یکی از جنجالیترین موضوعاتی که هنوز بسیار مورد بحث است، قصه ی IQ، نحوه ی سنجش و اعتبار آن است. خیلی ها آنرا بی ارتباط با موفقیت انسان در زندگی میدانند، خیلی ها عوامل دیگری مانند EQ را موثرتر میدانند و برخی دیگر نیز آن را به کل قبول ندارند. من قصد دارم در این مقاله، اطلاعات اندکی که در ارتباط با این موضوع خواندهام را، به اشتراک بگذارم. بنابراین از نظرات سازنده ی شما پیشاپیش سپاسگذارم.
در اینجا به مفاهیم عملی و کاربردی بسنده خواهم کرد و وارد فلسفه ی هوش و نبوغ و غیره و ذلک تا حد امکان نخواهم شد.
در قسمت اول، علاقه دارم توضیح دهم که اصلا IQ چیست و آزمون های IQ بر چه مبنایی این عدد را حساب می کنند. ضریب هوشی IQ یا Intelligence Quotient، معیاری کمّی برای اندازه گیری هوش و توانایی ذهنی یک فرد در حل مسائل است. حال، این عدد به خودی خود معنایی ندارد مگر اینکه با یک میانگین مقایسه شود. برای این منظور، نیاز است که بیشتر وارد تئوری شویم.
پس ما قصد داریم به هر فرد، یک ضریب هوشی نسبت دهیم. در مطالعه ی آماری، این ضریب را یک متغیر تصادفی در نظر میگیریم. حال، مطابق قانونی در آمار تحت عنوان "قضیهی حد مرکزی"، اگر تعداد بسیار زیادی از متغیرهای تصادفی مستقل را در نظر بگیریم، توزیع کل آنها معادل یک توزیع گاوسی یا نرمال(نمودار زنگولهای شکل) خواهد بود که یک مقدار میانگین و یک انحراف از معیار دارد. انتخاب این پارامتر ها تا حدی در دست ما به عنوان طراحان سنجش IQ است. مقادیر استانداردی که برای این توزیع گاوسی در نظر گرفته میشوند، معمولا بدین ترتیب است:
و اما این اعداد به چه معنا هستند؟ دوباره از تئوری آمار کمک میگیریم. میدانیم که توزیع گاوسی، نموداری زنگوله ای شکل و متقارن حول میانگین است و هر چقدر از میانگین به سمت طرفین حرکت کنیم، پراکندگی داده ها کمتر میشود. یعنی اکثر مقادیر ضریب هوشی، در حول و حوش میانگین هستند و هرچه از میانگین دور شویم (در جهت باهوشی یا کم هوشی)، تعداد نزولی خواهد بود. توجه شما را به نمودار زیر جلب میکنم.
(در این نمودار، عدد 0 در مرکز را معادل 100 و هر واحد محور افقی را معادل 15 در نظر بگیرید.)
بلافاصله نتیجه میشود که حدود 68 درصد افراد، ضریب هوشی بین 85 تا 115 را دارا هستند، حدود 95 درصد افراد بین 70 الی 130 قرار دارند و الی آخر. معمولا افراد با ضریب هوشی بالای 130، پرهوش محسوب شده و از 98% جامعه هوش بالاتری دارند.
طراحی سوالات آزمون های IQ نیز به این ترتیب، ساده است. کافی است تعدادی سوال که نیاز به دانش خاصی ندارند، طرح کنیم و در اختیار تعداد زیادی از افراد جامعه (مثلا 1000 نفر به بالا) قرار دهیم. پس از ارزیابی، کافی است میانگین نمرات را به 100 و انحراف از معیار را به 15 قیاس کنیم تا یک تست IQ در دسترس داشته باشیم.
سوالات تست های IQ، اکثرا حول و حوش خلاقیت، توانایی ریاضی، حافظه ی تصویری و غیره طراحی میشوند و سوالاتی هستند که برای حلشان نیاز به تحصیلات بالا وجود ندارد. البته زمان حل نیز یک پارامتر در ضریب هوشی در نظر گرفته میشود. چراکه اگر دو فرد به سوالات یکسان جواب های درست بدهند و فرد اول در زمان کمتری آزمون را تمام کند، ضریب هوشی اش بیشتر خواهد بود.
حال که با IQ از نظر ریاضیاتی آشنا شدیم، در قسمت بعد بیشتر با تفسیر آن آشنا خواهیم شد.
منبع تصویر:
https://blogs.sas.com/content/iml/2019/07/22/extreme-value-normal-data.html