سید احمد ماجدی زاده
سید احمد ماجدی زاده
خواندن ۱۴ دقیقه·۳ روز پیش

آخرین شانس برای ایران

ترجمه کامل مقاله ریچارد نفیو که بعضی او را از معماران اصلی تحریم های ایران می‌دانند، صرفاً جهت اطلاع عموم منتشر می شود.

این مقاله آقای ریچارد نفیو که بعضی او را از معماران اصلی تحریم های ایران می‌دانند مقاله ای مهم و قابل توجه است، برداشت های متفاوتی از پیام واقعی مقاله او شده است اینکه آیا او در خفی مشوق حمله نظامی به ایران است یا نه؟

🔹آخرین شانس برای ایران

*آمریکا باید به دیپلماسی آخرین فرصت را بدهد - در حالی که برای استفاده از نیروی نظامی آماده می‌شود*

🔺ریچارد نفیو

*۲ ژانویه ۲۰۲۵*

برای دو دهه، صداهای جنگ طلب در واشنگتن خواستار حمله آمریکا به برنامه هسته‌ای ایران بوده‌اند. و برای دو دهه درخواست‌های آنها رد شده است. زیرا در بیشتر این مدت، استدلال علیه اقدام نظامی قانع‌کننده و ساده بود. توانایی‌های هسته‌ای ایران نابالغ بود. جامعه بین‌المللی در مورد نیاز تهران به اثبات صلح‌آمیز بودن مقاصد هسته‌ای خود متحد بود و بنابراین در تحریم این کشور زمانی که مشخص شد اینطور نیست، نسبتاً متحد بود. این تحریم‌ها هزینه‌های بالایی را تحمیل کردند که جمهوری اسلامی را به سمت مذاکرات سوق داد.

هنوز دلایل خوب زیادی برای عدم بمباران ایران وجود دارد. حمله به این کشور آشوب و بی‌ثباتی بیشتری را به خاورمیانه تزریق خواهد کرد. منابع قابل توجه آمریکا را در زمانی که واشنگتن می‌خواهد بر مناطق دیگر تمرکز کند، مصرف خواهد کرد. اگر حملات موفق نشوند می‌تواند اعتبار آمریکا را تضعیف کند. و احتمال شکست بالاست: حتی دقیق‌ترین حملات ممکن است تنها هسته‌ای شدن ایران را به تأخیر بیندازند. بهترین و پایدارترین راه‌حل این مسئله همچنان یک توافق دیپلماتیک است.

اما امروز، استدلال علیه اقدام نظامی اینقدر تر و نمیز نیست. برنامه هسته‌ای ایران دیگر نوپا نیست؛ در واقع، این کشور تقریباً همه چیز مورد نیاز برای ساخت سلاح را دارد. در همین حال، تهران آسیب‌پذیرتر است و بیش از چند سال پیش به یک بازدارنده جدید نیاز دارد: شبکه شرکای آن از هم پاشیده است، و اسرائیل چندین بار در سال ۲۰۲۴ اهدافی را در داخل مرزهای ایران هدف قرار داد. جامعه بین‌المللی نیز اکنون در مورد فشار بر رژیم ایران دچار شکاف شده است. هنوز تحریم‌های سختی علیه ایران وجود دارد، اما مدام توسط چین، هند و روسیه، در میان دیگران، نقض می‌شود. از سرگیری اجرای کامل ممکن است امکان‌پذیر باشد، اما به ویژه به همکاری چین در زمانی نیاز دارد که پکن با خصومت دوحزبی از واشنگتن روبرو است. رابطه روسیه با ایران نیز قوی‌تر از چند دهه گذشته است که با پیوندهای دفاعی متقابل تقویت شده است. انگیزه‌های تهران برای هسته‌ای شدن به ندرت بیشتر بوده است، و هزینه‌های مورد انتظار آن احتمالاً کاهش یافته است.

با توجه به خطرات اقدام نظامی، ایالات متحده باید در اوایل دولت ترامپ، یک تلاش نهایی و با حسن نیت برای مذاکره در مورد توقف برنامه هسته‌ای تهران انجام دهد. اما مگر اینکه آماده زندگی در جهانی باشد که سلاح‌های هسته‌ای ایران ایجاد می‌کنند، ممکن است چاره‌ای جز حمله به ایران - و به زودی - نداشته باشد. احتیاط ایجاب می‌کند که واشنگتن هم اکنون اقدام نظامی را طرح‌ریزی کند و اطمینان حاصل کند که ایران درک می‌کند که این تهدید واقعی است، حتی در حالی که یک بار دیگر مسیر دیپلماتیک را امتحان می‌کند.

🔸معایب درگیری

دلایل زیادی برای دادن یک شانس نهایی به دیپلماسی وجود دارد. اول و مهمتر از همه، مقامات آمریکایی نمی‌دانند که آیا یک حمله نظامی موفق خواهد شد یا خیر. ایالات متحده و شرکای آن ممکن است وسایل نابودی تمام تأسیسات اصلی هسته‌ای ایران را داشته باشند. اما این تضمینی برای از بین بردن تمام مواد هسته‌ای کشور، یا در واقع تمام تجهیزات هسته‌ای آن نیست که برخی از آنها ممکن است در انبارهای عمیقاً مدفون پنهان شده باشند. تهران می‌تواند، یا در پیش‌بینی یا در واکنش سریع به حملات آمریکا، مقداری از اورانیوم بسیار غنی‌شده خود را به سایت‌های مخفی منحرف کند و مواد کافی برای تولید سریع چندین بمب را حفظ کند.

اگر ایران توسط یک قدرت هسته‌ای اعلام شده - عنوانی که برای ایالات متحده صدق می‌کند - مورد حمله قرار گیرد، تهران انگیزه جدیدی برای توسعه بازدارنده خود خواهد داشت و ممکن است درک کند که مشروعیت بین‌المللی بیشتری برای این کار دارد. و با اورانیوم غنی‌شده در دست، قبلاً ماده اصلی را در اختیار خواهد داشت. عناصر اساسی ساخت بمب برای ایران شناخته شده است، و بنابراین برای مونتاژ سریع آماده خواهد بود. به همین دلیل است که توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، یا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، بر جلوگیری از کسب مواد هسته‌ای به جای تجهیزات تسلیحاتی یا موشک‌ها متمرکز بود.

در واقع، توسعه چند دهه‌ای تخصص هسته‌ای ایران به این معنی است که این کشور می‌تواند حتی اگر حملات نظامی تمام تجهیزات و مواد موجود آن را غیرقابل استفاده کند، سلاح بسازد. بازیابی برنامه هسته‌ای زمان می‌برد، اما حمله‌ای که نطنز و سایر سایت‌ها را نابود می‌کند پایان مشکل نیست، همانطور که مرگ فیزیکدان ایرانی محسن فخری‌زاده در سال ۲۰۲۰ یا حمله به سایت تولید سانتریفیوژ ایران در سال ۲۰۲۱ نبود. بمباران راکتور اوسیراک در عراق در سال ۱۹۸۱ برنامه هسته‌ای آن را پایان نداد؛ برنامه تسلیحات هسته‌ای عراق حتی در سال‌های بعد تشدید شد. بمباران راکتور الکیبار در سوریه در سال ۲۰۰۷ ممکن است موفق‌تر بوده باشد، اما سقوط کشور به جنگ داخلی ارزیابی اثرات طولانی مدت حمله بر تصمیم‌گیری هسته‌ای آن را دشوار می‌کند.

برای سرکوب دائمی آرزوهای هسته‌ای ایران، ایالات متحده ممکن است مجبور شود به طور مداوم به ایران حمله کند یا حمله بزرگتری انجام دهد - حمله‌ای که عناصری از نیروهای امنیتی یا رژیم کشور را از بین ببرد. هر دو وظیفه طولانی‌تر و دشوارتر از یک کمپین محدود خواهند بود، و فرض اینکه واشنگتن تعهد لازم برای تکمیل هر یک را دارد، نابخردانه است. این بدان معناست که حملات به ایران مشکلات اعتباری برای رهبران آمریکا ایجاد خواهد کرد، به ویژه اگر واشنگتن نهایتاً حملات خود را متوقف کند و تهران سلاح تولید کند.

علاوه بر این، پس از شروع حملات، سخت می‌توان تصور کرد که بدون تغییر در دولت ایران، چرخش سریعی به سمت دیپلماسی صورت گیرد. تغییر رژیم خود تضمینی برای نتیجه بهتر نیست، چه در مورد برنامه هسته‌ای و چه در مورد سایر فعالیت‌های بدخواهانه رژیم. حتی اگر جمهوری اسلامی سقوط کند، ممکن است تنها با یک رژیم مخرب‌تر جایگزین شود. ایران می‌تواند به هرج و مرج فرو رود. تعداد کمی از پایان دولت فعلی این کشور تأسف خواهند خورد، به ویژه کسانی که به مدت ۴۰ سال توسط آن سرکوب شده‌اند. با این حال دلیلی وجود دارد که چرا ایرانیان نیز از خطرات بی‌ثباتی رژیم نگران هستند و از زمان مشاهده بهار عربی نگران بوده‌اند.

صرف نظر از نتیجه، حملات به ایران منابع آمریکا را تحت فشار قرار خواهد داد. گزارش‌های نگران‌کننده‌ای در مورد کمبود مهمات و رهگیرهای دفاع موشکی آمریکا وجود دارد. هزینه‌های اضافی در زمان نامناسبی برای واشنگتن خواهد آمد. وضعیت بین‌المللی امروز پیچیده است. روسیه همچنان به جنگ علیه اوکراین ادامه می‌دهد. خطر حمله چین به تایوان وجود دارد. و تقریباً تمام خاورمیانه بی‌ثبات است. یک کمپین نظامی جدید علیه ایران به ویژه اگر اروپا، جنوب جهانی و شرکای عرب واشنگتن مخالف یا در بهترین حالت نسبت به اقدام نظامی آمریکا مشکوک باشند - که همه ممکن است باشند - بار سنگینی بر ایالات متحده خواهد بود.

🔸معامله‌گری

هزینه‌های بالای حمله به ایران به این معنی است که ایالات متحده باید دوباره دیپلماسی را امتحان کند. و دلایلی برای خوش‌بینی وجود دارد که علی‌رغم وضعیت متغیر، دو کشور می‌توانند به توافق برسند. دیپلماسی، در نهایت، سابقه موفقی در کُند کردن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران دارد. ابتکارات اروپایی در اوایل دهه ۲۰۰۰ منجر به تعلیق‌های کوتاه‌مدت فعالیت‌های هسته‌ای ایران شد و زمانی که اینها نتوانستند در درازمدت ریشه بگیرند، روسیه و چین را مجبور به حمایت از تحریم‌های سازمان ملل کرد. در سال ۲۰۱۳، برنامه اقدام مشترک پیشرفت‌های هسته‌ای ایران را متوقف کرد تا اجازه دو سال مذاکره را بدهد که منجر به برجام شد. برجام بخش‌های مهمی از برنامه هسته‌ای ایران را کاملاً منجمد کرد و آن را تحت نظارت سختگیرانه‌تر بین‌المللی قرار داد.

هر یک از این ابتکارات در نهایت شکست خورد. اما اگرچه ایران مسئول پایان توافق‌های تعلیق مذاکره شده اروپایی بود، تهران به برجام پایبند بود، واقعیتی که حتی دولت اول ترامپ در گزارش‌های اجباری خود به کنگره درباره توافق به آن اذعان کرد. برجام فروپاشید زیرا رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ در دوره اول خود از آن خارج شد. اما ترامپ دقیقاً به این دلیل که توافق قبلی را از بین برد، در موقعیت خوبی برای طراحی یک جایگزین قرار دارد. مذاکرات برای بازگشت ایالات متحده و ایران به پایبندی کامل و متقابل به برجام در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به این دلیل از بین رفت که ایرانی‌ها به ایالات متحده اعتماد نداشتند که پس از انتقال قدرت به توافق پایبند بماند و زیرا ایالات متحده از در نظر گرفتن رویکردهای دیپلماتیک دیگر امتناع کرد. با این حال اگر خود ترامپ با یک توافق جدید موافقت کند، ایران ممکن است باور کند که پایدار خواهد ماند. اکثر دموکرات‌ها از دیپلماسی حمایت کرده‌اند، و اگر ترامپ موافقت کند، جمهوری‌خواهان نیز ممکن است همراهی کنند.

اگرچه توافق ممکن و ترجیح‌پذیر است، رسیدن به آن سخت خواهد بود. ترامپ به آنچه که او یک توافق "ساده" برای محروم کردن ایران از سلاح‌های هسته‌ای توصیف می‌کند علاقه نشان داده است، اما شرایط هر توافقی باید پیچیده باشد تا تأثیر زیادی داشته باشد. تهران و واشنگتن باید در مورد اینکه محدودیت‌های برنامه هسته‌ای ایران تا چه حد باید پیش برود، آیا قوانینی در مورد رفتار منطقه‌ای ایران ایجاد شود، و اینکه ایران چه تخفیف تحریم‌ها و تضمین‌های امنیتی ممکن است دریافت کند، به توافق برسند. حل همه این مسائل نیازمند مذاکرات گسترده خواهد بود - به ویژه برای اطمینان از اینکه توافق پایدار، قابل تأیید و قابل اجرا است - و اگر قرار است مسائل منطقه‌ای در کانون توجه باشد، به مشارکت طرف‌های بیشتری نیاز خواهد داشت. مذاکرات چندجانبه حتی در بهترین زمان‌ها دشوار است. جنگ روسیه در اوکراین و تنش‌ها بین پکن و واشنگتن تنها دو عامل آزاردهنده‌ای هستند که امروز چنین فرآیندی را بسیار دشوار می‌کنند.

🔸ضربه اول

با این حال، دلیلی برای امید وجود دارد که با زمان و خلاقیت کافی، تهران و واشنگتن می‌توانند به نوعی توافق برسند. اما علی‌رغم عقب‌نشینی‌های استراتژیک و آسیب‌پذیری‌های ایران، که عمدتاً نتیجه حملات اسرائیل به نیروهای نیابتی تهران و خود ایران در اکتبر بود، پیشرفت هسته‌ای ایران، زمان را به منبعی کمیاب تبدیل کرده است. اگر ایالات متحده رویکرد "فشار حداکثری" را برای نرم کردن ایران برای مذاکرات بعدی دنبال کند، ایران می‌تواند با پنهان کردن مواد هسته‌ای خود، ساخت بمب، خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، یا هر سه تلافی کند. اگر تلاش‌ها برای دستیابی به توافق شکست بخورد، ایالات متحده باید آماده استفاده از نیروی نظامی خود باشد.

سلاح‌های هسته‌ای ایران تهدید وجودی کوتاه‌مدت برای ایالات متحده نخواهد بود. تسلیحات هسته‌ای خود واشنگتن بسیار بیشتر از هر ذخیره ایران خواهد بود، و ایران همچنان در حال توسعه توانایی موشک‌های بالستیک بین‌قاره‌ای خود است. با این حال، اگر ایران سلاح‌های هسته‌ای توسعه دهد، دیگران را در خاورمیانه نیز به این کار تشویق خواهد کرد و مسابقات تسلیحاتی آینده را که خطر جنگ هسته‌ای دارند، ایجاد خواهد کرد. حتی اگر ایران سلاح‌های هسته‌ای را به گروه‌های نیابتی منتقل نکند - اگرچه تصمیم ایران برای تجهیز حوثی‌ها و حزب‌الله به موشک‌های بالستیک، انتقال هسته‌ای را محتمل‌تر می‌کند - زرادخانه هسته‌ای آن می‌تواند هدفی برای گروه‌های تروریستی یا جنایی شود. و بسیاری از شرکای آمریکا در محدوده آتش ایران قرار خواهند گرفت، همانطور که بخش قابل توجهی از منابع انرژی جهان. بنابراین جهانی که در آن ایران سلاح هسته‌ای دارد، برای ایالات متحده و شرکایش بسیار خطرناک‌تر خواهد بود.

حمله به برنامه هسته‌ای ایران علاوه بر جلوگیری از هسته‌ای شدن یک دشمن خطرناک، مزایای استراتژیک دیگری نیز خواهد داشت. حملات، برای مثال، منابع محدود تهران را بیشتر تحت فشار قرار خواهد داد. این کشور، که دوباره عقب رانده شده، بیش از هر زمان دیگری برای تهدید منافع آمریکا تلاش خواهد کرد. باید همزمان بازسازی برنامه هسته‌ای، بازسازی حزب‌الله، تجدید نیروی موشکی و مدیریت مشکلات کلی اقتصادی خود را متعادل کند، در حالی که همچنان تحت تحریم است. به بیان ساده، ایران باید انتخاب‌های واقعی در مورد جهت استراتژیک خود انجام دهد. تمام سیستم‌ها و روش‌های بازدارندگی اصلی خود را از دست می‌داد و دیگر نمی‌توانست به سلاح‌های هسته‌ای به عنوان گزینه‌ای ارزان و سریع برای بازیابی آنها روی آورد.

اگر تلاش‌ها برای دستیابی به توافق شکست بخورد، ایالات متحده باید آماده استفاده از نیروی نظامی خود باشد.

یک ایران ضعیف شده برای خاورمیانه سود به همراه خواهد داشت. دولت ایران ممکن است پس از حملات آمریکا افزایش محدودی در حمایت مردمی دریافت کند، اما بسته به شدت، دامنه هدف‌گیری و هرگونه خسارت جانبی ناخواسته، ایرانیان عادی نیز ممکن است در آنها فرصتی برای فشار به رژیم برای تغییر ببینند. به نظر نمی‌رسد حمله اسرائیل به ایران در اکتبر ۲۰۲۴ اثر "تجمع حول پرچم" قابل توجهی ایجاد کرده باشد، که نشان می‌دهد حمله آمریکا نیز ممکن است چنین نباشد. علاوه بر این، تهران پس از حمله آمریکا زمان و منابع کمتری برای آزار یا تضعیف همسایگان خود خواهد داشت و انگیزه بیشتری برای کار در جهت ترتیبات امنیتی سازنده منطقه‌ای خواهد داشت. عقب‌نشینی‌های آن همچنین فشار بر سایر کشورها برای دستیابی به زرادخانه‌های هسته‌ای خود را کاهش خواهد داد.

سرانجام، حمله به برنامه هسته‌ای ایران می‌تواند به تقویت اعتبار آمریکا کمک کند - اگرچه شکست خطر تضعیف آن را دارد. در طول دو دهه گذشته، جهان در مورد تعهد واشنگتن به رسیدگی به تهدیدها تردید پیدا کرده است. این اشتباه دوحزبی است. دولت اوباما خط قرمزی برای استفاده بشار اسد رئیس جمهور سابق سوریه از سلاح‌های شیمیایی ترسیم کرد و سپس از اجرای آن خودداری کرد. ترامپ علی‌رغم وعده‌های خود برای اقدام، به حملات متعدد ایران به نیروهای آمریکایی و زیرساخت‌های انرژی متحدان آمریکا پاسخ نداد. اگر دولت آمریکا اکنون شاهد هسته‌ای شدن ایران علی‌رغم وعده‌های مکرر برای جلوگیری از آن باشد، کشورهای چالش‌گر سؤالات بیشتری در مورد دوام تعهدات آمریکا خواهند پرسید و دوستان و متحدان واشنگتن را در معرض خطر جدی قرار خواهند داد. حمله به ایران قطعاً تنها (یا شاید حتی بهترین) راه برای تقویت برداشت‌ها از قدرت آمریکا نیست. اما می‌تواند نقشی داشته باشد.

البته این فرض بر این است که حملات واشنگتن به اندازه کافی پیش خواهد رفت تا نهایتاً در جلوگیری از تسلیحات هسته‌ای ایران موفق شود. ایالات متحده می‌تواند، بدون شک، تأسیسات هسته‌ای شناخته شده ایران را نابود کند، اما این به تنهایی از دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری نخواهد کرد. چنین کاری احتمالاً به بیش از یک دور حمله، حضور نظامی طولانی مدت آمریکا و آمادگی آمریکا برای گسترش پروفایل حمله خود فراتر از تأسیسات هسته‌ای برای هدف قرار دادن تصمیم‌گیرندگان ایران نیاز خواهد داشت. به این ترتیب، ایالات متحده احتمالاً باید حملاتی را که بر دارایی‌های رژیم یا نیروهای امنیتی متمرکز است، حتی اگر باعث بی‌ثباتی داخلی شود، انجام دهد و باید اکنون در مورد چگونگی طراحی این حملات برای کاهش پیامدهای منفی این بی‌ثباتی فکر کند. صحبت‌های سست در مورد به اصطلاح حملات ساده - یا اینکه چگونه واشنگتن می‌تواند یک چالش چند دهه‌ای را با چند سورتی بمباران حل کند - ممکن است جذاب به نظر برسد. اما هیچ جایگزینی برای ارزیابی جدی، صادقانه و مستمر از اینکه چه نوع حملاتی کارساز خواهد بود، چه مدت باید ادامه یابد، چقدر هزینه خواهد داشت و چگونه از بدترین نتایج جلوگیری کرد، وجود ندارد.

🔸یک بحران خاموش

قدرت واشنگتن بر محاسبات هسته‌ای تهران در نهایت محدود است. هیچ کس در ایالات متحده نمی‌داند که مقامات ایرانی واقعاً چگونه به وضعیت فعلی خود نگاه می‌کنند. بازگشت تحریم‌های فشار حداکثری می‌تواند محرک تسلیحاتی شدن باشد. اما ضرباتی که ایران قبلاً از اسرائیل دریافت کرده، همراه با اقتصاد در حال تقلای آن، ممکن است برای تحریک آن به هسته‌ای شدن در زمان انتخابی خودش کافی باشد. سیاست‌گذاران آمریکایی باید در محاسبات خود این را در نظر بگیرند که سلاح‌های هسته‌ای ایران واقعیتی است که باید مدیریت شود، اما فرصت محدودی برای اجتناب از این نتیجه وجود دارد.

بنابراین زمان آن است که واشنگتن اقدامات منتهی درجه را در نظر بگیرد. زمانی که ایالات متحده درباره برجام مذاکره می‌کرد، تشخیص داد که نگه داشتن ایران در زمان گریز یک‌ساله - زمان لازم برای تولید مواد هسته‌ای قابل استفاده کافی برای یک سلاح هسته‌ای - برای دادن فرصت به ایالات متحده و شرکایش برای یافتن راه‌های برون رفت دیپلماتیک و در صورت لزوم، متحد کردن جهان برای یک پاسخ نظامی ضروری است. اما آن حاشیه امن مدت‌هاست از بین رفته است؛ ایران از زمانی که در سال ۲۰۲۱ شروع به تولید اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد کرد، در حال گریز است. آرامش نسبی بحران هسته‌ای فعلی بین ایران و ایالات متحده بیشتر نشان‌دهنده ماهیت خشمگین جنگ‌ها در جاهای دیگر است تا خویشتن‌داری تهران یا دیپلماسی مؤثر واشنگتن. هیچ تضمینی وجود ندارد که بحران برای مدت طولانی‌تری آرام بماند. این واقعیت که نیروی نظامی ممکن است برای جلوگیری از گریز هسته‌ای ایران ضروری باشد، باید به عنوان یک شکست سیاسی دوحزبی دیده شود. معایب حمله جدی است، و بنابراین مسیر امن‌تر تلاش دیگری برای مذاکره است. اما اگر آن شکست بخورد، واشنگتن باید آماده باشد.

ریچارد نفیو پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا در مرکز سیاست انرژی جهانی و همکار وابسته در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک است. او در دوران دولت بایدن به عنوان معاون فرستاده ویژه برای ایران و در دوران دولت اوباما در شورای امنیت ملی و وزارت امور خارجه خدمت کرده است.

تحریمآمریکاایرانترامپ
فعال رسانه ای حوزه رسانه های معاند و معارض، دیدبان گروه های سیاسی ضدانقلاب و تحلیل گر گفتمان سیاسی معارضین انقلاب در ساحت رسانه ها. هر چیز که خار آید یک روز به کار آید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید