نوشتهٔ روزبه فیض (۲ آبان ۱۳۹۴) - بازنشر
اگر در شمارِ ایرانیانِ خوشبختی باشید که تجربهی استفاده از کُرسی را در روزهایِ سردِ زمستانی داشتهاید، احتمالاً تایید میکنید که کُرسی اختراعِ ساده و کارآمدی است. ساده از این نظر که با چند تکه چوب و یک لحاف و یک لامپِ گرمایی میتوان تمامِ اعضایِ خانواده را با کیفیتِ مطلوب گرم نگاه داشت و کارآمد از این لحاظ که برایِ چنین کاری به کسری از انرژیِ موردِ نیاز برای گرم کردنِ کلِ فضایِ خانه احتیاج است.
یکی از بلاهایی که «توسعه» بر سرِ جامعههایی نظیرِ ما میآورد حملهی بیرحمانهاش به ابزارها و رویههایی است که طیِ دورانی نسبتاً طولانی به وجود آمدهاند و متناسب و سازگار با مختصاتِ جغرافیایی و اکولوژیکِ هر منطقه هستند. اگر توسعه چنین تمامیتخواه و خشن نمیبود و دشمنیاش با فرهنگها و ابزارهایِ بومی چنین ریشهدار نمیبود، البته که میشد بسیاری از دستاوردهایِ آنرا قدر شمرد. مشکل اما از تمامیتخواهیِ دُگم و خشنِ منطقِ توسعه است که با هدفِ یکسانسازیِ همهی جوامعِ جهان، صرفِنظر از میراثِ فرهنگی و خصوصیتهایِ اکولوژیکی که در آنها تکوین یافتهاند، نسخهای سرد و سترون برایِ همه میپیچد.
کُرسی یکی از این ابزارها و رویههاست که توسعه کمر به نابود کردنِ آن میبندد. اگر تا دیروز اعضایِ خانواده در یک اتاق زندگی میکردند، حالا هر کدام باید اتاقِ مجزایِ خودش را داشته باشد. اگر تا دیروز میشد با یک لامپ محلِ آسایش و خواب را گرم نگاه داشت، حالا باید دست به دامانِ شوفاژ و بخاری و هیتر و تأسیسات و موتورخانه شد تا با مصرفِ خدمات، انرژی، پول و تلفاتِ بیشتر تمامِ خانه را گرم نگاه دارد. اما توسعه به حذفِ کُرسی ختم نمیشود، بلکه با آن شروع میشود. هر جا توسعه حضور مییابد، مصرفگرایی رشدِ نمایی آغاز میکند. توسعه با تغییرِ ذهنیتِ افرادِ جامعه و ایجادِ الگوهایِ جدید از «پیشرفت» و زدنِ مهرِ عقبماندگی، بیسوادی، توسعهنیافتگی، فقر، بدبختی و … به شیوههای بومیِ زندگیِ مردم، بستری شوم برایِ تخریبِ الگوهایِ فرهنگی و ابزاریِ بومی ایجاد میکند که نتیجهی آن افزایشِ مصرفگرایی، نابودیِ اقتصادِ خودبسندهی معیشتی، افزایشِ وابستگی به شغلهایِ دستمزدیِ کمیاب و در نتیجه ترکِ روستاها و مناطقِ به اصطلاح توسعهنیافته و هجوم به شهرها، وابستگیِ بیشتر به دولتِ مرکزی برایِ تأمینِ خدماتِ شغلی و رفاهیِ جدید، وابستگی به بازار و سایرِ نهادهایِ اقتصادی برایِ تأمینِ کالاها و خدماتی که نیاز به آنها روز به روز و به شکلِ فلجکنندهای بیشتر میشود و … است.
جنگِ توسعه علیه کُرسی یک آسیبِ کوتاهمدتِ سطحی نیست که بتوان به راحتی آنرا ترمیم کرد. توسعه زیرساختهایِ فرهنگی و ابزاریِ یک جامعه را متحول میکند و اعضایِ آنرا به خود معتاد میکند، به شیوهای که قربانیان به سختی میتوانند شیوههایِ دیگرِ حیاتِ فرهنگی و اقتصادی را به خاطر بیاورند یا تجسم کنند. [لینک]