ویرگول
ورودثبت نام
مهندسِ شعر
مهندسِ شعر
خواندن ۱ دقیقه·۱۴ روز پیش

صدای برق(عاشقانه ی غمگین)

[صدای برق]

برای کسانی که من را میشناسند ، احتمالا چیز عجیبی نیست که از آن صحبت کنم ، من برق خوانده ام و تقریبا جزئی ترین چیز ها را در مورد نحوه ی کشف الکتریسیته ، و اختراعات مربوط به آن را یاد گرفته ام ، حالا این که الان چیزی به یاد دارم یا نه ،مبحث حرف های الانم نیست !

[صدای برق] برای من یاد آور خاطره ی عاشقانه ی غمگینیست که هم خوشحالم میکند هم برایش حسرت میخورم :)

امروز بی هوا ،بدون آنکه بخواهم تیغ بردارم و روی روح خاطرات بکشم ،از آن مسیر گذشتم ، تا صدای برق را شنیدم ،انگار کنارم ایستاده بود!

حِسَش کردم!

و این همزمان هم خوشحالم کرد ،هم غمگین ، درست مثل یادآوری همان خاطره!

دلم میخواست همان حس را به متن تبدیل کنم تا صدای برق همیشه برایم یاد آور او باشد ، هر چند ،دیگر هیچ اهمییتی ندارد واقعیت در چه مرحله ای از گذر است یا او اصلا مرا یادش هست یانه !

من فقط آن حس را دوس دارم !


#صدای_برق

#روح_الله_سالاری

#❤️

#⚡

حقیقت همینه ، عشق سانسور نداره 💔
حقیقت همینه ، عشق سانسور نداره 💔


صدای برقعاشقانه ی غمگینپیر میشوم و این مرگ تدریجیستآقای شاعر کم می آورد
شاعر،نویسنده،دبیر ریاضیات،برنامه نویس🥇
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید