ویرگول
ورودثبت نام
سید احمد ماجدی زاده
سید احمد ماجدی زاده
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

انداختن همه تقصیر‌ها به گردن نسل Z خطای تحلیل است

وضعیت فضای مجازی در گفت‌وگوی «جوان» با کارشناس فضای مجازی

امروز دیگر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بخش مهمی از زیست حقیقی مردم را به خود اختصاص داده‌اند؛ فضایی که متعلق به ما نیست و داده‌هایی که در آن منتشر و برجسته‌سازی می‌شود هم در دست ما نیست! اما همین داده‌ها می‌تواند ذهن و فکر مخاطبانش را قاب‌بندی کند. همچنان‌که در اغتشاشات اخیر شاهد آن بودیم که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نقش چشمگیری در ساماندهی و تحریک جوانان و نوجوانان به حضور در کف خیابان و اغتشاشگری داشتند. در مقابل با سیاست دوگانه‌ای که این شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها دارند، تصاویر و کمپین‌های مرتبط با حمله تروریستی به شاهچراغ و آرتین کودکی که پدر، مادر و برادرش را در این حادثه تروریستی از دست داده‌بود، حذف می‌کردند. همچنان که در ماجرای شهادت حاج قاسم تمامی پست‌های مرتبط با وی به بهانه محتوای خشونت‌آمیز و تروریستی از صفحات کاربران اینستاگرام حذف شد. حالا فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پر از تصاویر کشتار و خونریزی، آتش‌زدن و حتی آموزش ساخت ابزارهایی، چون کوکتل مولوتوف است. آن هم در شرایطی که طبق قوانین بین‌المللی پیام‌رسان‌ها مجاز به انتشار تصاویر تروریستی و خشونت‌آمیز نیستند. تمامی این مسائل و موارد موضوعاتی است که ذیل مسئله جنگ شناختی ترکیبی قرار می‌گیرد، برای واکاوی بیشتر این ماجرا سراغ علیرضا آل داوود، کارشناس فضای مجازی رفته‌ایم و به گفتگو نشسته‌ایم.

‌آقای آل داوود! یکی از موضوعات مهمی که در اغتشاشات اخیر مطرح شد بحث جنگ شناختی‌-‌ترکیبی است. مفهوم جنگ‌شناختی چیست و در برابر باید باید چه واکنشی داشت؟

جنگ‌شناختی به عنوان سلاح افکار عمومی با هدف دستکاری گفتمان عمومی توسط عناصر خارجی است که به دنبال تضعیف وحدت اجتماعی یا آسیب‌رساندن به اعتماد عمومی به نظام سیاسی هستند. پاشیدن بذر بی‌اعتمادی از اهداف اصلی این جنگ به حساب می‌آید. در حال حاضر جنگ‌شناختی ابزار اصلی دستیابی به سیاست‌های نو استعماری توسط صهیونیست‌ها با هدف پیاده‌سازی نظم نوین جهانی و حکمرانی شبکه‌ای آنان در جهان است.

در کشور ما هم به دلیل وجود فضای مجازی رها‌شده که بستر جنگ شناختی دشمن است و فقدان سند راهبرد سایبری و نفوذ در این عرصه، تأثیرات مخرب جنگ شناختی- ترکیبی قابل‌مشاهده است و دشمنان با اخبار جعلی و پیام‌های مهندسی‌شده به سمت فرسایش شناخت ملت، آرمان‌ها، ارزش‌ها، هویت و ایدئولوژی آنان حرکت و آرمان‌ها و ارزش‌های خود را جایگزین کرده‌اند. برای مقابله با این جنگ، اما باید بدانیم تا در توده‌های مردمی آگاهی عمومی و حساسیت نسبت به این نبرد شناختی- ترکیبی وجود نداشته باشد، ممکن است آن‌ها هر نوع حمله‌ای را در این جنگ شناختی ترکیبی بپذیرند!

به فضای مجازی رها شده اشاره داشتید. در اغتشاشات اخیر نقش فضای مجازی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در جنگ شناختی‌- ترکیبی اخیر به بهانه مهسا امینی، نقش فضای مجازی به عنوان یکی از اضلاع جنگی ترکیبی بسیار برجسته و پررنگ بود. در حدی که دیدیم دشمنان ما از ضدانقلاب تا منافقین تا آلبانی‌نشین‌ها تا مرکز یگان ۸هزارو۲۰۰ رژیم صهیونیستی و هر آنچه از ربات‌ها و مزدوران و تیم‌های سایبری‌شان بود، داشتند، به میدان آوردند و تمام رسانه‌های جهانی را دیدیم که در پشت این جنگ ترکیبی قرار گرفتند، به امید اینکه بتوانند کشور عزیز ما را به سمت براندازی ببرند که البته به شکست مفتضحانه‌ای رسیدند.

‌شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی قوانینی برای انتشار تصاویر خشونت یا نفرت‌پراکنی دارند، اما در حوادث اخیر این شبکه‌ها تماماً پر است از تصاویر خشونت و قتل و خونریزی؛ آیا این رفتار‌ها خلاف قوانین نیست؟

در این جنگ شناختی - ترکیبی نقش شبکه‌های اجتماعی امریکایی نظیر توییتر و اینستاگرام بسیار پررنگ بود تا حدی که توییتر حتی قوانین خودش را زیر پا گذاشت و اینستاگرام هم همینطور. اینستاگرام فیلم‌های خشونت‌بار و ترویج خشونت و تولید کوکتل مولوتوف و موضوعات مختلف مرتبط با حوزه‌های خشونت را کاملاً آموزش می‌داد و منتشر می‌کرد. توییتر هم تمام امکاناتش را به میان آورده‌بود؛ مخصوصاً ربات‌ها را تا هشتگ مهسا امینی را با تعداد زیادی توییت فیک ترند کند و بتواند از این مسئله بر ضد ما در صحنه داخلی و بین‌المللی استفاده کند.

‌چرا ما در فضای مجازی نتوانسته‌ایم مدیریت مناسبی را اعمال کنیم؟

متأسفانه فضای مجازی کشور فضایی رها شده‌است که طی سال‌هایی که تمام دلسوزان و کارشناسان درباره این فضا و مدیریت آن اشاره کردند، جریان نفوذ اجازه نداد فضای مجازی در کشورمان به سمت حکمرانی رسانه‌های مستقل از انقلاب اسلامی حرکت کند و شاهد بودیم فضای مجازی ما در اشغال دشمن ماند تا حدی که شاهد رفتار دیکتاتورمآبانه اینستاگرام و توییتر بودیم که تصاویر حاج قاسم عزیز ما را حذف و پست‌های ضدانقلاب و منافقین را بر ضد ما برجسته می‌کردند. نکته‌ای که اینجا باید به آن اشاره کنیم، این است که در همین حادثه تروریستی حمله داعش به حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه‌السلام شاهد بودیم اینستاگرام تصاویر کودکانی را که در این حمله تروریستی به شهادت رسیده‌بودند، حذف می‌کرد. از همه مهم‌تر کمپینی که برای آرتین که پدر، مادر و برادرش را در این حادثه از دست داده‌بود، از سوی کاربران فضای مجازی در این حمله تروریستی ایجاد شد، اما باز دیدیم که این هشتگ و تمام محتوا‌ها را درباره این موضوع حذف و از سوی دیگر همراه با منافقین و ضد انقلاب بر ضد کشورمان شروع به سفیدسازی داعش و این حمله تروریستی کردند.

‌نقش میکروسلبریتی‌ها و بلاگر‌ها در حوادث اخیر بسیار پر‌رنگ بود و نشان دادند هدفشان به جز سبک زندگی فعالیت در حوزه‌های سیاسی هم است. نفوذ و عملکرد این افراد بر مبنای چه تکنیک‌هایی است و ارزیابی شما از نقش‌آفرینی سیاسی این گروه چیست؟

پیش‌بینی می‌شد از سلبریتی‌ها و بلاگر‌ها که در فضای مجازی زیست می‌کنند، علاوه بر حوزه‌های سبک زندگی، فرهنگی و هویتی به عنوان پیاده نظام و سرباز دشمن استفاده شود و هشدار‌هایی داده شده بود که در کمپین‌های قبلی این‌ها نقش ضد ملی خودشان را اجرا کردند. در این جنگ ترکیبی اخیر هم سلبریتی‌ها و بلاگر‌ها به عنوان پیاده نظام کامل دولت و لشکر دشمن در مقابل کشور ما تلاش کردند تا کشور را به سمت براندازی ببرند که با هوشیاری نیرو‌های امنیتی و مردم عزیز تیرشان به سنگ خورد و نشان داده شد این سلبریتی‌ها دلسوز هویت، کشور، وطن و سرزمین مادری‌شان نیستند و حاضرند به خاطر پول به هر جنایتی دست بزنند. مخصوصاً اینکه در نقش خودشان به عنوان یک بازیگر به شدت فرو رفتند و از ارزش‌های انسانی و هویت ارزشی ایرانی- اسلامی کاملاً دور شدند.

‌نسل Z این روز‌ها خیلی سرزبان‌ها افتاده و نقش‌آفرینی اصلی اغتشاشات اخیر هم با جهت‌دهی به این نسل بود. چه اتفاقی افتاده که ما با این همه تغییر در ارزش‌ها و نگرش‌های دهه هشتادی‌ها مواجه هستیم و چقدر از این تغییر ارزش و نگرش به فضای مجازی و خوراکی که در این فضا به جوان و نوجوان ما داده شده‌است، باز می‌گردد؟

اینکه ما بخواهیم همه موضوعاتی را که الان اتفاق افتاده‌است، به گردن نسل Z یا نسل C بیندازیم، یک خطای تحلیلی و یک اختلال محاسباتی است. تعدادی از این افرادی که در این نسل در کف خیابان آمدند، آنقدر زیاد نبود، بلکه بسیار محدود و تعداد حداقلی بودند، اما متأسفانه همین تعداد حداقلی هم سرمایه اجتماعی و آینده‌ساز کشور هستند و انحرافشان به نظر من زیاد است. اینکه چرا این بخش از جوانان و نوجوانان ما به کف خیابان آمدند را باید در ساختار‌های آموزشی مان جست‌وجو کنیم.

‌چطور؟

دشمن با سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ در زمان دولت گذشته این نسل را هدف گرفت. از سوی دیگر در دو سال کووید ۱۹ و کرونا هم شاهد بودیم که آموزش در فضای مجازی رها شده ما انجام شد و متأسفانه پدر و مادر‌ها هم غفلت کردند و فرزندانشان در شبکه‌های غیر اجتماعی و آلوده‌ای مثل اینستاگرام و تلگرام شروع به دیدن محتوا‌هایی کردند که روی هویت، رفتار، نگرش، بینش و کنش آن‌ها و در یک کلام روی لایه‌های شناخت آن‌ها تأثیراتی گذاشت. در واقع دشمن با پیام‌های رسانه‌ای خودش توانست روی نسل جوان و نوجوان ما تأثیر بگذارد. مشخص است که دشمن برای تغییر هویت این نسل به شدت روی اینستاگرام برنامه‌ریزی کرده‌است.

‌با این اوصاف آیا ما نسل Z را از دست داده‌ایم؟

نه! با تمام این‌ها این نسل از دست نرفته‌است. درست است که ما در حوزه جنگ شناختی و ترکیبی، تلفاتی داشته‌ایم، اما این تلفات قابل‌اصلاح است و باید مسئولان امر با روش‌های خاصی که برای مقابله با جنگ‌شناختی و تلفات آن وجود دارد، این نسل را نجات بدهند. البته باید حواسمان باشد ادامه فضای مجازی رها شده در داخل کشور یعنی تلفات بیشتر در این جنگ شناختی ادراکی! همان‌طور که در کتاب جنگ لایک‌ها که پژوهشگران غربی آن را نوشته‌اند، این پلتفرم‌ها نظیر توییتر، اینستاگرام، شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها تبدیل به سلاح‌های جنگ شناختی شده‌اند و دیگر فقط کارکرد ارتباطی و اجتماعی ندارند. از همه این‌ها مهم‌تر دشمن در فاز بلند‌مدت جنگ شناختی، نسل ما را هدف گرفته‌است و این خیلی موضوع مهمی است، چراکه این مسئله در بازه بلندمدت، بحث همگرایی را در داخل کشور ما تضعیف می‌کند و شکاف‌های اجتماعی، طبقاتی، جنسیتی و مذهبی را گسترش می‌دهد و به گسل‌های اجتماعی و نسلی و مذهبی و تمرکز پیرامون و جنسیتی تبدیل می‌کند.

‌اغتشاشات اخیر بیانگر کم‌کاری‌هایی بود که خود را به شکل این نا‌آرامی‌ها نشان داد و از برخی چالش‌های کهنه و زخم‌هایی حکایت داشت که باید به آن‌ها توجه کرد. شما این چالش‌ها را در چه چیز‌هایی ریشه‌یابی می‌کنید؟

جنگ ترکیبی اخیر قطعاً حاصل غفلت و کم‌کاری‌هایی در داخل کشور بود که عمده این‌ها شاید ریشه ۱۵، ۲۰ ساله داشت، اما یک‌سری از مواردی که داخل کشور اتفاق افتاد با هشت سال دولت قبل منطبق شد که تمام تلاش خودشان را کردند تا از بستر فضای مجازی، تأثیر این جنگ شناختی ترکیبی در کشور ما به حداکثر برسد. از طریق سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ که مقام معظم رهبری درباره آن فرمودند این سند یعنی تربیت سرباز برای غرب و دشمن تلاش کرد با نفوذ در آموزش و پرورش، این سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ را اجرا کند و آینده‌های ایران اسلامی را هدف بگیرد. مسئله بسیار مهمی که اینجا وجود دارد، عدم اجرای صحیح و پرقدرت بیانیه گام دوم انقلاب بود و از همه این‌ها مهم‌تر بحث عدم توجه جدی و کافی به جهاد تبیین را در این جنگ ترکیبی شاهد بودیم.

‌راهکار‌های شما برای مواجهه با این نسل جوان و نوجوانی که به شدت در فضای مجازی با بمباران اطلاعات و داده‌های غلط و شبهه‌پراکنی مواجه هستند و چالش‌هایی که موجب بروز شکاف میان این نسل و برخی ارزش‌های جامعه شده‌است، چیست؟

الان هم دیر نشده و به نظر من باید ما جهاد تبیین را با عنصر اقناع‌سازی و جذب شروع کنیم. باید شک و تردیدی که از طریق رسانه‌ها و پیام‌رسان‌ها در ذهن مردم و جوانان و نوجوانان ایجاد شده را به یقین تبدیل کنیم و بتوانیم شکی را که به ارزش‌هایشان پیدا کرده‌اند، با یقین به ارزش‌ها جایگزین کنیم و بغضی را که نسبت به خودی پیدا کرده‌اند، به حب نسبت به خودی و بغض نسبت به دشمن تبدیل کنیم. در چنین شرایطی است که می‌توانیم روی این نسل برای دفاع از انقلاب اسلامی حساب کنیم. از سوی دیگر مسئله بسیار مهم این است که ما باید کم‌کاری صورت گرفته را خیلی جدی جبران کنیم.

منبع: روزنامه جوان

فضای مجازیشبکه‌های اجتماعینسل زداغتشاشاتاغتشاشات و اعتراضات
فعال رسانه ای حوزه رسانه های معاند و معارض، دیدبان گروه های سیاسی ضدانقلاب و تحلیل گر گفتمان سیاسی معارضین انقلاب در ساحت رسانه ها. هر چیز که خار آید یک روز به کار آید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید