درحالیکه طیبه ماهروزاده همسر حداد عادل از چگونگی تاسیس مدرسه غیرانتفاعیش میگوید و علت آن را نبود محیط سالم آموزشی برای فرزندش در رشته علوم انسانی عنوان میکند، اما بودند و هستند دانشآموزانی که در نبود امکانات آموزشی در همان ابتدای راه ترک تحصیل میکنند و آیندهشان رنگ میبازد و والدین متمول و صاحب کسوتی هم ندارند که برایشان به فکر تدبیر باشند.
رویداد۲۴ انتشار ویدئویی که در آن طیبه ماهروزاده همسر حداد عادل از چگونگی تاسیس مدرسه غیرانتفاعی برای فرزندش سخن میگوید انتقادات زیادی را در پی داشت. او در این ویدئو که مربوط به برنامه زاویه شبکه چهار سیماست با اشاره به تغییر رشته فرزندش از ریاضی به علوم انسانی، مدارس دارای این رشته را نامطلوب خوانده و میگوید تمامی دانشآموزان ضعیف و از همه جا مانده به این رشته میآمدند او این موضوع را عاملی برای تاسیس مدرسه غیرانتفاعی فرهنگ عنوان میکند آنهم علیرغم مخالفتش با تاسیس اینگونه مدارس.
موضوع مهم دیگری که ماهرو زاده گفته، کیفیت بد مدارس پایتخت و در نتیجه تاسیس مدارس غیرانتفاعی برای افراد برخورداری که میتوانند پول بدهند و خدمات آموزشی را بخرند.
در واقع او به مصداق «برای دکمه کت دوختن» با دیدن نیازهای پسرش به فکر راه چاره افتاده است؛ هرچند که بعد از انتشار ویدئو گفته شد که فرید الدین (پسرش) در مدرسه فرهنگ درس نخوانده است.
وقتی فرزندان این مرز و بوم که از اقبال داشتن پدری با ردای حکومتی و مادری سیاسی، برخوردار نیستند و هیچیک از والدینشان هیچ نقشی در سیاستگذاریهای آموزشی کشور ندارند با نبود مدرسه مناسب از نظر کیفی یا محیطی مواجه میشوند چه میکنند و اصولا شرایط مدارس در کشور چگونه است؟
بیشتر بخوانید: پسلرزههای مدرسه خصوصی فرزند حداد عادل به گزارش رویداد۲۴ سال ۹۶ سید محمد بطحایی وزیر وقت آموزش و پرورش اعلام کرد که همچنان مدارس کپری در کشور وجود داشته و در حدود هزار کلاس گلی و نزدیک به ۲هزار کلاس کانکسی نیز در سراسر کشور دایر هستند.
درخرداد ماه سال بعد مهرالله رخشانی مهر رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور نیز گفت: حدود ۲۷ درصد مدارس کشور به لحاظ ساختمانی، تخریبی محسوب میشوند، نزدیک به ۳۴ درصد به بازسازی نیاز دارند و فقط ۳۹ درصد مدارس مستحکم هستند.
او همچنین تعداد کل کلاسهای خشت و گلی را نیز ۹۸۷ مورد عنوان کرده و گفته بود ۱۱ استان کشور از نظر سرانه فضای آموزشی زیر خط میانگین هستند. اما در سال ۹۸ آموزش و پرورش از جمعآوری تعدادی از مدارس خشت و گلی خبر داد و اعلام کرد که در حال حاضر ۳۶۸ مدرسه خشت و گلی در کشور وجود دارد. هرچندد که همچنان تعداد مدارس خشت و گلی در مدارس سیستان و بلوچستان قابل توجه است.
از سوی دیگر فرحناز میناییپور مدیرکل امور زنان وزارت آموزش و پرورش نیز در سال ۹۶ اعلام کرده بود: فقط نیمی از دانشآموزان ابتدایی در مناطق حاشیهای زاهدان در دوره اول متوسطه ادامه تحصیل میدهند و مابقی به علت کمبود مدرسه ترک تحصیل میکنند.
نوید احمدی مدیرکل نوسازی و تجهیز مدارس هرمزگان نیز مهر ماه امسال عنوان کرد: در حال حاضر در استان هرمزگان ۶۷۰ مدرسه غیراستاندارد وجود دارد که از این شمار ۲۲۰ مدرسه بهصورت کامل تخریبی بوده و حدود ۹۰ هزار دانشآموز در هرمزگان در مدارس غیراستاندارد تحصیل میکنند.
مینا کامران مدیر اجرایی پویش ایران من که در جهت پیشبرد عدالت آموزشی در کشور و بهویژه مناطق مرزی و محروم و ساخت مدرسه در این مناطق فعالیت میکند، نیز سال گذشته آمار ترک تحصیل دانشآموزان در ایران را فاجعه دانسته و گفته بود: از هر چهار دانشآموز در ایران یک نفر ترک تحصیل میکند و علت آن نیز عمدتا کمبود امکانات آموزشی است.
به گزارش رویداد۲۴ در هریک از استانهای محروم و مرزی کشور کودکان به دلیل کمبود امکانات آموزشی و مدارسه در کنار سایر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امکان ادامه تحصیل را ندارند.
فاطمه دخترک ۱۰ ساله یکی از روستاهای منطقه هلیلان از توابع ایلام است که به دلیل نبود مدرسه امکان ادامه تحصیل را ندارد و در انتظار پوشیدن رخت عروسی است، او به خبرنگار رویداد۲۴ میگوید: دوست دارم درس بخونم. دوستم مینا هم همینطور، اما نمیتونیم روستای ما فقط تا کلاس ششم مدرسه دارد و برای ادامه تحصیل باید با شهر بریم که هم مسافت دور هست و هم هزینهاش رو نداریم.
محمد که او نیز قرار است به سال ششم برود میگوید که بعد از پایان کلاس ششم نمیتواند به مدرسه برود، زیرا روستا برای دوره متوسطه کلاس ندارد.
این فاجعه تنها مخصوص مناطق استان محروم ایلام نیست. در مناطقی از جنوب کرمان، فارس، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، لرستان و... نیز چنین شرایطی وجود دارد، در بسیاری از این مناطق مدرسه محیط مطلوبی ندارد و کودکان در کانکسی که دیوارههای آن در تابستان گرم میشود ودر زمستان سرد، تحصیل میکنند و عموما هم دانشآموزان چند پایه مختلف تحصیلی درهمان یک کانکس روستایی ادامه تحصیل میدهند.
این دانشآموزان از کمبود معلم رنج میبرند و گاهی هم به دلیل دوری مسافت، معلم نمیتواند هر روز در کلاس درس حاضر شود به ویژه در بارشهای زمستانه. اما والدین آنها درست برخلاف فرزند حداد عادل و ماهروزاده قادر به تصمیمگیری و ساخت مدرسه برایشان نیستند، والدین آنها تنها تصمیمی که میتوانند برایشان بگیرند آن است که از ادامه تحصیل فرزندانشان جلوگیری کنند، زیرا نه توان مالی فرستادن آنها را به مناطق و شهرهای دورتر دارند و نه از امنیت فرزندانشان در زمان ایاب وذهاب و سکونت در سایر نقاط مطمئن هستند.
به گزارش رویداد۲۴ به نظر میرسد فرزندان مسئولان و صاحبان ژنهای خوب در صدر اهمیت قرار داشته و همین که آنان امن و آرام داشته باشند کافی است، زیرا آنها آیندهسازان، تصمیمسازان و مسئولان آینده کشور هستند و ما هیچ.
راستی آیا همسر حداد عادل در آن زمان فکری هم برای مناطق مرزی و محروم و کودکان نیازمند به مدرسه و امکانات آموزشی داشتند؟ آیا وقتی به شرایط بد رشته علوم انسانی توجه کرده و برای حل معضل تاسیس مدرسه غیرانتفاعی را طراحی میکردند، به نبود امکانات آموزشی در سایر نقاط ایران و حتی در مناطق حاشیهای همین پایتخت و چگونگی رفع معضل فکر میکردند؟ این زوج تاثیر گذار در جریان آموزشی کشور چه فکری برای پیشبرد عدالت آموزشی در کشور داشتند؟