طرح ولایت دانشگاه فردوسی مشهد؛
دکتر سعید جلیلی، نماینده رهبر انقلاب در شورایعالی امنیت ملی، روز پنجشنبه 12 مرداد در بین دانشجویان حاضر در دوره دانشجویی طرح ولایت در دانشگاه فردوسی مشهد حضور یافت و به ایراد سخنرانی پرداخت.
چهل و چند سال پیش، زمان دفاع مقدس نیز افرادی به اردو میرفتند، آن اردو برای یک آمادگی نظامی در آن زمان بود چون قرار بود بعد از آن عملیاتی صورت بگیرد؛ اردو برای این بود که بعد از آن وارد عملیات شویم، خرمشهر آزاد شود، کربلای چهار و پنج شود. در آن صحنه دشمن به شکل نظامی وارد شده بود، شما نیز اگر میخواستید فعال باشید و منفعل نشوید باید آمادگی را میداشتید تا در آن میدان با اندک حرکت جسمانی خسته نشوید، این آمادگی میخواست. بعد از اردو تازه اول کار بود، اردو برای یک عملیات بود، اردو برای یک حضور جدی و موثر در صحنه بود. امروز هم که جنگ، جنگ نرم است و دشمن با همین ابزارها و اقتضائات جنگ نرم حمله کرده است، باید در این عرصه هم یک حضور فعال داشت، این نیز آمادگی میخواهد، اردو میخواهد.
اردو خیلی خوب است اما بعد از این اردو میخواهید چه عملیاتی بکنید؟ بله، این عملیات نظامی نیست؛ طبق فرمایش حضرت آقا کار فرهنگی تمیز میخواهد. اما آن کار فرهنگی تمیز، تمیز بودن یعنی چه؟ یعنی برنامه داشتن، یعنی همه چیز مشخص بودن، یعنی معلوم باشد هر یک از ما در این عرصه چه نقشی قرار است ایفا کنیم. اگر امروز ما با یک جنگ ترکیبی مواجهیم که بخشی از آن هم جنگ نرم است، باید جبههای شکل بگیرد و در این جبهه هریک از ما باید نقش خود را متناسب با توانمندیهایمان تعریف کنیم. لازمۀ این تعریف نقش این است که متناسب با آن جنگ نرم و جنگ فرهنگی، آمادگی لازم را داشته باشیم. تعبیر مقام معظم رهبری است که «خرمشهرها در پیش است»، چه کسی باید آن را آزاد کند؟ همین جوانان، پس باید برای این جنگ آمادگی داشته باشید، دست کم بتوانید خوب دفاع کنید. هم برای دفاع باید آماده باشیم، هم در جهت اهدافی که داریم برنامه داشته باشیم، عملیات داشته باشیم. اگر چهل روز این دوره را میگذرانید، آخر اردو احساس آمادگی میکنید و تازه و سرحال آمادۀ عملیاتید، اما آن عملیات چیست؟ در همین چهل روز، در همین دوران بلکه بیشتر، طرف مقابل نیز دارد خودش را آماده میکند، بیکار ننشسته است، طرحهای جدید، سوالات جدید، شبهههای جدید، به میان میدان میآورد، «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه: اگر چشم ببندید چشم از شما نمیبندند» اگر او با برنامه آمده به میان میدان، ما اینجا امروز باید چه کار کنیم؟
سؤال این است حالا که در همین اردوها فهمیدیم در اندیشه، انسان این است، هستی این است، معرفت این است، چه فایدهای داره؟ آیا اینها بحثهای لازمی هست یا نیست؟ این بحثها حتماً لازم است؛ اما به به این شرط که بدانیم الزامات و امتداد این حرفها چیست و چه تمایزی بین اندیشۀ ما با اندیشۀ طرف مقابل میآفریند و آن تمایز چه امتیازی میآورد.
عرصه کمی بزرگتر از این حرفهاست! بزرگترین فرصت ما همین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامیست. اندیشۀ غرب چهار پنج قرن عملیات کرده است و اندیشه را در تمدنی که به اصطلاح میگوییم تمدن غرب امتداد داده و آورده است در سیاست، در اجتماع، در اقتصاد، در تربیت، در خانواده. با همین حرکت جلوتر افتاد است و توانسته برای خودش فرصتهای جدید ایجاد کند و بر اون مبنا فرصتها را برای شما تنگ کند. در این چند قرن که آنها چنین کردند، ما متأسفانه علیرغم مبناهای خوب و مبانی نظریه قوی، این فرصت را نداشتیم که این را تبدیل کنیم به حکومت، تبدیل کنیم به یک دولت، تبدیل کنیم به جامعه سازی، تبدیل کنیم به تمدنسازی. امروز به برکت انقلاب اسلامی است که بعد از چند قرن توانستیم به این فرصتی که آرزوی مؤمنان بوده برسیم. اکنون باید تمایزات خودتان را بشناسید و بر اساس این تمایزات، امتیازات را بشناسید تا دوباره عقب نمانید.
امروز فرصت بزرگی نه فقط برای پدآفند بلکه برای آفند است. یک دلیل آن که میبینید امروز طرف مقابل دارد اینگونه شدید علیه شما متمرکز میشود و برنامهریزی میکند این است که احساس میکند بعد از چهار پنج قرن یکهتازی، یک رقیب تمدنی جدی دارد پیدا میکند که آمده در صحنه، تا مرحلهای که آن تمایزات خودش را به شکل امتیاز به جامعۀ بشری نشان بدهد. یکی از آن تمایزات و امتیازا چیست؟ مسئله ی زن؛ طرف مقابل می فهمد، حرکتی که در موضوع زن چند قرن دارد دنبال میکند به چه فرجامی رسیده، به چه بن بستی رسیده است، نگرانی اواین است که امروز شما در این قضیه بیایید و یک الگوی متعالی نشان دهید.
در همین صد سال گذشته مثلا در همین موضوع آزادی راجع به خانمها، رأی دادن که یک آزادی ابتداییست، از چه زمانی در اروپا شروع کردند به زنان اجازه اظهار نظر در سیاست دادند؟ عمدهاش بعد از هزار و نهصد و بیست است، بعضی بعد از هزار و نهصد و چهل، بعضی بعد از هزار و نهصد و چهل و پنج، بعضی بعد از هفتاد؛ اینها را بخوانید! در همین سوییس، در انگلیس، در فرانسه. بعد شما در آیات قرآن دارید که «إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ» که خانمها میآیند با تو بیعت میکنند. او احساس خطر داره میکند چون میبیند تمدنی دارد خودش را به رخ میکشد. این را باید با جنگ، با ترور، با تحریم مقابله کرد، دید این جواب نداد، جنگ ترکیبی را به کار گرفته است. این است که عرض کردم این زمان کماهمیتتر از دوران دفاع مقدس نیست.
هنر این است که ما باید در این اردوها، در این برنامهریزیها، در این عملیات از آن چه میخواهد پیش بیاید پیشی بگیریم و پیشبینی داشته باشیم. همین دو سه هفتۀ گذشته میبینید دارند میگویند اگر مناسبات قدرت بر این مبنای جدید قرار است در آینده، در چند دهۀ آینده، شکل بگیرد، باز من باید انحصار را ایجاد کنم و دوباره نباید بگذارم دیگران در این عرصه بیایند. مثلاً بعد از جنگ جهانی دوم، آمد برای خودش تقسیم کرد گفت چند کشور امتیاز وتو دارند، بقیه نباید داشته باشند. همین بندهای ان پی تی را بخوانید، این چند قدرت میتوانند این را داشته باشند، بقیه نباید داشته باشند؛ اگر بد است که هیچکس نباید داشته باشد! آن وقت الان دارد همین را در عرصههای جدید قدرت مطرح میکند میگوید ما در این عرصههای جدید نیز باید دوباره این انحصار را داشته باشیم؛ یکیش چیست؟ هوش مصنوعی. میخواهند دوباره بگویند در اینجا که من جلو افتادم، یک قلعه درست کردم و دیگر کسی وارد نشود! این زمزمهها به گوش میرسد. این که گفته میشود «العالِمُ بِزَمانِهِ»، یعنی شما باید بدانید اقتضائات امروز چیست؛ اینکه مقام معظم رهبری اخیراً روی همین موضوع هوش مصنوعی دارند تأکید میکنند، میفرمایند نباید در این قضیه عقب بمانیم، برای چیست؟ یکی برای پیشرفت در خود آن است، یکی برای آن چیزهایی است که به تبع این حادث میشود. این که میگوییم باید هوشیار باشیم، دانشجو باید وسط میدان باشد، باید فعال باشد برای چیست؟ برای این است که اینجا باید بیاید ایفای نقش کند، این میشود یکی از آن میدانها.
تعبیر یکی از اندیشهورزان غربی است که بیان میکند امروز هوش مصنوعی آن کانت و دکارت خودش را نیاز دارد، باید متناسب با آن بتوانی فرهنگسازی هم بکنی، اگر شما وارد این عرصه میخواهید بشوید، باید بدانید الزامات آن چیست. در همین هوش مصنوعی میگوید فقط این نیست که فناوری جدید است، بلکه مثلا میگوید «نگرانی این است که اگر کودکان شما در این فضا دستیارهای دیجیتالی پیدا کرد، با گذشت زمان این دستیارها بر این انسانها ترجیح پیدا خواهند کرد و بر درک کودک از جهان و روند اجتماعی شدن او تأثیر میگذارند؛ آن وقت برداشت این کودک از جهان در گفتگویی با این هوش مصنوعی شکل میگیرد.» یا میگوید «این هوش مصنوعی پاسخها و اطلاعاتی را که انسان میخواهد و دوست دارد را به شما میدهد، نه آن چیزی که حقیقت است، با ارایۀ تصویری وارونه از واقعیت.» این مطلبی که خواندم خوب است از که باشد؟ این نوشتۀ «کیسینجر» است؛ یعنی کسی که در غرب است، او امروز احساس میکند که این فناوری میتواند تا این حد این تاثیرات را در نگاه به انسان، به هستی داشته باشد، حالا مایی که این نگاه خودمان را داریم، ما آن موقع چقدر باید حساسیت داشته باشیم؟
یا اخیراً ملاحظه کردید در این بحث کنگرۀ امریکا راجع به تیک تاک و مباحثی که پیش آمد، میگفتند «این یک ظرفیتیست که میتواند اطلاعرسانی نادرست تعمدانه را در یک شکل بزرگ صورت بدهد؛ میتواند اطلاعات معتبر را، حرفهای درست را در یک مقیاس بزرگ سرکوب کند، اطلاعات درست شما را سرکوب کنند، اطلاعات نادرست را متعمدانه رواج بدهند»، اینجا میشود آن میدان. این تعابیر، تعابیر من نیست، اینها عین ترجمۀ تعابیریست که آنها دارند، تحت عنوان «اطلاعات نادرست متعمدانه در مقیاس بزرگ، سرکوب اطلاعات معتبر». حالا اگر چنین میدانی شکل بگیرد، بحث این است که اگر من آمدم در چنین اردویی و اکنون آمادگی دارم، بعد از آن در این میدان چه نقشی دارم؟ چه عملیاتی باید ایفا کنم؟ چیزهای عمیقاً غلطی دارد رواج پیدا میکند که هر حرف درست دارد سرکوب میشود، دارد در درک جوان شما، نوجوان شما، حتی کودک شما از انسان، درک او از نقشی که دارد، تاثیر میگذارد؛ این میشود میدان عملیات. آن وقت اینجاست که آن بحث تعالی، آن بحثی که تو برای هدفی در هستی آمدی به کمالی برسی، مهم میشود. اینجاست که اگر میدان را نشناسید، بعضیوقت ها چه بسا در میدان او بازی میکنید.
اینجاست که او ناگهان میآید در موضوعاتی به این شکل، اطلاعات نادرست را متعمدانه میخواد رواج بدهد و اطلاعات معتبر را سرکوب کند، در چه موضوعاتی؟ مثلاً هدف گذاری میکند میبیند این تمدن در موضوع زن میتواند او را به چالش بکشاند، پس پیش دستی میکند. یکی از کتابهایی که اخیراً ترجمه شده در داخل کشور، « امپراطوری توهم» است، نوشتۀ یک امریکایی است، بخوانید؛ میگوید در چه بنبستی در قضیۀ زن رسیدیم. او وقتی میبیند با این همه تمدن، این همه حرفها، در اینجا به بنبست میرسد و یکی میآید من را به چالش میکشاند، لذاست که او شروع میکند اینجا یک همچنین اقدامات و برنامهریزیهایی را رقم میزند. اینجاست که اگر شما صحنه را بشناسید آن موقع این را در این سطح تحلیل میکنید.
آن موقع شما باید امتیاز خودتان را بشناسید. یکی دیگر از تمایزات ما همین بحث آزادی و حقوق انسان است. حالا زن، مرد، همه، حرمت انسان، کرامت انسان. مطرح میکنند نهادهایی ساختیم که از حقوق انسان دفاع کند، همین جان لاک میگوید دولت برای چه ساخته شد؟ کارویژه اصلی دولت چیست؟ دفاع از حقوق مالکیت انسانها. بعد گفت نه آقا دولت کافی نیست، باید در برابرش نهادهای اجتماعی هم داشته باشیم، جامعه مدنی.
اما یک تمایز اینجا شما دارید، آن تمایز میگوید جدا از دولت، جدا از نهادهای اجتماعی، شما یه امکان بزرگ دیگر دارید که اگر تک تک آحاد یک جامعه حقی دارند، کرامتی دارند، همه وظیفه دارند نسبت به آن متعهد باشند، نه تنها متعهد باشند، بلکه بعد برایشان برنامۀ عمل تعریف میکند، عملیات تعریف میکند؛ مثلا میگوید شما حقوقی دارید، یک حق شما این است که اگه حرفی دوست نداری دربارۀ شما گفته شود، نباید گفته شود، ولو حرف درست باشد، اگه غلط باشه که هیچی؛ که به آن میگوییم غیبت. آن موقع فقط دولت نیست، فقط نهادهای اجتماعی نیست، بلکه تک تک آحاد جامعه وظیفه دارند در برابر کسی که خواست راجع به دیگری این کار را انجام بدهد قیام کنند و جلوی اون را بگیرند، بگویند غیبت نکن، نهی کنند. چه برسد به اینکه کسی بخواهد بیاید دروغی بگوید، تهمتی بزند؛ میگوید آقا همۀ شما وظیفه دارید. این چه جامعهای خواهد شد؟ حالا این تمایز، امتیاز هست یا نیست؟ آن جامعهای که برای تک تک افراد نقشی تعریف شد که از حقوق سایرین ولو او را نشناسد، باید در حد وسع خود دفاع کند، ببینید برایندش چه میشود! آن وقت آن جوامعی که ادعا دارند ما میخواهیم از انسان و کرامت انسان و حریم انسان دفاع کنیم میتوانند با این برابری کنند؟
امام حسین برای چی قیام کردند؟ امر به معروف و نهی از منکر. حضرت زهرا سلام الله علیها، هزار و چهارصد و چند سال پیش در مسجد مدینه سخنرانی میفرمایند میگویند «جعل الله... الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ مَصلَحَةً لِلعامَّة» میگویند مصلحت عمومی یک جامعه در این است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند تمام خوبیها « وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ» همۀ اینها در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر «عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ» مثل قطرهایست در برابر دریا. تعبیر امام باقر علیه السلام که میفرمایند «إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ» راه انبیاست، «مِنهاجُ الصُّلَحاءِ» است، یک واجب است، « فریضَةٌ عَظیمَةٌ»، تعبیر ایشان است که « تَحِلُّ المَکاسِبُ، و تُرَدُّ المَظالِمُ، و تَعمُرُ الأرضُ» یعنی اگر میخواهیم وضع اقتصادی خوب شود، میگویند راهش این است، اگر میگویید برخی از فسادها باید کنار برود، راهش این است، اگه میگویید پیشرفت «تَعمُرُ الأرضُ» میگویند با این است.
با این اردو باید با یک نشاطی وارد میدان عمل بشوید. از الزامات این نشاط این است که شما یک جامعۀ پرنشاط، یک دانشجو، یک تشکل، یه حرکت، یک دانشگاه پرنشاط داشته باشید، لازمه اش چیست؟ این فرمایش حضرت امیر را دقت بفرمایید که بیان میکنند که اگر شما آمدید این امر به معروف و نهی از منکر را، این واجب را، این پدیده را، این را از این اندیشه درآوردید، فردی گفت خیلی خب من خیلی کارها را انجام میدم، این یکی را از من نخواه، تعبیر چیه؟ «فَهُوَ مَيِّتٌ بَينَ الأحياءِ» میگوید ظاهرش این است که حیاتی دارد، اما این یک جامعۀ مرده است. جای دیگه بیان می فرماید «فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ» این یک مرده ایست بین زندگان.