سال ۹۲ غالب مردم ایران خسته از تحریمها، به دنبال راهی برای خروج از وضعیت موجود و زندگی در شرایط اقتصادی عادی بودند، شرایط اقتصادی نرمال که حداقل حقِ مردمِ یک کشور است. در همان زمان کمکم بوی صلح و مذاکره میآمد و بهطبع آن، انتخابات سال ۹۲ ایران، تحتالشعاع این موضوع مهم قرار گرفت. کاندیدها وعدهی مذاکره و رفع تحریمها سرمیدادند، هرکسی با وعدهای دلرباتر میتوانست محبوب دلها شود و راه پاستور را پیدا کند.
بالاخره انتخابات برگزار شد و اسم آقای روحانی از صندوق آرا بیرون آمد. ایشان با وعدهی آفتاب تابان برجام، رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی رای جمع کردهبود.
به جرئت میتوان گفت داغترین وعده رییس جمهور به ملت شریف ایران وعده ۱۰۰ روزه بود، ۱۰۰ روزی که آقای روحانی قول داده بود مشکلات رفع شود، اما ۱۰۰ روز گذشت و مردم ایران تغییر خاصی در وضعیت زندگی خود مشاهده نکردند.
و برای اولین بار در ذهن عدهای این سوال پیشآمد که نکند سایر وعدهها نیز عملی نشود! البته آقای دکتر روحانی بعدها به کُل، این وعده را منکر شدند!
همانطور که گفتهشد در سال ۹۲، غالب مردم خواستار مذاکره و رفع تحریمها بودند، و اما کمکم پنج بعلاوه یک و ایران به جاهای خوب قصه برجام رسید.
و برجام با اوبامای دموکرات امضا شد.
مردم، رییس جمهور و تیم مذاکرهکننده شادمان از این توافق گلوبلبل بودند، و بار دیگر ریس جمهور به همراه وزیر امورخارجه، با وعدههای جدید و این بار دلرباتر ظاهر شدند!
ماهها گذشت و تحریمی رفع نشد!
و برجام عملاً به جسم مردهای تبدیل شدهبود که تنها ترمز پیشرفت هستهای و اقتصادی ایران را کشیده بود.
دوره ریاست جمهوری اوباما تمام شد.
بعد از اوباما، مرد مؤدب و باهوش (از دید رئیس جمهور ایران)، ترامپ پیروز انتخابات آمریکا شد و به این ترتیب او کامل از برجام خارج شد و تیر خلاص را بر پیکرهی نیمهجان برجام اوباما زد.
بدون شک میتوان گفت که فرآیند برجام، نه تنها برای اقتصاد ایران مفید واقع نشد، بلکه اقتصاد ایران را بین دو فرایند رکود و پسرفت، نوسانی کرد.
در ذیل چندین بخش از معطلی اقتصاد ایران در دوره ماقبل برجام، برجام و بعد از برجام ذکر شدهاست:
● خرداد۹۲: با پیروزی آقای روحانی، بازار ایران درانتظار مذاکره با آمریکا به رکود رفت.
● تیر۹۴: با امضای برجام سرمایهگذاری در ایران، به علت بوروکراسی و مجوز و ... نتوانست از فرصت پیشآمده، استفاده کند.
● آبان۹۵: با پیروزی ترامپ، بازار ایران در انتظار تصمیم ترامپ درباره برجام، دوباره به رکود رفت.
● اردیبهشت۹۷: با خروج آمریکا از برجام و قطع امید ایران از افیون نفت، حمایت از تولید به تدریج شروع شد و تولید، اندکی پاگرفت اما...
● آبان۹۹: با پیروزی بایدن، اقتصاد ایران به امید بازگشت پترودلارها دوباره به رکود رفت.
نتیجه تمامی این اعمال، دلار ۳۰ هزار تومانی و سکه ۱۳ میلیونی و مرغ ۳۵ تومانی و... شد. حال اگر امروز بعد از ۵ سال از مردم سوال شود آیا برجام در زندگی شما تاثیر مثبت داشته؟!
با جوابهای جالبی روبهرو خواهیدشد.
و اما بار دیگر با انتخاب رییس جمهور جدید آمریکا «جو بایدن» بازار شایعات در مورد مذاکره و بازگشت آمریکا به برجام داغ شد و از طرف مسئولان بلندپایه ایرانی نیز پالسهایی بر مذاکره دادهشد.
اما اگر این شایعات واقعیت داشتهباشد، آیا روحانی و تیمش بار دیگر با دموکراتهای آمریکا وارد مذاکره خواهندشد؟
آیا با اینکه همین برجامِ نافرجام و خسارت محض، دستپخت مذاکرهشان با دموکراتهاست و اولین کسی که نقضش کرد اوباما بود، بار دیگر به دنبال مذاکره خواهند رفت؟
اما از نوع ادبیات آقای ظریف و دیگر رفقایش مشخص است که دلشان برای مذاکرات تنگ شده، و باز هم به دنبال راهاندازی بازی مذاکره، و مشغول کردن مردم با وعدههای برجامی و امیدواریهای کاذب خواهندبود.
همچنین رئیس جمهور بعد از ۵ سال اعلام کردهاست که مذاکره با آمریکا و اجرای برجام به صورت تعهد در برابر تعهد خواهدبود.
آیا این را به عنوان پالس مذاکره مجدد حساب کنیم؟
یا درس عبرت آقای حقوقدان از مذاکرات قبلی!
و اما چه تفاوتی بین بایدن یا ترامپ وجود دارد؟
ادعای تفاوت بایدن و ترامپ در حالی مطرح میشود که تجربهی توافق با اوبامای دموکرات که حامی اصلی بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ بود، جلوی چشمان آقای روحانی و ظریف است؟!
و آیا آنها به همراه مردم، شاهد بودند که یک رییس جمهور دموکرات چگونه مانع اجرای وعدههای دادهشده بود و حتی با تحریمهای جدید آن را نقض کرد؟!
اکنون چرا بایدن که بخش اعظمی از تحریمهای ایران در زمان حضورش در کاخ سفید رخ دادهاست، دشمنیاش با ایران کمتر شده و آماده رفع تحریمها و مشکلات ایران است؟!
آیا آمریکا با مذاکره جدید، تحریمها را بطور کامل برمیدارد؟
بیشک آمریکا از تمامی گزینههای روی میز خود در تقابل با ایران استفاده کردهاست و مطرحترین گزینهای که برای تقابل با ایران از آن یاد میشود تحریم است!
در واقع آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که از لحاظ تاکتیکی فقط تحریم میتواند جوابگوی نیاز آنها، برای مهار ایران باشد.
آنها هیچگاه سلاح به این مهمی را زمین نگذاشتهاند مگر به صورت مقطعی و برای پیشبرد اهدافشان! و خوب میدانند که ایران نباید در مقابل تحریمها واکسینه شود.
درواقع برجام، برای آمریکا پلی به عقب محسوب میشود، که از این طریق میتواند ایران را از مصونیت در مقابل تحریمها عقب اندازد و به کمکِ خارج کشور، امیدوار کند!
بایدن و ترامپ هر دو لبه یک قیچی هستند و برای شکسته شدن مصونیت ایران در مقابل تحریمها تلاش خواهندکرد و تا زمانی که ایران به عنوان یک قدرت در منطقه حساب شود به هیچ وجه کوتاه نخواهدآمد.
و در آخر میتوان گفت مذاکرات زمان دکتر جلیلی، با اینکه منجر به قرارداد برجام نشد اما برای کشور عایدی بیشتری نسبت به برجام داشت و این جمله دکتر ظریف را که هر توافقی بهتر از عدم توافق است را نقض میکند، البته در زمان اجرای برجام، آقای جلیلی یکی از منتقدان جدی برجام، این روزها را پیشبینی کردهبود و هشدار آن را دادهبود، اما متاسفانه گوش شنوایی نبود.
یکی از مهمترین چالشهای این دولت یا دولت آینده، مذاکره با آمریکا خواهدبود.
امید است سیاستمداران ما به درستی از برجام درس گرفته و به امید بایدن و دموکراتها دست به مذاکره کورکورانه نزنند.
محمد باهری/ پزشکی ۹۴