با رشد و گسترش کسبوکارها، فضای رقابت نسبت به گذشته پیچیدهتر شده است. از طرفی دیگر، برای جذب نگاه و توجه مخاطب، روشهای تبلیغات سنتی مانند گذشته کارآمد نخواهند بود و همین مسئله صاحبین کسبوکارها را به سمت بازاریابی در فضای آنلاین کشاند. به مرور روشهای بازاریابی دیجیتال گسترده شدند و بازاریابها تلاش کردند با چاشنی خلاقیت شانس بیشتری در جلب مشتری داشته باشند.
یکی از تلاشهای پر اثر در زمینه تبلیغات، کپی رایتینگ است. کپی رایتر در حقیقت نویسنده تبلیغاتی است که با مهارت بازی با کلمات و عبارات میتواند، در کمترین زمان نگاه مخاطب را خیره کند. بسیاری از برندهای مشهور دنیا در نقطهای با یک کپی رایتینگ حرفهای درخشیدهاند.
یکی از خلاقیتهایی که بسیاری از کپی رایترهای ایرانی به خرج میدهند و خیلی از اوقات هم نتیجه بسیار خوب میشود، بازی با ادبیات موزون و داستانی ما برای رساندن مفهوم تبلیغاتی است.
یکبار دیگر به اول این مقاله برگردید، در تصویر چه میبینید؟ امکان دارد بسیاری از مردمی که دید عمیقی نسبت به ادبیات ندارند، اتفاقا از این عبارت تبلیغاتی استقبال کنند. حال اندکی وقت بگذارید و ادامه این مطلب را از نگاه من که در عین علاقه به فضای تبلیغات و کپی رایتینگ، به ادبیات هم ارادت دارم، بخوانید.
در عبارت تبلیغاتی ماالشعیر هی دی میخوانیم، گندم از گندم بروید هی دی ز جو
نویسنده برای خلق این محتوا از مصرع معروف گندم از گندم بروید جو ز جو بهره برده؛ غافل از اینکه در ادبیات، هم نشینی گندم و جو در کنار هم مقایسه خوبی و بدی است. مقایسه درستی و نادرستی، ارزشمندی و بی ارزشی و از همین رو نویسنده با یک حرکت سطحی و صرفا بهره بردن از خواستگاه ماالشعیر که از جو است، اسم برند را در جایگاه ادبی بیارزشی نشانده. بگذارید اندکی دقیقتر توضیح دهم.
در زمانهای گذشته گندم بسیار با ارزش بوده و کنار آن جو یک جایگزین بیارزشتر و ارزان قیمتتری بوده است. در اشعار گذشته نیز به فراوانی همنشینی گندم و جو را برای بیان این مقایسه دیدهایم. به چند مثالی که در پایین آمده توجه کنید:
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم
یا ضرب المثل معروف گندم نمای جو فروش مباش
و مثالهای فراوان دیگر که هدفشان از نشاندن گندم و جو در کنار یکدیگر، مقایسه ارزشمندی و بی ارزشی است و جو عموما کاربرد استعاری از یک عمل نپسندیده یا بیارزش دارد.
پس با این اوصاف نشاندن هی دی به عنوان اسم برند در آن جایگاه در مصرع گفته شده، به هدف تبلیغ ضربه میزند. هدف تبلیغ بیان منشا ماالشعیر از جو بوده که در ذهن نویسنده استفاده آهنگین در یک بیت مشهور میتوانسته در ذهن مخاطب نام برند را ماندگارتر کند. این تفکر اساسا بسیار درست و ارزشمند است اما مصرع انتخاب شده، هدفی بسیار دور از مفهوم تبلیغ داشته و این امر در ذهن من به عنوان مخاطب لطمه به برند است.
در پایان امیدوارم کارهای خلاقانه بسیاری ببینیم و هوشمندانهتر با کلمات بازی کنیم.