مفهوم دانشگاه نسل چهارم ریشه در این ایده دارد که آموزش عالی از زمانی که دانشگاه ها برای اولین بار در بولونیا و پاریس در قرن دوازدهم تأسیس شدند، دستخوش سه انقلاب دگرگون شد. اولین انقلاب زمانی آغاز شد که مأموریت دانشگاه ها از تدریس به تولید تحقیقات در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم گسترش یافت و آنچه را که به عنوان مدل آموزش هومبولتی شناخته میشود - دانشگاه نسل دوم - ایجاد کرد. انقلاب دوم زمانی رخ داد که مأموریت دانشگاهها یک بار دیگر گسترش یافت تا توسعه اقتصادی را در اواخر قرن بیستم دربر گیرد که منجر به ظهور دانشگاه نسل سوم شد که معمولاً دانشگاه کارآفرین نامیده میشود.
دانشگاه نسل چهارم در پاسخ به تنش های محیطی که مشخصه بارز عصر کنونی ما است، پدیدار می شود. در حالی که دانشگاه نسل سوم مبتنی بر پارادایم کارآفرینی برای رشد اقتصادی است، الگویی که ریشه در سیستمهای نوآوری منطقهای مبتنی بر دانش و مدلهای اقتصادی خطی دارد، دانشگاه نسل چهارم با شیوع روزافزون در گفتمانهای عمومی و دانشگاهی پارادایم اقتصاد دایرهای همراه است.
در این پارادایم جدید برای رشد، دانشگاه ها به عنوان سهامداران اصلی در نظر گرفته می شوند که قادر به ایجاد تحول اجتماعی هستند. جایگاه آنها به آنها امکان می دهد رهبران آینده را آماده کنند، دانشی تولید کنند که زیربنای رشد اقتصادی پایدار و صنایع پایدار است، خود را به سازمان های پایدار تبدیل کنند و به طور قابل توجهی پایداری را به عنوان یک ارزش در سیستم های حاکمیت منطقه ای گنجانده باشند. به این ترتیب آنها میتوانند ابزارهای کلیدی رهبری و تحول فکری اجتماعی باشند.