همه ما قوانین مورفی رو شنیده ایم و معتقدیم درست هستن
ایده اصلی قونین مورفی اینه :«اگر بتواند بشود، میشود.» در واقع طبق قانون مورفی همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسبترین زمان به خطا میروند و کارها را لنگ میگذارند.
ولی بیایید به عنوان یه فرد منطقی با دو۲تا۴تا به موضوع نگاه کنیم ؟
آیا امکان دارد که همیشه اتفاق بد بیافتد در حالی که احتمالش کمتر است ؟ اره امکان دارد ولی...
ولی در جهان واقعی و معقول، همیشه اتفاق بدتر نمی افتد بلکه در درصد زیادی از اوقات اتفاق خوبتر می افتد ولی چی باعث میشه که این قوانین ساخته بشن و ما بهشون باور داشته باشیم ؟
این بازی مغز ماست که همیشه نیمه خالی لیوان رو میبینه و وقتی اتفاق های خوب می افته آنچنان بهشون توجه نمیکنه بلکه اتفاقهای بد رو یا کیفیت(:دی) تو حافظه نگه میداره
با یه مثال ساده میریم جلو
یکی از قوانین مورفی اینه که: " اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد."
خب بیایید فرض کنیم که ۲ صف A , B داریم که هردو تقریبا هم سرعت حر کت می کنن و شما (فرد۱) از صف A به صف B میروید و فرد۲ نیز همزمان از صف B به صف A میرود
جمعیت صف ها تغییری نکرد تا اثر تعداد بر سرعت رو نداشته باشیم
حالا فرض کنیم برای شما(فرد۱) فانون مورفی صدق کند و صفA که شما ازش خارج شدید سرعت بگیره و جلوتر بره
ولی برای فرد۲ چه اتفاقی افتاده ؟ دقیقا برعکس اتفاق شما افتاده و از صف کندتر به صف سریعتر رفته و اتفاق خوب براش افتاده
ولی نکته مهم اینه که فرد۲ که براش اتفاق خوب افتاده هیچ موقع به قانون مورفی فکر نمی کنه و از برد(پیروزی؟) خودش خوشحاله
این مغر شماست(فرد۱) که هنگام باخت دنبال قاعده و قانون میگرده و خاطره منفیش رو هم ذخیره می کنه
توضیح قانون مورفی : اینجا و اینجا
پ.ن: مثل همیشه این نظر شخصی منه و خوشحال میشم نظرات شما رو هم بشنوم