در هنگام برآورد هزینه در نظر داشته باشید این است که چون هنوز بازده کار شما مشخص نیست، نباید به هیچ عنوان زیاد هزینه کنید. ساموئل کلاسون (Samuel Clason) در در یکی از کتاب‌های خود به نام ثروتمندترین مرد باِبل می‌گوید «شما باید بتوانید مخارج واقعی خود را با آنچه دوست دارید داشته باشید از هم جدا کنید».  برای مثال اگر می‌خواهید یک سایت با طرح دلخواه خود داشته باشید، می‌توانید برای شروع یک سایت با حداقل امکانات راه بیاندازید. بعدا که به سود رسیدید آن را گسترده‌تر کنید و امکانات دلخواه خود را اضافه کنید.

مایک کلوم (Mike Clum) مدیرعامل شرکت Clum Creative (کمپانی سازنده ویدئوهای تبلیغاتی) در خصوص کاهش هزینه‌ها در ابتدای کار شرکتش می‌گوید: «زمانی که تازه کارم را شروع کرده بودم، همه‌ پولی را که درمی‌آوردم برای خودم نگه می‌داشتم. همه کارها را ساده انجام می‌دادم؛ زیرا فکر می‌کردم که پول کافی برای استخدام کردن دیگران ندارم.» شما هم باید یاد بگیرید خودتان از پس کارهای‌تان بر بیاید. البته واقعا واقعا  نیازی نیست که بلد باشید همه کارها را انجام بدهید. فقط کافی است از هر چیزی کمی سر در بیاورید.

ریسک مشتری و بازار:

بیشتر دلایل شکست کسب و کارهای نوپا مربوط به همین بخش است. حدود 47 درصد از استارتاپ‌هایی که شکست می‌خورند، توجه زیادی روی بازاریابی و مشتری‌هاشون ندارند. با این فرض که شما یک محصول خیلی خوب دارید، باید بدانید اصلا مردم به این محصول نیاز دارند؟ بابت آن پول پرداخت می‌کنند؟ تعداد مشتری‌هایش زیاد است؟

البته اگر ایده شما بر اساس حل یک مشکل به دست آمده، تا حد زیادی این ریسک رو کاهش داده‌اید. اما هنوز کلی سوراخ سنبه هست که توجهی به آن‌ها نکرده‌این! مثلا در نظر بگیرید متوجه شده‌اید افراد زیادی فراموش می‌کنند موقع خارج شدن از اتاق، لامپ‌ها را خاموش کنند. و بخاطر همین هزینه برق زیادی پرداخت می‌کنند. خب شما تا اینجا یک مشکل خوب برای حل کردن دارید و تصمیم می‌گیرید به آن‎ها لامپ سنسوردار بفروشید تا هزینه‌های‌شان را کاهش دهند. اما در نظر نگرفته‌اید که این افراد، مگر در موارد نادری که کم کاهش مصرف انرژی برای‌شان اهمیت داشته باشد، اگر حاضر بودند برای خرید محصول شما پول بدهند، اصلا با پرداخت هزینه برق بیشتر مشکلی نداشتند!

بیاید با هم یکی از کسب و کارهایی را که بخاطر ریسک مشتری و بازار شکست خورد را بررسی بکنیم: استارتاپ بقچه، سفارش و تحویل آنلاین نان داغ در تهران. اگر با این کسب و کار آشنایی ندارید باید بگویم که بقچه یک اپلیکیشن برای کسانی بود که دوست نداشتند در صف نانوایی بایستند. این افراد می‌توانستند با لباس راحتی در خانه بمانند تا بقچه برای‌شان در کیسه‌های پارچه‌ای، نان‌های برش خورده تازه بیاورد.

اما متاسفانه مدتی پیش بیان‌گذار بقچه شکست استارتاپ بقچه رو در صفحه اصلی سایت و اپلیکیشن اعلام کرد. موارد زیادی به عنوان دلایل اصلی بقچه اعلام شد. ولی به نظر من یکی از دلایلی شکست بقچه توجه نداشتن به نیاز مردم بود (که البته خود بنیان‌گذار آن اشار‌ه‌ای به آن نداشته). واقعا تعداد کسانی که حاضر باشند روی 2 هزار تومنی که بابت خرید نان می‌دهند، 2 هزار و پانصد تومن هزینه پیک بدهند، زیاد نیست!

این موضوع را از مدت‌ها پیش، حتی با بررسی دیدگاه‌های مختلف افراد در خصوص بقچه نیز می‌شد فهمید. مثلا زمانی که هنوز بقچه فعالیت داشت، یکی از دوستان به نام امیرحسین در اینستاگرام درباره بقچه کامنت گذاشته بود: گرون میده، تازه هرینه ارسال هم میگیره..صرف نمیکنه خلاصه…همه حالش اینه با دمپایی لا انگشتی بپری سر کوچه صف وایسی نون بگیری :)

راه حل - از فروش محصولات/خدمات خود مطمئن شوید

بهترین روشی که می‌توانید متوجه شوید آیا محصول‌تان به فروش خواهد رسید یا نه، صحبت با خودِ مشتریان است. آن‌ها بهتر از هر کس دیگری به شما خواهند گفت آیا از محصول یا خدمات شما خریداری خواهند کرد یا نه. یکی از مسائلی که بسیاری از بیان‌گذاران با آن برخورد کرده‌اند (بخصوص هنگام جذب سرمایه‌گذار)، مواجه شدن با آدم‌هایی بوده که می‌گفتند ایده تو فوق العاده است، تو دنیا رو دست نداره. ولی پای عمل پا پس کشیده‌اند. دلیل این رفتار اینه که آدم‌ها ممکن است تو رودربایسی گیر بکنند و نتوانند رک و راست نظرشان را به شما بگویند.

برای همین ما تستِ مامان انجام می‌دهیم! تست مامان در واقع یک سری قانون ساده برای طراحی سوال‌های مناسب و خوب است تا یاد بگیریم چطور با مشتری‌های احتمالی آینده‌مان صحبت کنیم و با وجود دروغ‌هایی که از همه می‌شنویم، ایده‌مان را اعتبار سنجی کنیم. این تست در کتاب mom test توسط راب فیتزپاتریک بیان شده. و خوشبختانه توسط تیم پینگوینو با مدیریت آرش میلانی به فارسی ترجمه شده که می‌توانید خریداری بکنید و قبل از راه اندازی کسب و کارتان، از خوب بودن ایده‌تان مطمئن شوید

ریسک رقبا:

این ریسک خیلی ترسناک نیست و خیلی راحت میشود آن را حل کرد. ریسک رقبا به طور کلی می‌گوید هنگامی که می‌خواهید کسب و کارتان را راه اندازی کنید، در نظر داشته باشید که چه افراد یا شرکت‌های دیگری در حوزه شما فعالیت دارند و محصولات یا خدمات مشابه شما را ارائه می‌دهند. آیا می‌توانید با این شرکت‌ها رقابت کنید؟ آیا می‌توانید محصولی با همان کیفیت یا بالاتر ارائه دهید یا خیر؟

راه حل -  رقبای خود را بررسی کنید

اگر اولین کسب و کاری هستید که وارد یک حوزه می‌شوید، خیلی به نفع شما خواهد بود. می‌توانید با نوآوری نام برند خودتان را سر زبان‌ها بیاورید و فروش زیادی داشته باشید. با این حال این نکته را هم بدانید که نوآوری تا پایان عمر شما را تضمین نمی‌کند و شرکت‌های زیادی هستند بلافاصله بعد از شما، در زمینه کاری شما شروع به فعالیت می‌کنند. درست مثل زمانی که اسنپ کار خود را به‌عنوان اولین سرویس تاکسی آنلاین در ایران آغاز کرد، شرکت‌های مختلف دیگری هم وارد این حوزه شدند.

اگر ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که با رقبای نام‌داری رقابت کنید، دلیلی ندارد پا پس بکشید. بلکه می‌توانید یه قسمت از بازار را هدف بگیرید. باید در بازار کسب و کار خود مشکلات و نیازها را بشناسید و راه حلی برای آن‌ها ارائه دهید. از خود بپرسید افراد از چه خدمات یا ﻣﺤﺼﻮﻟﯽ اﺳﺘﻔﺎده می‌کنند؟ چقدر بابت آن هزینه پرداخت می‌کنند؟ آیا می‌توان یک روش ساده‌تر جایگزین کرد؟ اگر بخواهند از این روش جدید استفاده کنند چقدر باید هزینه کنند؟ چه دلیلی دارد از روش پیشنهادی من استفاده کنند؟ به این کار بازاریابی جاویژه (به معنی پیدا کردن جای ویژه بازار) می‌گویند. هدف از بازاریابی جاویژه تمرکز روی تامین کردن یک کالا یا خدمات برای بخش کوچکی از بازار است که کالاها یا خدمات موجود نتوانسته‌اند نیاز آن بخش را به خوبی برآورده کنند.

3. روز مورد علاقه کارتان را متصور شوید

حال که یک ایده سودآور دارید و می‌دانید چه محصولات یا خدماتی می‌خواهید بفروشید، دقیقا تعیین کنید به چه چیزی می‌خواهید برسید؛ در ابتدای کار باید با آگاهی مشخص کنید مثلا در آینده نزدیک شش ماهه می‌خواهید به فروش X تعداد از یک محصول در روز برسید. یا حتی کمی بزرگ‌تر فکر کنید. مثلا بگویید در بازه زمان طولانی‌تر 3 تا 5 ساله می‌خواهید بازار یک محصول خاص را در دست بگیرید.

اگر می‌خواهید در کسب و کار خود موفق باشید، انجام این برنامه ریزی برای‌تان ضرروی است. چرا که نباید مثل یک تکه برگ که با هر وزش باد اینور و آونور می‌رود، سرگردان باشید. شک و تردید در بیان خواسته‌ها، مهمترین راه شکست است! اگر شما خواسته‌های‌تان را ندانید، چگونه می‌توانید آن‌ها را بدست آورید؟ اگر تصویر واضحی از روز مورد علاقه‌تان نداشته باشید، برای ساختن چه شانسی دارید؟ اصلا شاید امروز آن را سپری کردید. کسی چه می‌داند! یکبار برای همیشه بشینید و اهداف خود را برنامه‌ریزی کنید.

4. آستین‌های‌تان را بالا بزنید و شروع کنید

والت دیزنی حرف جالبی دارد که می‌گوید «برای شروع، حرف زدن را کنار بگذارید و فقط شروع کنید!»

خودِ من همیشه با این مشکل دست و پنجه نرم کرده‌ام؛ وقتی می‌خواستم کاری را شروع کنم چندین ماه درگیر تصمیم‌گیری، بررسی ایده و آماده کردن پیش نیازها بودم. تا زمانی که داستان راه‌اندازی سایت DropBox (ارائه دهنده فضای ابری) را خواندم و خیلی تعجب کردم که چطور دراپ‌باکس در اتوبوس خلق شد! هیوستون، موسس دراپ‌باکس، درباره شروع کار شرکتش می‌گوید:

«من معمولا یک حافظه فلش همراه خودم داشتم که فایل‌ها و چیز‌های مرتبط با کار‌هایم را در آن نگه می‌داشتم. داستان از جایی شروع شد که داشتم از بوستون با اتوبوس به نیویورک می‌رفتم. وسط راه متوجه شدم فلش را فراموش کرده‌ام. به خاطر همین خیلی سر‌خورده شدم چون بار اولم هم نبود. با خودم فکر کردم که دیگر نباید این اتفاق بیفتد. پس بلافاصله لپ‌تاپم را باز کردم و شروع کردم به کدنویسی. اولش اصلا نمی‌دانستم نتیجه‌اش قرار است چه بشود اما شروع کار از همان لحظه بود. سپس در عرض دو هفته یک هم‌بیان‌گذار پیدا کردم و فعالیت خود را رسما شروع کردیم.»

راه‌اندازی سریع کسب و کار به این دلیل مهم است که می‌توانید محصولات/خدمات خود را سریع وارد بازار اولیه کنید. با این کار هر چیزی را که باید یاد بگیرید، در حین کار به صورت تجربی خواهید آموخت. وقتی هنوز محصول/خدمات خود ارائه نکردید در واقع دارید زمان‌تان را هدر می‌دهید. چرا که ارزش اصلی‌ هر کسب و کاری، داشتن بهانه‌ای برای درگیر شدن با افراد و مشتریان است و تکامل کسب و کار نیمه دوم کار شماست.

البته مفهوم راه‌اندازی سریع صرفن به این معنی نیست که چشم‌مان را رو به همه چیز ببندیم و فقط کار کنیم، بلکه باید اصولی را که تا الان آموختیم، به سرعت، بدون اینکه بیش از حد با آن درگیر شویم؛ انجام بدهیم.

5. وسایل‌تان را آماده کنید

حالا وقت آن رسیده که با عشق وسایل کار خود را آماده کنید. اگر در منزل اتاق کار یا حتی میز کوچکی مخصوص کار دارید، حتما آن را فقط برای همین کار در نظر بگیرید و سعی کنید از انجام کارهای دیگر در این فضا اجتناب بکنید. خیلی مهم است مکانی که برای کار در خانه انتخاب می‌کنید از هیاهوی روزمره دور باشد و  کار و زندگی شخصی‌تان با هم تداخل پیدا نکند. حتی می‌توانید گوشه‌ای از پارکینگ یا زیرزمین را به عنوان دفتر کار انتخاب کنید!

ولی اگر کسب و کار شما تولیدی هست، قطعا بیش از یک میز و کامپیوتر می‌خواهید؛ در این صورت باید توجه داشته باشه که کار در منزل باعث آزار خانواده و همسایه‌هایتان نشود. همچنین در صورتی که به فضایی برای ذخیره محصولات نیاز دارید، می‌توانید از انباری خانه‌تان استفاده کنید و یا یک جای کوچک و ارزان قیمت برای آن اجاره کنید.

غلامعلی سلیمانی، موسس شرکت کاله، در خصوص پیدا کردن محل کسب و کار خود یک تجربه جالب دارد و می‌گوید:

سال 1356، در مکان فعلی شرکت کاله کارم را شروع کردم. این مکان مال خواهرم بود، می‌خواستند اینجا را ماهی هفده تومان اجاره بدهند. به خواهرم گفتم اینجا را از شما ماهی بیست تومان اجاره می‌کنم. گفتند: مگه تو پول داری؟ چه طور می‌توانی کرایه بدهی؟ گفتم: نه، از کاری که راه می‌اندازم پول در می‌آورم و اجاره را می‌پردازم. بالاخره همین مکانی را که امروز می‌بینید از خواهرم اجاره کردم و از صفر شروع کردم.

6.  یک سایت با هزینه کم راه بیاندازید

با این وجود که داشتن سایت، برای کسب و کارتان بسیار سودآور خواهد بود و می‌تواند نقش به سزایی در افزایش فروش شما داشته باش، ولی ساخت سایت بسیار زمان‌بر، پیچیده و پرهزینه هست؛ شما می‌خواهید برای خودتان یک سایت داشته باشید؛ پس سراغ یک طراح یا یک شرکت طراحی سایت می‌روید و سایت‌تان را به آن‌ها سفارش می‌دهید. طراحی سایت شما از چند هفته تا چند ماه زمان می‌برد. اما قسمت دردناک ماجرا اینجاست که باید چند میلیونی برای سایت‌تان هزینه کنید.

پس به دنبال راه دیگری می‌گردید. به یادتان می‌آید که یکی از دوستان‌تان در کار طراحی سایت مهارت دارد. با او ارتباط برقرار می‌کنید. از او می‌خواهید طراحی سایت‌تان را بر عهده بگیرد. که ناگهان با پیشنهاد شراکت مواجه می‌شوید.

یعنی در دنیای به این بزرگی هیچ جوره نمی‌توانم یک سایت برای خودم داشته باشم؟ چرا، یک راه بسیار بسیار ساده‌تر وجود دارد : استفاده از خدمات طراحی سایت شرکت رندبیت

7. بازاریابی را شروع کنید

اگر یک محصول خوب داشته باشید آن را روی طاقچه می‌گذارید تا خاک بخورد؟ نه! همانطور که ما سینه‌مان را سپر می‌کنیم و سایت خدماتی رندبیت را که یکی از خدمات ما هست، معرفی می‌کنیم؛ شما هم باید محصولات یا خدمات خود را به دیگران نشان دهید. اصلا هدف بازاریابی هم همین هست که مشتری را به خوبی بشناسد و بفهمد، تا به این ترتیب بتواند محصولات و خدماتی را ارائه دهد که برای او مناسب باشند و خود به خود فروش بروند.

هر چند که بازاریابی و فروش با هم تفاوت دارند اما بازاریابی باید مشتریان بالقوه را به محصول یا خدمات شما علاقه‌مند کند و سرنخ فروش به وجود آورد. پس یک نقش اصلی بخش بازاریابی این است که بازار کار را از نگاه یک مشتری بشناسد که مخاطب شرکت است و کمک کند که شرکت به سمتی حرکت کند که خواسته‌ها و نیازهای مشتری مذکور را در آینده برآورده کند. که یعنی کار بازاریابی این است که یک برند را به سمت بخش‌هایی از بازار و گروه‌هایی از مشتریان هدایت کند که شرکت بتواند در آنها رقابت کند و سود داشته باشد.

7. قوانین کسب و کار خانگی را بدانید

از آنجایی که تمام مشاغل خانگی نیاز به دریافت مجوز دارند، پیشنهاد می‌کنم برای اینکه از نظر قانونی برای‌تان مشکلی پیش نیاید، حتما نسبت به دریافت مجوزهای مربوطه اقدام کنید. برای ثبت کسب و کار خانگی خود باید به سامانه سازماندهی مشاغل خانگی بروید و فرم مربوطه را پر کنید. پس از بررسی‌های انجام شده توسط کارشناسان، از شما خواسته می‌شود به اداره کار و رفاه اجتماعی مراجعه کنید تا ادامه روند اخذ مجوز طی شود.

برای اینکه بتوانید برای کارتان مجوز بگیرید نباید جایی شاغل باشید و باید صلاحیت شما در خصوص مهارت و تخصص در حوزه فعالیت کسب و کار خانگی‌تان تایید شود. همچنین هنگام اعطای مجوز کارشناسان اداره کار از محل کسب و کار شما در خانه بازدید می‌کنند و در صورتی که مزاحمتی برای همسایه‌ها نداشته باشید، مجوز صادر خواهند داد.

پیشنهاد دیگر من هنگام راه اندازی کسب و کار خانگی این است که اگر می‌خواهید شخصی را به صورت حضوری یا دورکار استخدام کنید، کارهای حقوقی او را انجام دهید و با او قرار ببندید و میزان حقوق و اضافه کاری و تمام شرایط کاری را تعیین کنید تا بعدن سوء تفاهمی بین تعرفین پیش نیاید.

سخن نهایی!

هرجاوک در کارآفرینی به موفقیتی رسید که رویای بسیاری از مردم است، او در این باره می‌گوید: «مردم از من می‌پرسند کارآفرینی یک چیز ذاتی است که هنگام تولد با کارآفرینان متولد شود؟ یا می‌توان آن را یاد گرفت و پرورش داد؟ چیزی که من در این مدت متوجه شده‌ام این بود که کارآفرینان موفق در شرایط مختلف انعطاف‌پذیر هستند؛ اگر مرا در وسط جنگل رها کنند، می‌توانم خودم را از شرایط سخت نجات دهم و این بزرگترین مهارت من است».

او در ادامه صحبت‌هایش به این نکته اشاره می‌کند که در زمان جوانی شک داشت بتواند کسب و کارش را راه اندازی کند، چون نه تجربه‌ای در زمینه کسب و کار داشته و نه از حسابداری و قوانین مالی سر در می‌آورده. بسیاری از اطرافیان او هم بارها گفتند نمی‌توانی موفق شوی! ولی راز موفقیت هرجاوک این بود آنچه را که فکر می‌کرد به آن طلق دارد را انجام داد و بخاطرش سختی‌ها را تحمل کرد و تا توانست پیشرفت کند.

شما هم باید کمی از ایده‌آل‌گرایی فاصله بگیرید و سختی‌ها را به جان دل بخرید تا پیشرفت کنید. می‌دانم راه‌انداختن یک کسب و کار در منزل، با وجود تمام مزایایی که دارد، آنچه نیست که شما به عنوان شغل آینده انتظارش را دارید اما حداقل می‌تواند شما به خواسته‌هایتان نزدیک کند. به قول تئودور رزولت: با هر آنچه که داری و هر کجا که هستی، آن‌چه را می‌توانی انجام بده...

منبع : نوین بازنشر رندبیت در ویرگول

رندبیتطراحی سایتبازاریابی اینترنتیکسب درآمد
شرکت طراحی سایت رندبیت | رندبیت صفرویک کسب و کار شما | 09141642646 | خدمات طراحی سایت سئو و بهینه سازی و دیجیتال مارکتینگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید