دُن کورلئونه (با بازی مارلون براندو)، وقتی که خیلی بچه بود، چون پدرش رو ارباب ده کشته بود، مجبور بود خودش کار کنه؛ بنابراین مشق نمی تونست بنویسه و با سواد بشه و بعدشم چون ارباب ده میخواست بکشدش اونم فرار میکنه و میره آمریکا و اونجا فعالیت میکنه و یواش یواش خیلی پولدار می شه و چون دیگه فرصتی برای مشق نوشتن نداشت می شه مافیا. بعدش میبینه که برای بهتر پیش رفتن کارهاش باید نماینده مجلس بشه؛ میره دنبالش و بهش می گن فوتِینا! تو که سواد نداری نمی تونی بری مجلس . میگه خب پول که دارم؛ میگن نه باید سواد داشته باشی، همه مجلسی ها بعدن پولدار می شن(البته اونجا آمریکا بود و هنوز ترامپ نیومده بود سرکار). دُن کورلئونه خیلی ناراحت میشه و دلش خیلی میشکنه و تصمیم میگیره وزیر بشه؛ دوباره بهش میگن اِ فوتِینا! دُن کورلئونه میگه دیگه چرا؟ میگن وزیر میخوای بشی که پولدار بشی؟ تو که خیلی پول داری؛ نه نمیشه تازه باید مدرک تحصیلی داشته باشی اونم مدرک مستری (همون کارشناسی ارشد، البته اون موقع هنوز مدرک تقلبی در نیومده بود).
دُن کورلئونه دیگه دلش نمیشکنه؛لجش درمیاد، عصبانی می شه و می زنه به سیم آخر. پیش خودش میگه کاری می کنم تا همه بچهها مشق بنویسن و با سواد بشن و بعد نماینده مجلس یا وزیر بشن و پولدار بشن و همه چیز خوب و خوش باشه. بنابراین ترتیبی اتخاذ میکنه که همه بچهها در دوران ابتدایی حتمن مشق بنویسن تا آینده خوبی در انتظار خودشون و خانوادهشون باشه. و این بود ماجرای مافیا و مشق شب و دُن کورلئونه، البته در آمریکا.