همه مون میدونیم که سگ هاسکی جزو معروف ترین سگ های دنیاست و خیلی هم طرفدار دارن. اما این همه هوادار و خاطرخواه بیدلیل نیست، ظاهر زیبای این سگ و همینطور شباهت ظاهری عجیبش به گرگ باعث شده که خیلی بیشتر از بقیه نژادها تو چشم باشه. درسته که آدم با دیدن این سگ به ذوق میاد و دوست داره بغلش کنه اما ظاهر قشنگش تنها دلیل نیست. دلایل زیادی وجود داره که بخواهیم بگیم چرا هاسکی جزو محبوب ترین نژادهاست. تو این پست میخوام به 8 واقعیت جالب درباره این نژاد منحصر به فرد اشاره کنم.
برای من که یک دهه هفتادی هستم، آشنایی با هاسکی با انیمیشن نانوک و بالتو شروع شد. سگ های سورتمه کشی که سالیان سال توسط اسکیموها استفاده میشدن. (البته بهتر بدونید که اولین بار مردم منطقهای به اسم چوکچی Chukchi که ساکن شرق سیبری بودند، این سگ تربیت کردن. به خاطر همینه به هاسکی، چوکچا هم میگن.) سیبری یک منطقه برهوتیه که هیچ گیاهی تا کیلومترها پیدا نمیشه، جایی که وزش باد گاها تا سرعت 100 مایل در ساعته و درجه حرارت تا 100 درجه زیر صفر هم میرسه. توی این شرایط سخت مردم چوکچی از هاسکی ها استفاده میکردند و تعامل و سازگاری خوبی با محیط سختی مثل سیبری داشتن. میشه گفت کمتر نژاد سگی پیدا میشه که بخواد این فضا رو تحمل کنه و زنده بمونه.
طبق عقیده مردم چوکچی: دو سگ هاسکی از دروازه های بهشت محافظت میکنن و کسایی که توی زندگی به دیگران ظلم کردن رو نمیزاره رد بشن. البته این اعتقاد توی مناطق شمال اسکاندیناوی هم به شکل مشابهی دیده میشه. مثلا یه چیزی شبیه گرگ فنریر در افسانه های نورث (شمال)
هاسکی سیبری یک سگ پرانرژی و فوق العاده ورزشکاریه و میشه گفت متخصص فراره. این می تونه نگه داشتن اونا رو به عنوان حیوانات خانگی با چالش روبرو کنه. از اونجایی که اونا عاشق دویدن مسافت های طولانی هستند، هرگز نباید در مناطق باز و بدون در و پیکر رها بشن. این به نفع خودشونه چون احتمال گم شدنشون زیاده.
سیبری به طور طبیعی تمیز هستن و پوشش متراکم او که او را در برابر هوای سرد محافظت می کند، نیازی به کوتاه کردن یا اصلاح نداره. معمولا هاسکی ها حداقل یک بار در سال ریزش مو دارن که اونم میشه با برس کشیدن منظم اون برطرف کرد. تمیز بودن سگ یکی از فاکتورهایی که میتونه تو انتخاب تاثیر بزاره. البته اینم بگم که هاسکی ها نسبت به سگ های دیگه بوی بد ندارن و این زندگی رو باهاشون راحتتر میکنه. یه جورایی میشه گفت نیازی به بادی اسپلش، ادکلن و مام و ... نداره دیگه.
کلمه هاسکی از esky گرفته شده که در واقع یک نسخه کوتاه شده از اسکیمو Eskimo هست. اسکی در واقع یک کلمه عمومیه که به مردم قطب شمال گفته میشه. همونطور هم که بالاتر گفتم، اسم دیگه هاسکی؛ چاکچو هست که به ساکنین شرقی سیبری گفته میشه.
نگاه به ظاهر گرگی و خشن هاسکی نندازین. این سگ کاملا با انسان سازگار شده و دوست خوبی برای انسان هاست. هاسکی ها ذاتا با انسان ها زود دوست میشن. (غریبه و آشنا نداره)
به خاطر همین هست که هاسکی به عنوان سگ نگهبان اصلا کمکی بهتون نمیکنه و حتی ممکنه با دزدا و متجاوزا دوست بشه. پس اصلا به فکر تربیت این سگ برای نگهبانی نباشین چون وقتتون هدر دادین.
همه ما هاسکی ها رو با چشم هایی آبی و صورت گرگی شکل میشناسیم. اما بهتره بدونین که چشم های سگ هاسکی میتونه به رنگ هایی مثل: قهوهای، آبی و ترکیبی از این دو رنگ باشه.
سگ های هاسکی سیبری در طول جنگ جهانی دوم توسط ارتش ایالات متحده برای جستجو در قطب شمال و نجات خلبانان و محموله های سرنگون شده مورد استفاده قرار میگرفت. در آن سالها نجات خلبانان سقوط کرده معمولا با همکاری هواپیماهای جستجوگر و سورتمه های کوهی انجام می شد. این پروسه یه کار تیمی جالب بود و به این صورت بود که:
ابتدا عکس های هوایی از محل سقوط گرفته میشد و بعدش گروه سورتمه سواران و سگ ها رو با هواپیمای باربری تا جای ممکن به محل حادثه نزدیک میکردن تا کار عملیات نجات راحتتر باشه. البته اینجا باید بگیم که تنها نژاد سگی که میتونه توی این شرایط آب و هوایی اقدام به جستجو و نجات کنه، هاسکی و مالاموت هست.
یکی از معروفترین داستان هایی که درباره هاسکی هست، مربوط میشه به دارو رسانی توسط گروهی از هاسکی ها به مردم آلاسکا. تو سال 1925 بیماری دیفتری تو آمریکا اپیدمی شد و باید مردم آمریکا واکسینه میشدن. رسوندن واکسن به مردم آلاسکا که آب و هوای بدی داشت به وسایل نقلیه خیلی سخت و نشدنی بود. به خاطر همین از سگ های سورتمه برای رسوندن واکسن و داروی دیفتری استفاده کردن. شاید تا حالا اسم بالتو رو شنیده باشین، یا انیمیشن اش رو دیده باشین. داستان این سفر پرهیاهو خیلی بلنده اما در کل میشه اینطوری گفت که:
توی این عملیات نجات مردی به اسم لئونارد سپالا با استفاده از 20 سگ هاسکی به رهبری توگو (سگ رهبر گروه) برای دریافت دارو و رسوندن اون به آلاسکا داوطلب میشه و سعی میکنه واکسن های دیفتری رو به مردم آلاسکا برسونه تا اونا هم واکسینه بشن. اما توی مسیر به خاطر طوفان شدید، لئوناردو دید کافی برای هدایت سورتمه رو نداشت. اما توگو که رهبر گروه بود با استفاده از حس بویایی قوی ای که داشت کل تیم به مقصد میرسونه و همه رو نجات میده. هم مردم آلاسکا رو و هم تیم سپالا رو
برای خود من هم جالب بود که خوب بالتو کجای داستان بود؟ آخرین محموله واکسن دیفتری توسط گروه سورتمه سوارها به رهبری مردی به اسم گانر کاسن به رهبری بالتو انجام شد. به همین دلیل بالتو خیلی معروف شد و برای همین هم مجمسه این سگ رو توی سنترال پارک آمریکا به نشانه احترام قرار دادند تا از این سگ فداکار قدردانی کنن.
انیمیشن بالتو هم اقتباسی از همین داستانه. اگه انیمیشن یادتون نیست اینجا کلیک کنین.
حرف آخر من؛ چی میخوام بگم؟
سگ های هاسکی سیبری میتونن همراهای فوق العاده ای برای شما باشن. اونها طی قرن ها و سالها تعامل و همزیستی با انسان به خوبی با محیط سازگاری پیدا کردن و سگ هایی متفکر، با انرژی بالا و مستقل هستند. اونا عاشق فرار کردن و دویدن اونم تو مسافت های طولانی هستن. اما فارغ از اینها باید بگیم که درسته این نژاد خیلی خوبه، اما باید با توجه به شرایط زندگی اونا رو انتخاب کرد. یادمون باشه فقط به خاطر خودخواهی خودمون اونارو نخریم. چون واقعا نیاز به انرژی و نگهداری زیادی دارن و باید حواستون بهشون باشه. امیدورام این پست به شما کمک کرده باشه که بتونین بیشتر با این سگ آشنا بشین.