بیرقی تلاش کرده براساس یک داستان واقعی با پس زمینه ورزشی، درامی پرتحرک بسازد و در عین حال یک محدودیت مدنی برای زنان را به نقد بکشد. این وجه مضمونی و تم مبارزه برای احقاق حق موجب شده است، «عرق سرد» فیلم جسور و مهمی باشد. «عرقِ سرد» اقتباسی است آزاد از ماجرای ممنوع الخروج شدن نیلوفر اردلان، کاپیتان و ستارهی تیم ملی فوتسال بانوان ایران، در آستانهی جام ملّتهای آسیا توسط همسرش که اتفاقا مجری معروف تلویزیون است.
کد تولز: فیلم «عرق سرد» دومین ساخته سهیل بیرقی در مقام کارگردان پس از تجربه موفق فیلم «من» است که در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر هم در بخش «نگاه نو» و هم در «سودای سیمرغ» به رقابت پرداخت. این کارگردان جوان از همان فیلم اول ثابت کرد که شاخک های تیزی نسبت به جامعه خودش دارد.
[Cold Sweat 2018 ‧ Drama/Sport ‧ 1h 28m 6.3/10 · IMDb] قصّهی فیلم بر اساس این ماجرا (و دیگر ماجراهای مشابه) شکل میگیرد امّا به هیچ وجه قصدِ بازسازی آن ماجرا را ندارد و قصّهی خودش را تعریف میکند و در نهایت نتیجهگیری خودش را از این ماجرا انجام میدهد. در واقع «عرق سرد»، فیلمی است دربارهی قانونی که این قدرت را به مردان ایرانی میدهد تا هروقت «دلشان بخواهد»، بدون اینکه حتّی مجبور باشند دلیلِ محکمهپسندی ارائه کنند مانع خروج همسرشان از کشور شوند (حتّی اگر همسرشان کاپیتان تیم ملی باشد).
روایت فیلم در چنین بستری رخ میدهد و شخصیتها نیز در مواجههی با این بحران، ساخته و پرداخته میشوند. بحرانی که همان ابتدای فیلم رخ میدهد (ممنوع الخروج شدنِ بازیکن زنِ فوتسال توسطِ همسرش و قوانین مربوط به آن) و تا پایان نیز، حل ناشده باقی میماند.
داستان اما واکنش این زنان به این بحران چیست؟ یا در اثر استرس تولید میشود و یا نشانهای است از یک آسیب. فیلمِ عرق سرد نیز گویی میخواهد به شکلی استعاری در نقطهای که عرقِ سرد ترشح شده است، بیایستد و در آن وضعیت تامل کند. حال، همتیمیها نه تنها از او حمایتی نمیکنند، حتی با تلفنِ همراهشان نیز حداقل پیامی همدلانه به همتیمی درگیر مشکل، نمیدهند و او را تنها میگذارند. از سویی دیگر سرپرستِ خانمِ تیم نیز بجایِ حمایت و یا حداقلِ وعدهی حمایت، مسئله را بیارتباط با فدراسیون تعبیر میکند و رفتاری تحریکآمیز با فردِ دارای مشکل دارد.