ارتباط بدون خشونت(Non-Violent Communication) یا به صورت اختصار ان. وی. سی.[ تو کتاب اینجوری نوشته :) ] یه شیوه ارتباطیه که ما رو به این سمت میبره که به قول کتاب، از صمیم قلب نثار کنیم و ببخشیم. این کتاب بهمون کمک میکنه که توی ارتباطاتمون با بقیه طرف مقابلمون رو درست درک کنیم، چه تو ناراحتی هاش، چه تو حال خوبش، چه توی مشکلاتی که باهم داریم و ... و همچنین خودمون رو هم توی شرایط مختلف درک کنیم. همدلی کلمهایه که بارها و بارها توی متن این کتاب تکرار شده و میشه گفت شالوده اصلی این کتاب همدلیه و اینکه چطور میتونیم همدلی کنیم، چه با خودمون و چه با بقیه افراد حتی اگه کسی باشه که اصلا نشناسیمش!
در واقع کل مطالب کتاب حول این مراحل و نحوه استفاده ازشون توی ارتباطاتمون با خودمون و بقیه میچرخه. ان. وی. سی. چهار مرحله داره که به ترتیب زیر هستند:
تو این مرحله آنچه که تو یه موقعیت اتفاق افتاده رو بیان میکنیم، بدون هیچ ارزیابی و قضاوتی. دقیقا بیان میکنیم چی شنیدیم؟ چی دیدیم؟
یه نقل قول توی کتاب از فیلسوف هندی کریشنامورتی هست که میگه: «مشاهده بدون ارزیابی بالاترین تجلی هوش انسانیه».
مشاهده چه کمکی به ما میکنه؟ فرض کنید تو رابطهتون با همکارتون دچار مشکل شدید و به نظر شما همکارتون فرد بسیار پرحرفیه (این قضاوت شماست) اگه ازتون بپرسن مشاهدهتون چی بوده؟ شاید جواب بدید که وقتی درباره یه موضوعی صحبت میکنید باهاش کلی شاخ و برگ میده به موضوع و چیزایی میگه که میره سراغ چیزایی که از موضوع اصلی دورتون میکنه، همین مشاهده بهتون کمک میکنه که درخواست واضحی رو از طرف مقابلتون داشته باشید که کاری که واقعا میخواید رو براتون انجام بده نه اینکه با بیان اینکه «تو چقدر پرحرفی؟» صرفا کاری کنید که فرد مقابل در برابر ابراز نظر شما حالت دفاعی بگیره و بخواد بحثی پیش بیاد.
نکته مهمی که اینجا وجود داره اینه که ما غالبا فکر و احساس رو اشتباه میگیریم! ینی چی؟ مثلا شاید این جمله رو شنیده باشید که «احساس میکنم مثل یک شکست خوردهام» یا «احساس میکنم با من عادلانه رفتار نشد» این دو جمله احساس واقعی ما رو بیان نمیکنن و اگه به جای «احساس میکنم» عبارت «فکر میکنم» رو قرار میدادیم معنای درست تری داشت. لازمه تو این مرحله احساس واقعی خودتون رو بیان کنید، مثلا «احساس ناامیدی میکنم» یا «ناامیدم» و ... .
توی کتاب لیست طولانی از احساس هایی که میتونیم داشته باشیم نوشته شده و علاوه بر این یه سری معیار برای تفکیک فکر از احساس پیشنهاد داده که خیلی مفید هستن.
دلیل احساسی که تو مرحله قبل داشتیم، نیاز پاسخ داده نشدهایه که درون ما وجود داره و لازمه بهش پاسخ بدیم. تو این مرحله صرفا اون نیاز رو پیدا میکنیم که بتونیم به درستی متوجه بشیم که چه نیازی در درون ما باعث این احساس شده. مثلا در موقعیتی که پیش اومده و من احساس ناامیدی میکنم شاید نیاز من «ارزشمند بودن» باشه.
و مرحله آخر ان. وی. سی. تقاضا هست. تقاضا در واقع چیزیه که ما میخوایم که به واسطه اون به نیاز پاسخ داده نشدهمون پاسخ بدیم.
نکته ای که تو این مرحله حائز اهمیته اینه که ما فرق بین «تقاضا» و «درخواست آمرانه» رو متوجه بشیم. درخواست آمرانه در واقع یک نوع تقاضاست که با انتظار اجابت همراهه! خب این یعنی چی؟ یعنی طرف مقابل از ما انتظار داره اون رو انجام بدیم و اگه انجامش ندیم از دستمون دلخور میشه. واکنشی که طرف مقابل در برابر رد تقاضا از خودش نشون میده(در صورت آمرانه بودن خواسته فرد حس منفی، احساس گناه و دلخوری رو مشاهده میکنیم) بهمون کمک میکنه که متوجه بشیم فرد مقابل تقاضا داره یا درخواست آمرانه.
نام: ارتباط بدون خشونت: زبان زندگی
نویسنده: مارشال روزنبرگ
مترجم: کامران رحیمیان
نشر: اختران
وبسایت: http://www.zabanezendegi.com