به نام خدا، سلام خب من میخوام خودم رو بهتون معرفی کنم و بخشی از زندگیم رو با یه سری حرف واستون بگم،خب بسم الله رحمان رحیم شروع میکنیم،من آیدا هستم یه دختر 13 ساله که طرفدار سونیک و میراکلس و ....هست،من الان یه مطلب از تو کانال آتنا مهرانفر خوندم و اینقدر این مطلبش برای من قشنگ و تاثیر گذار بود که گفتم واسه ی شروع تو این پستم یه متن واسه ی خودم و فقط خودم بنویسم،خب قضیه از این قراره که یکم حرف و نصیحت و پست انگیزشی بزنیم و بزاریم و بعدم منتظر پست بعدی بمونیم
خب خب من میخوام امروز یکم حرف بزنم براتون چون من تو خانواده وراجم ولی خب چند وقتیه که زیاد حرف نمیزنم و افسرده شدم و...خب خب من امروز بعد از این که متن اتنا رو خوندم با خودم گفتم چرا من خودم یه متن واسه ی خودم ننویسم و بزارم ویرگول ولی خب به این فکر کردم که اگه کسی خوشش نیاد چی و از این چیزا ولی بعد با خودم گفتم که آیدا یکم فکر کن خب الان تمام مشکلات زندگیمون و یا مشکلات و خود درگیری های خودم که انتشار یا بازدید زیاد و ...پستم نیست و اصلا مسئله ی من مشکلات و....اینای زندگیم یا چیزای دیگه نیست،من با خودم گفتم مگه من نیومدم تا مغزم یکم استراحت کنه و از این چیزا راحت باشه پس چرا خودم دارم دوباره بحث شون رو وسط میکشم؟،بعد گفتم که اگه این پست منه فقط واسه ی خودم خب چرا نیام توش خودمو نشون ندم و نترکونم واسه ی همین باید یکم فکر کنم بعد چیزی که واقعا میخوامو ارائه بدم،ببینید بعضی وقتا اگه واقعا به خودمون یا زندگیمون و اطرافیان مون نگاه کنیم میفهمیم که قضیه یه چیز دیگست!!؟،و واقعا هم دوباره با خودمون فکر میکنیم الان چیکار کنیم و میترسیم و خجالت میکشیم که از کسی بپرسیم و اینا ولی در حقیقت باید کاری که میخوایم یا از درون فکر میکنیم درسته رو انجام بدیم،اگه کسی به شما توهین کنه و یا...خودتون و پدر و مادرتون این اجازه رو بهش دادید!،اما اگر پدر و مادرتونم این اشتباه رو کردن شما جلوی اون ادما وایستین و نزارین بهتون توهین کنن،اگه تونستید حتما قلق هر ادمی که جز اطرافیانتون هست رو بدست بیارید و سعی کنید یجوری باهاش کنار بیاید و حداقل با متانت باهاش رفتار کنید ولی اگه دیدید هیچ کدوم از این روش ها نمیشه با اون ادم قطع رابطه کنید و نزارید تاثیر بد روتون بزاره یا...،یا اگه خودتون حق انتخاب داشته باشید و بتونید بعضی بخش های خودتون یا زندگیتون رو مدیریت کنید دیگه کسی نمیتونه تو زندگیتون دخالت کنه یا اگر این اتفاقم افتاد شما یکی دو بار با اون شخص با متانت رفتار کنید و غیر مستقیم بهش هشدار بدید که تو زندگیتون دخالت نکنه یا اگر پدر و مادرتون برای این چیزا یا کلا راجع به بخش مدیریت و اینا سرزنش تون کردن راحت بهشون توضیح بدید و مسئله رو حل کنید،البته این جزوی از نکات زندگیه،تا پست های بعد بای
پی نوشت:من این پست رو برای خودم نوشتم ولی اگر کسی خواست میتونه این پست رو بخونه و لایک و کامنت کنه و بزاره
بایی??