رویا عطارزاده اصل
رویا عطارزاده اصل
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

کل فاطمه، روایت مادری و یک رنج عمیق.

تحلیل ساختاری مستند کل فاطمه به کارگردانی مهدی زمانپور کیاسری.

"کل فاطمه" ، لباس­‌ها را که از روی بند جمع می­‌کند، انگار پرده­ را کنار می‌­زند و دعوت می‌­کند به دیدن. هیزم‌­ها را دسته­ می‌­کند، شیر گاو را می‌­دوشد، کره می­‌گیرد، نشا می‌­کارد اما در سکوت دنیایش، هیاهویی شعله می‌­کشد که آرام نمی‌­گیرد. کل فاطمه تنها 45 سال دارد، اما به اندازه چندین تن زندگی کرده است.

کل فاطمه، نه قهرمانی شگفت انگیز است و نه اسطوره. او شمایل برجا و محکمی‌ است از ایستادگی و مادر بودن. او که در جریان زندگی روزمر­ه و پرکارش جاری شده است، رنجی را حمل می‌­کند که رد سنگینی‌­اش تنها در ردپای او بر عمق برف‌­ها پیداست. کل فاطمه، زنی چهل و پنج ساله و کرو لال که با وجود مشغله­‌های زیاد روزمره زندگی روستایی‌­اش دو پسر نوجوانش را که یکی سرکش و دیگری آرام است را بزرگ می‌­کند، و تحت سیطره سنت و جبر زمانه و جامعه‎‌­ی مردسالار شاهد رنج‌­های زندگی دخترش است که در کودکی به اجبار پدرش شوهر کرده و حالا به عنوان مادری جوان و مطلقه، و به دستور برادر بزرگتر، حسین، جایی در خانه ندارد و در به در دنبال فرزندش می‌­گردد که در کودکی برای خرید مواد فروخته شده. کل فاطمه شاهد رنج کشیدن­‌هاست و زبان گلایه و شکایت ندارد.

مهدی زمانپور کیاسری، این بار نیز به سراغ سوژه‌­ای رفته، که در عین سادگی، به دراماتیک‌­ترین شکل ممکن روایت می‌­شود. او با نگاهی انسان‌­شناسانه و روایتی بی‌­طرف، و با کمک قاب­‌بندی­‌هایی ناب و بی‌­بدیل، مخاطب را غرق در جهان پر جنب و جوش زندگی کل‌­فاطمه می­‌کند. جهانی که حتی در قاب تصویر نیز پر از عطر است. زمان‌پور فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد تولید سیما گرایش کارگردانی از دانشکده صداوسیما، نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان ایرانی که فیلم‌های مستند بسیار زیادی تولید کرده‌است، پیش از این نیز برای نگاه انسان­‌شناسانه و جامعه‌­شناسانه­‌ی آثارش مورد تحسین قرار گرفته است. وی جوایز متعدد بین‌المللی و داخلی را در کارنامه خود دارد و تاکنون بیش از ۳۰ تندیس همچون جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی از جشنواره سینما حقیقت و جشنواره‌های داخلی دیگر و نیز جایزه بهترین فیلم میان مدت جشنواره‌­ی مستند ویزیون دوریل سوئیس۲۰۱۴ را در یافت کرده و جوایزی دیگر از جشنواره‌ای بین‌المللی کشورهایی همچون اسپانیا، ایتالیا، روسیه، قطر، مصر و دیگر کشورها بدست آورده است. او با فیلم نیمه بلند "مشتی اسماعیل"، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی مستند جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۱ را از آن خود کرد. از آثار شاخص او باید به مستندهای تحسین شده­‌ی ترا من چشم در راهم (پایان‌­نامه‌­ی او که در توصیف زندگی نیما یوشیج تولید شد)، پاپلی، راه دل و آسک اشاره کرد.

کل فاطمه، مستند اخیر زمانپور کیاسری، که در جشنواره سینما حقیقت 1399 به نمایش درآمد، سعی دارد تا از زاویه­‌ای نزدیک زندگی مادری را تصویر کند که در عین رنج­‌های فراوان، حتی لحظه‌­ای دست از تلاش نمی‌­کشد. معنایی که برای مخاطب امروز جامعه شهری، که پر از ملال و رنج­‌های گذرا و در عین حال طاقت‌­فرساست، بازنمایی نوع دیگر زندگی است که منجر به بازنگری زاویه نگاه مخاطب می‌­شود.

فیلم به غیر از صحنه­‌ی پایانی، هیچ موسیقی و صداگذاری اضافه‌­ای ندارد، و از آن‌جایی که کل فاطمه خود، در به کارگیری کلمات و واژگان ناتوان است، نریشن به عنوان عنصر روایت‌گر اصلی به کار نرفته، و هر آن‌چه لازم به ذکر است تنها در جملاتی گذرا و در خلل کنش­‌های روایت به مخاطب منتقل می‌­شود. کم بودن دیالوگ‌­ها باعث شده که صداگذاری اثر، که توسط آرش قاسمی صورت گرفته، و صدای شاهد محیط و آمبیانس هر چه بیشتر به گوش برسد و مخاطب را غرق در فضای خود کند.

فیلم نکات مثبت فراوانی دارد. علاوه بر قاب‌­بندی­‌های چشم­‌نوازی که تصاویری بی‌­مثال را بر ذهن ثبت می­‌کنند، تمرکز بر خط داستانی اصلی و پرت نشدن به حواشی منجر به این می‌­شود که مخاطب، همچون فیلمساز که به نظر زمان زیادی را برای درک و شناخت کل فاطمه و خانواده‌­اش سپری کرده، تک تک جزئیات را بپذیرد و با رنج او همذات پنداری کند. در واقع گویی روایتگر اصلی، چشمان کل فاطمه هستند که جزئیات را به زیبایی ثبت می‌­کنند. فیلم پنجاه و پنج دقیقه است، ولی با وجود نماهای متعدد از مناظر طبیعی که ریسک بالایی در کند کردن ریتم کلی فیلم دارند، ریتم درستی دارد و با تدوینی هوشمندانه، همانقدر که باید از هر نما و کنش، اطلاعات لازم را در اختیار مخاطب قرار می‌­دهد. طولانی‌­ترین صحنه، وقتی است که کل فاطمه، بر بالای تپه هیزم می‌­شکند، آن­‌ها را بر سر می‌­گذارد و مسیر طولانی کوه را پایین می‌­آید؛ اما درست در قسمتی از روایت جای­گذاری شده، که ما دیگر کل فاطمه را شناخته‌­ایم و این همراهی با او در سکوت پایین آمدن از شیب کوه را لازم داریم.

اما شاید نکته­‌ای وجود دارد، که می­‌توانست در تاثیرگذاری بیشتر فیلم کمک کند، و آن میزان توجه به روایت کاراکتر زهره و حسین و تنش‌­های میان آن دو است. با توجه به شرایط این خواهر و برادر، حضور فیزیکی کمرنگ­‌شان قابل درک است؛ اما از آنجایی که وجهه مهمی از داستان را شکل می­‌دهند، میزان پرداخت به آن­ها رضایت‌­بخش نیست و به نظر می‌­رسد، پرداخت به حسن و مهدی جبرانی برای عدم حضور زهره و حسین باشد. البته که قدرت صحنه­‌ی پایانی به قدری است که این عدم پرداخت را از یاد ببرد، لحظه‌­ای که سایه‌­ی مادر با عشق سایه‌­ی گیسوان زهره را شانه می‌­زند.

کارگردان، نوعی از روایت را گزیده که در آن مخاطب همچون یکی از اعضای خانه کل فاطمه است و بی هیچ توضیح و نکته‌­ی اضافه و زننده‌­ای، او را همراهی می­‌کند.

تمامیت فیلم به قدری کامل است که توجه را بر وجوه مثبت و غیرقابل انکار آن متمرکز می‌­کند. روایتی که با وجود قاب­‌بندی­‌هایی زیبا و آرامش بخش، رنجی تلخ و سنگین را بر مخاطب بر جای می­‌گذارد.

مطلب منتشر شده در نشریه سینمایی فیلشات ، جشنواره‌ی سینما‌حقیقت.

فیلم کوتاهسینما حقیقتمستندفیلم مستند
دوست دارم پایم را بگذارم آن طرف مرزها.دیپلم نمایش گرفتم، رفتم سراغ لیسانس ادبیات نمایشی و بعد هم کارگردانی سینما که برایم کلید جادویی زیستن در جهان امروز است و نوشتن ،که فانوس دریایی این طوفان است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید