ویرگول
ورودثبت نام
مهندسِ شعر
مهندسِ شعر
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

عاشق ترین معشوقِ شهر!

دَم غروب ، ساکتِ شهر...

من میزنم قَدَم ، تو رو

من فکرم از تو پُر شده

از تووی خاطرم برو...

هر وقت یادِ تو برام

تداعی میشه تویِ شب

یکی بهم میگه کجا؟؟

اون رفت و تو موندی عقب!

سنگینیه بارِ غمت ،

رو شونه هام مونده عزیز

عاشق ترین معشوقِ شهر؟!

خاطره هامو دور نریز!

تو زندگی کن با خوشی

اونی که میمیره منم...

یک جای خالی تا ابد...

حکاکی میشه رو تنم!


#روح_الله_سالاری


دم غروبمفرد مذکر غایباوست که من استویرگولیسمروح الله سالاری
شاعر،نویسنده،دبیر ریاضیات،برنامه نویس🥇
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید