زندگی من یه سهم بدی هست در بورس که هیچ وقت مثبت نمیخورد هر کاری میکنم به آن کار ایمان هم دارم ولی نمیدانم از من است یا از شانس من که تا به حال تکمیل یا به کام من شیرین نیامده یا در آن کار شکست میخورم یا آن کار مرا شکست میدهد من یک بازنده هستم که زندگی خود را باخته ام شکست برای من معنا ندارد چرا چون شیرینی نچشیده ام که مزه شکست را بدانم پیروزی ندیده ام که شکست را تجربه کنم فقط میدانم که پیروزی از آن من نیست و به آن هم عادت کرده ام و در آخر به شانسم باور ندارم.