حامد خبیری
جوان آنلاین: ۱۸ روز تنش بیسابقه ایران با رژیم صهیونیستی در فاصله حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق تا عملیات وعده صادق و پنج روز بعد از آن، یعنی عملیات روز ۳۱ فروردین اسرائیل علیه ایران، خیلی چیزها را تغییر داد و چیزهای بیشتری را هم دگرگون خواهد کرد. یکی از چیزهایی که ممکن است تغییر کند، سمتوسوی برنامه هستهای ایران است. کمال خرازی، مشاور رهبری نظام روز پنجشنبه در گفتگو با الجزیره مباشر هشدار داد که ایران اگر «ناچار» شود «دکترین هستهای» خود را تغییر خواهد داد؛ موضعی که بیش و پیش از هرچیز، ریشه در ۱۸ روز تنش بیسابقه تهران و تلآویو دارد. اثر این ۱۸ روز تنش را شاید بتوان در سطحی محدودتر، با اثرات ۱۶ روز بحران موشکی امریکا و شوروی سابق در سال ۱۹۶۲ مقایسه کرد که منجر به تعمیق نگاه دوطرف به نقش بازدارنده تسلیحات هستهای شد.
چینیها زمانی در دهه ۱۹۵۰ میلادی، تسلیحات اتمی را «ببر کاغذی» قدرتهای بزرگ خوانده بودند، ولی هم آنها اذعان میکردند: «اگر امریکا با بمب اتمی [بهما]حمله کند، چیزی مقابلش نداریم و فقط مجبوریم اجازه چنین حملهای را بدهیم». همین شد که پکن در اکتبر ۱۹۶۴ اولین سلاح هستهای را آزمایش کرد. موضع سید کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در گفتگو با شبکه الجزیره مباشر که گفته «اما اگر موجودیت ایران تهدید شود، ناچاریم دکترین هستهای خود را تغییر دهیم» پرسشهایی جدی درباره چرایی تغییر دکترین هستهای ایران به وجود آورده است. موضع رسمی ایران طی بیش از دو دهه گذشته پایبندی به پیمان منع اشاعه (NPT) بود که مبتنی بر «دکترین کاربرد صلحآمیز» انرژی هستهای است. با این حال، ظرف سالهای اخیر، دستکم چند مقام در ردههای میانی ایران هشدار دادهاند که دکترین ایران ممکن است تحت شرایط خاص دگرگون شود.
محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت دوازدهم (روحانی) در بهمنماه ۱۳۹۹ گفته بود: «اگر ایران را به آن سمت (ساخت سلاح هستهای) هل بدهند، آنوقت دیگر تقصیر ایران نیست، بلکه تقصیر آنهایی است که هل دادند»، موضعی که منجر به اخطار به او از طرف رئیسجمهور وقت شد. کمال خرازی، پیش از موضع روز پنجشنبه خود در تیرماه ۱۴۰۱ هم در گفتگو با شبکه «الجزیره» گفته بود «ما توانایی فنی ساخت بمب هستهای را داریم» هرچند او بلافاصله تأکید کرده بود: «ما تصمیم به انجام چنین کاری نداریم.» حالا هم خرازی در گفتگو با الجزیره مباشر، همان موضع را تکرار میکند: «دو سال پیش اعلام کردم که ایران ظرفیت تولید بمب هستهای دارد، امروز هم آن ظرفیت هست، ولی ما تصمیمی برای تولید بمب هستهای نداریم.» با این حال، او در موضعی بیسابقه، احتمال تغییر در موضع ایران را منتفی نمیداند: «ما تصمیمی برای تولید بمب هستهای نداریم، اما اگر موجودیت ایران تهدید شود، ناچاریم دکترین هستهای خود را تغییر دهیم.»
باب مذاکره یا فراتر؟!
دلیل تغییر رو به جلوی موضع خرازی به عنوان مشاور ارشد رهبری انقلاب، چیست؟ ناظران دیدگاههای مختلفی در این باره دارند. برخی، موضع خرازی را یک موضع تهدیدی برای مجاب کردن دولت بایدن به ورود به میز مذاکره با ایران ارزیابی میکنند. به فاصله یک روز بعد از صحبتهای خرازی، متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا موضع خرازی را «اظهارات غیرمسئولانه» خواند و گفت که «ایالات متحده به هر طریقی تضمین میکند که ایران هرگز به سلاح هستهای نخواهد رسید.» میلر هرچند گفته که «ما همچنان به استفاده از ابزارهای مختلف برای دستیابی به آن هدف (دست نیافتن ایران به سلاح هستهای) ادامه میدهیم و همه گزینهها روی میز باقی است» ولی تأکید کرد که «دیپلماسی بهترین راه برای دستیابی به راهحلی پایدار و مؤثر» است. بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی امریکا در دوره اوباما معتقد است که رویکرد دوره دوم جو بایدن باید «حل مناقشه به جای اجتناب از درگیری» باشد. بن رودز که دیروز در گفتگو با The National صحبت میکرد، تأکید میکند: «اگر هیچ کار دیگری هم در مورد برنامه هستهای ایران انجام نشود، باید دوباره مقداری وارد دیپلماسی با ایران شد.» مشاور امنیت ملی اوباما البته گفته که «من مطمئن نیستم که او (بایدن) در توافق با ایران تا کجا پیش خواهد رفت» ولی تأکید کرده که بایدن در مسیر دیپلماسی با ایران به هرجایی هم برسد «بهتر از جایی است که اکنون هستیم.»؛ اشارهای تلویحی از نزدیک شدن ایران به سلاح هستهای. دیگران، هرچند تأیید میکنند هشدار هستهای صادر شده از تهران، ممکن است نوعی تهدید- ترغیب امریکا به ورود به مسیر دیپلماسی بعد از چند ماه پرتنش باشد، ولی موضع مشاور رهبری ایران را در زمینهمندی تحولات بعد از ۷ اکتبر (عملیات حماس علیه اسرائیل) ارزیابی میکنند. در شرایطی که ایران در فضای بعد از جنگ در غزه، همکاری با آژانس را آنقدر کم کرد که رافائل گروسی مدیرکل آژانس از نزدیک بودن ایران به ساخت سلاح هستهای سخن گفت، برخی کارشناسان مانند علی واعظ، کارشناس گروه بینالمللی بحران استدلال میکنند که وضعیت «جنگ در غزه، ایران هستهای را محتملتر میکند.» علی واعظ معتقد است که جنگ هفت ماهه غزه «تهران را قدرتمند کرده است، اما به احساس آسیبپذیری آن نیز دامن میزند.» یک ناظرهستهای، صحبتهای چند روز قبل احمد حقطلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هستهای را در همین چارچوب ارزیابی میکند. حقطلب که در فاصله سه هفته بعد از عملیات ۱۹ آوریل رژیم صهیونیستی صحبت میکرد، گفته است: «اگر رژیم جعلی صهیونیستی بخواهد از تهدید حمله کردن به مراکز هستهای کشورمان برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده ابزاری کند، تجدیدنظر در دکترین و سیاستهای هستهای جمهوری اسلامی ایران و عدول از ملاحظات اعلامی گذشته محتمل و قابل تصور است.» این ناظر، وضعیتی را به تصویر میکشد که رویارویی ایران با رژیم صهیونیستی، فراتر از تنش ماه آوریل ۲۰۲۴ رفته و تهران در وضعیت تهدید هستهای اسرائیل قرار میگیرد، تهدیدی که اسرائیلیها در طول بحران هفت ماهه غزه نشان دادند چندان در ابراز آن لکنت زبان ندارند. این ناظر استراتژیک میگوید: «فرماندهان نظامی در شرایط بحرانی، اغلب چند لایه جلوتر را تصور میکنند. هیچ بعید نیست که فرماندهان نظامی ایرانی و حتی مقامهای ارشد نظام، در فضای تنش ماه آوریل با رژیم صهیونیستی به این فکر کرده باشند که اگر رویارویی بالا بگیرد، با یک موجودیت هستهای چگونه بایستی کنار بیایند؟» کمال خرازی در گفتوگوی خود با الجزیره مباشر، به توانایی بازدارندگی ایران در سطح متعارف اشاره کرده است: «آنها (اسرائیلیها) دریافتند که اگر ایران بخواهد جواب دهد، در سطح عملیات متعارف توانایی بالایی دارد و میتواند انجام دهد.»، اما در صحبتهای خرازی خلأ بازدارندگی هستهای ایران آشکارا به چشم میخورد و دقیقاً به همین دلیل است که او با اشاره به عملیات ۱۹ آوریل اسرائیل علیه ایران که از تعبیر «آزار دادن» و نه «عملیات نظامی» برای آن استفاده کرده، میگوید: «این اقدام علیه تأسیسات هستهای ایران نیز نبود، بلکه میخواستند صرفاً یکی از پایگاههای نظامی را هدف قرار دهند. اگر آنها بخواهند جسارت کنند و به تأسیسات هستهای ایران لطمه بزنند، سطح بازدارندگی ما متفاوت خواهد شد. ما تا به حال بازدارندگی را در سطح متعارف تجربه کردیم. اگر آنها بخواهند به تواناییهای هستهای ایران ضربه بزنند، طبیعتاً میتواند موجب تغییر دکترین هستهای ایران شود.»
اگر ایران متقاعد شود، گریزناپذیر است
حدود یک دهه قبل، کنت والتز، رئالیست ساختارگرا، در یک مناظره، تلاش ایران برای دست یافتن به سلاح هستهای را طبیعی خوانده و پیشبینی کرده بود اگر تهران متقاعد شود سلاح هستهای میخواهد، غیرهستهای ماندنش بی ثبات کنندهتر خواهد بود. والتز معتقد بود که ممکن است هستهایشدن ایران مدتی با دیپلماسی یا تحریم بهتعویق بیفتد و همچنین احتمال دارد ایران مدتی مثل ژاپن به «ظرفیت آستانه» رضایت دهد، ولی تأکید میکرد که رهبران تهران ممکن است به این نتیجه برسند که امنیت ایران بدون سلاح هستهای تأمین نمیشود. حالا به نظر میرسد تهران بیش از هر موقع دیگری طی چند دهه گذشته در چنین موقعیتی قرار گرفته است و تنش ۱۸ روزه ماه آوریل میتواند زمینهای برای تغییر در دکترین هستهای آن باشد. حشمتالله فلاحتپیشه، در شبکه اجتماعی ایکس خطاب به خرازی نوشت: «تنها فایده بمب اتم، سلطه بیشتر نظامیان بر سیاست کشور است. موجودیت و آینده ایران از ناحیه مدیران ناکارآمد، عدم پیگرد فساد اقتصادی افراد دارای مصونیت و شکاف روزافزون فضای ذهنی مردم و مسئولان تهدید میشود.» با وجود این صحبتهای فلاحتپیشه درباره شکاف اقتصادی، والتز گفته، دولتها در مورد امنیتشان، هیچ رودربایستی ندارند و اگر به این نتیجه برسند که امنیت شان با سلاح هستهای بیشتر تأمین میشود، در آن تردید نمیکنند. سینا عضدی در گفتگو با بیبیسی فارسی میگوید: «صحبتها و تهدیدات آقای خرازی را باید جدی گرفت؛ ایران توانایی، تکنولوژی و دانش گسترده برای ساخت سلاح اتمی را دارد!» او تأکید میکند: «ما اکنون در بزنگاه تاریخ ایران هستیم و امکان دارد شاهد چرخش سیاسی اتمی ایران باشیم! این یک تهدید و هشدار مستقیم به امریکا و اسرائیل است!» احمد بخشایش اردستانی با اشاره به سخنان خرازی پا از این هم فراتر گذاشته و میگوید: «احساس میکنم ایران به بمب هستهای دست پیدا کرده و سخنان خرازی مقدمهای برای اعلام رسیدن به سلاح هستهای است.» هرچند سخنان اردستانی با توجه به اطلاعات موجود، چندان قابلپذیرش نیست ولی واقعیت این است که تنش ماه آوریل میتواند یک تغییر جدی در نگاه ایران به برنامه هستهای خودش پدید آورد.