بیبیسی فارسی رسانهای دولتی است که بودجه، خطوط کلی و اهداف راهبردی آن را دولت و وزارت خارجه انگلستان تعیین میکند. کادر مدیریتی و اجرایی بیبیسی متشکل از دو عنصر اصلی است؛ بهاییت و شبکه خبرنگاران اصلاحطلب که بر اساس عملکردشان در این سالها عنوان جاسوس- خبرنگار را بر پیشانی دارند. تحلیل اجمالی محتوای تولیدات تلویزیون بیبیسی فارسی آشکارا رویکردها و راهبردهای کلان و خرد این رسانه انگلیسی را مشخص میسازد؛ پیادهسازی منویات دولت انگلستان برای جوامع فارسیزبان، تشکیک در مبانی انقلاب، تلاش برای فعالکردن گسلهای قومیتی و مذهبی، تولید محتوا در جهت پیدایش و گسترش آشوب و در نهایت جهتدهی فرمی و محتوایی به شبکه روزنامهنگاران دوم خردادی در داخل و خوراکگیری از آنها.مسعود بهنود، حسین باستانی و سینا مطلبی مثلث تعیینکننده خطوط عملیات روانی این شبکه هستند که با وجود تغییرات در ردههای مدیریتی آن باز هم نفوذشان حفظ شده است. از طرفی در یک بازی زرگری جریانهای معاند رادیکال مانند نوسلطنتطلبها سعی کردند از طریق همسونمایی میان بیبیسی فارسی و جمهوری اسلامی از یکسو، این شبکه را در راستای رادیکالیزهشدن تحت فشار بگذارند و به اصطلاح، هزینه میانهروی را بالا ببرند و از سوی دیگر، بیبیسی را دشمن خاندان پهلوی معرفی کنند تا با این کار حمایت دولت انگلیس و بیبیسی از خاندان پهلوی را از حافظه تاریخی ایرانیان پاک کنند.
∎سگ را بجنبان
در مقابل بی بی سی در یک چرخش راهبردی با پشتیبانی سعودیها در ایجاد و فعالیت رسانهای همچون ایران اینترنشنال کوشید. رسانهای غیرحرفهای که از ۲۹اردیبهشت۱۳۹۶ مصادف با دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران آغاز به کار کرد. با این روش با اجرای سناریوی «سگ را بجنبان» توانست در بحرانسازیها نقش هجمه رسانهای علیه ایران را از دوش خود بردارد و مطالبه جریانهای معاند مطالبهگر را نیز برآورده کند. در ایجاد چنین فضای رسانهای که بتواند تمام مرزهای حرفهای، اعتباری و قانونی را در هم بریزد و دروغپردازی بنیادی را رقم بزند چیزی که ایران اینترنشنال با برنامه خبری تمام وقت و جعل خبر و تصویر و کارشناس به نمایش گذاشت و در موضوع هدف موفق عمل کرد. اجماع حمایتهای مالی، رسانهای و اطلاعاتی این بنگاه را برای پرداخت 24 ساعته به اغتشاش در ایران تجهیز کرد. در این میان بیبیسی پیش از هر چیز تجهیز نیرو و انتقال تجربیات میدانی در خبرسازی و ... را در اختیار این رسانه گذاشت. روش تامین اما همان روش گذشته است. ایجاد منافع برای خبرنگاران شیفته و تامین اخبار درست و غلط در راستای اهداف تعریفشده و جذب این نیروها به عنوان جاسوس- خبرنگار، مجری، تحلیلگر و...
مادر ملکه، پدر سعودی
شبکه توسط دیامای مدیا راهاندازی شد. استخدام کارکنان و گرداندن امور روزانه شبکه نیز توسط همین شرکت خدمات خبری انجام میشود که در راهاندازی بیبیسی فارسی نیز دخیل بود. در ابتدا راب بینون، مدیرعامل دیامای مدیا، به صورت موقت مدیریت شبکه ایران اینترنشنال را هم بر عهده داشت. از دی ۱۳۹۷ محمود عنایت، مدیریت شبکه را بر عهده دارد. علیاصغر رمضانپور سردبیر و حسین رسام مدیر تأمین برنامههای شبکه است. شبکه تقریباً ۲۰۰ نفر از جمله ۱۴۰روزنامهنگار اغلب ایرانی یا ایرانیالاصل را در استخدام دارد. برخی چهرهها و کارمندان پیشین شبکههای من و تو، بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و صداوسیمای ایران توسط شبکه جذب شدهاند. ایران اینترنشنال شمار زیادی از ایرانیان مقیم خارج، از جمله فعالان حقوق بشر را استخدام کرده است و بنا بر گفته یکی از کارکنان، حقوق آنان دو برابر مبلغی است که شبکههای همسو (من و تو و بیبیسی) حاضرند بپردازند. بسیاری از کارکنان شبکه تا همین دهه اخیر در ایران بودهاند. که این وضعیت از شبکه فعال تربیت و صادرات جاسوس- خبرنگار در ایران دارد. این همان رسانهای است که به نوشته هاآرتص، موساد از آن به عنوان پایگاهی برای درزدادن اطلاعاتی استفاده میکند که نمیخواهد اثر انگشتش رویشان باشد.
بنگاه خبرپراکنی؛ قرارگاه جاسوسی
آنچه برای رسانهپژوهان مسلم است اینکه رسانههای فارسیزبان خارجنشین، نهتنها برخلاف شعارهایشان هویت مستقلی ندارند، بلکه از چند جهت از جمله به لحاظ مالی، ساختاری و محتوایی به دولتها و سازمانهای متخاصم با جمهوری اسلامی وابستهاند و قدرتهای بیرونی هستند که جهات و رویکردهای ساختاری و محتوایی این رسانهها را تعیین میکنند. مستندات و نشانههای فراوانی هم برای تایید و اثبات این وابستگی وجود دارد. یکی از راههای میانبر برای تشخیص عدم استقلال این رسانهها بازخوانی و تحلیل ساختار تشکیلاتی و خروجی محتوایی آنهاست که علاوه بر کسب آگاهی نسبت به ماهیت، ابزارها و شیوههای عملیات روانی این رسانهها، باعث حصول شناخت از اهداف روانی و میدانی این رسانهها و نیز دستیابی به موقعیت اشراف راهبردی نسبت به موضع دشمن در این میدان جنگ نرم میشود. برای دستیابی به چنین موقعیتی در سلسله نوشتارهایی به بررسی ماهیت، اهداف، رویکردها و ساختار رسانههای فارسیزبان خارجنشین پرداخته میشود؛ البته که امکان پرداختن به تمام این رسانهها عملا فراهم نیست و تنها به معرفی و واکاوی رسانههای اصلی و به اصطلاح قطبهای پیشران عملیات روانی علیه انقلاب اسلامی پرداخته میشود.
کارخانه جعل در جنگ روایتها
جنگ نرم موجود علیه کشور، موضوعی است که اثبات وجود آن چندان نیاز به توضیح و استدلال ندارد و جنگی که چند سالی به فاز جنگ روایتها یا جنگ ادراکی وارد شده، آنچه بیشتر نیاز به توضیح و تحلیل و بازخوانی دارد، شیوهها و نحوه پیادهسازی آن است. یکی از مهمترین ارکان جنگ ادراکی علیه امنیت روانی جامعه، تصویرسازی رسانهای توسط جریانهای معاند است که به موازات تاریخ انقلاب صورت گرفته و تاکنون امتداد و استمرار داشته است. رصد و تحلیل محتوای رسانههای جریانهای ضدانقلاب و بازخوانی وابستگی گفتمانی، مالی و سازمانی ایشان در کنار تحلیل ساختار اجرایی آنها، راهی میانبر برای دستیابی به موقعیت اشراف راهبردی در جنگ ادراکی و رسانهای با دستگاه تبلیغاتی دولتهای متخاصم است. برای اینکار مسلما در چنین مجالی نمیتوان حتی اجمالا به ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای جریان ضدانقلاب پرداخت، چرا که به لحاظ کمی، تعداد این رسانهها آنقدر زیاد است که عملا چنین کاری را ناممکن میکند، در مقابل راهی که برای تحقق چنین کاری میتوان انجام داد بررسی سریالی ماهیت مهمترین این رسانههاست. از همین جهت، در نوشتار پیشرو به ابزارها و روشهای پیشران عملیات روانی ضدانقلاب و تحلیل ساختار اداری و اجرایی آنها به همراه بازخوانی وابستگی جریانی و مالی پرداختهایم.
بنگاه ملکه؛ مادر جاعلان خبر
برای بازشناسی ساختار رسانههای معاند تحت حمایت بیبیسی کافی است سراغ بنگاه خبرپراکنی بیبیسی فارسی برویم که هم به لحاظ سابقه تاریخی و هم به لحاظ دامنه تاثیر و خروجی محتوایی و بودجه مالی، نسبت به همقطاران و رسانههای مورد حمایتش تقدم دارد. هرچند بر ناظران پوشیده نیست که بهخصوص پس از پروژه فشار حداکثری ترامپ و توجه ویژه دولت او به طیفهای رادیکالتر ضدانقلاب همچون سازمان منافقین و فرشگرد و مانند آنها، از تعداد مخاطبان رسانههای رسمی همچون بیبیسی فارسی کاسته شده است. این حمایت آنچنان برای بیبیسی اولویت دارد که حتی به قیمت کاهش سطح کیفی تولیدات و میزان مخاطبان بیبیسی نیز منجر شد. انتقال مدیران، مجریان و خبرنگاران باسابقه بالای حضور در این شبکه به رسانههای در ظاهر رقیب اما مورد حمایتش، همچون ایران اینترنشنال مهمتر از افت کیفی فعالیتهاست. تحولات درونشبکهای بیبیسی و رفتن صادق صبا، مدیر بهایی این شبکه همزمان با راهاندازی شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال (وابسته به دربار سعودی) یکی از این جابهجاییهای اثرگذار است. پس از اینکه صبا، بیبیسی را به مقصد ایران اینترنشنال ترک کرد و رزیتا لطفی (از موسسان بهایی بیبیسی) جای او نشست، اختلافات داخلی شبکه بالا گرفت و جریان انتقال کارکنان قدیمی بیبیسی به سوی ایران اینترنشنال شتاب گرفت. این جریان هزینههای درون سازمانی هم برای بی بی سی کم نداشت، چون برخی از بازماندگان درون همین شبکه منزوی و به تعبیری ممنوعالتصویر شدند.
همسایههای هیستریک
ساختمان «برودکستینگ هاوس» (Broadcasting House) به معنای «محل سخنپراکنی»، ساختمان مرکزی بیبیسی در خیابان لانگهام در شهر لندن واقع شده است. مقر بیبیسی فارسی و عربی نیز در این ساختمان بزرگ است. نکته این است که ستاد شبکه اینترنشنال هم در پارک اداری چیزیک در غرب لندن واقع شده.
ایرانستیزی تاریخی
رادیو بیبیسی فارسی در دسامبر 1940 یعنی در اولین سال پس از شروع جنگ جهانی دوم در مقابله با قوای متحدین و به طور خاص برای مقابله با نفوذ دولت آلمان در ایران تاسیس شد. رقیب اصلی رادیو بیبیسی در آن مقطع، رادیو برلین (فارسیزبان) بود که ایده آن توسط گوبلز(وزیر تبلیغات رایش) در سال1938 و دو سال قبل از بیبیسی فارسی عملیاتی شد. تلویزیون بیبیسی فارسی اما برخلاف رادیو، رسانهای متاخر است و سابقه تاسیس آن به زمستان1387 برمیگردد. آنهم با جذب خبرنگاران و افراد رسانهای مسألهدار و دارای پرونده قضایی در ایران. دو رخداد در تاریخ کشور را که بیبیسی فارسی مستقیم روی آنها نقش داشت، میتوان به عنوان اقدامات نمادینی در جهت ایرانستیزی این رسانه انگلیسی تلقی کرد؛ نخست، کودتای 28مرداد1332 و دیگری براندازی نرم1388. زمینهسازی روانی برای باورپذیرکردن دروغ تاریخی تقلب، معرفی مناطق درگیری، انعکاس مواضع فتنهگران و تخریب وجهه حاکمیت از اصلیترین رویکردهای جنگ روانی این شبکه در آن ایام بود. همچنین با اینکه ساعات پخش تلویزیونی این شبکه محدود بود اما در طول ایام درگیریها و اغتشاشات خیابانی 88، ساعات تولید برنامه خود را بهصورت شبانهروزی و 24 ساعته افزایش داد. نقصانی که با راهاندازی شبکه 24 ساعته ایران اینترنشنال رفع کردند و بار حمله بیوقفه را از دوش بیبیسی برداشت.
راهبرد برای کشورهای فارسی زبان
این که به لحاظ پوشش جغرافیایی، بیبیسی فارسی سعی دارد تمام مناطق فارسیزبان را پوشش بدهد، از این جهت است که تولید محتوای بخش فارسی آن (شامل رادیو و تلویزیون و سایر ابزارها) صرفا به ایران اختصاص نداشته و شامل کشورهای افغانستان و تاجیکستان هم میشود. چند هدف بر این پوشش منطقهای مترتب میشود: نخست، مقابله با نفوذ فرهنگی و سیاسی ایران در آسیای مرکزی، دوم، حفظ نفوذ سنتی تاریخی و فرهنگی انگلستان در این منطقه و سوم، زمینهسازی برای حفظ و تثبیت نفوذ سیاسی دولت انگلیس. همچنان که میدانیم شبکه بیبیسی فارسی، رسانهای سلطنتی متعلق به ملکه است و فارغ از مبادی رسمی دریافت بودجه، باید به افراد و جریانهای ذینفوذ یهودی در تامین مالی و تعیین خطمشیهای این شبکه اشاره کرد، موضوعی که چندی پیش کوروش بیبیان، مدیر یهودی شبکه لسآنجلسی جامجم از آن پرده برداشت و در گفتوگو با شهرام همایون به نقش جف کوهن و پسرعمویش جف کلاین در تامین منابع مالی بیبیسی فارسی و شبکه سلطنتطلب منوتو در لندن اشاره کرد. به لحاظ سازمانی، بخش فارسی بیبیسی، شامل رادیو، تلویزیون، وبسایت، صفحه توییتر، صفحه اینستاگرام و کانال تلگرام زیرمجموعهای از سرویس جهانی بیبیسی است که رزیتا لطفی ریاست آن را بهعهده دارد و همانطور که گفته شد، فعالیت آن به زبان فارسی برای کشورهای ایران، تاجیکستان و افغانستان صورت میگیرد.
برنامههای اصلی را بشناس
برای درک رویکردهای کلان هر رسانهای بهتر است گزارهها، مفاهیم و پیامهای القایی آن رسانه را احصا و تحلیل کرد. برای این کار، علاوه بر تحلیل ساختار اجرایی و اداری شبکه باید ساختار محتوایی تولید برنامه آن را نیز ملاحظه کرد. بررسی تمام برنامهها و تولیدات تلویزیون بیبیسی فارسی و بستر مجازی آن ممکن نیست و راه میانبر برای تشخیص رویکردها و خطوط کلی شبکه، بازبینی و بازشناسی برنامههای اصلی آن است. برنامههایی مانند بخش خبری 60 دقیقه، صفحه 2، پرگار، به عبارت دیگر، آپارات و... برنامههایی هستند که سیاستهای بنیادی و خطمشی اصلی شبکه را نمایندگی کرده و در طول این سالها همواره در جدول پخش تولیدات بیبیسی جزو برنامههای ثابت بودهاند و از این جهت میتوان از طریق کشف و تحلیل ساختار این برنامهها، جهتگیریهای کلی بیبیسی فارسی را با ضریب خطای پایینی تشخیص داد.
چند نکته در مورد بیطرفی
همانطور که اشاره شد، رویکرد بیبیسی و گردانندگان آن، القای بیطرفی به مخاطب است و ناسزای جریانهای سلطنتطلب و منافق در کنار مخالفت وفاداران جمهوری اسلامی با بیبیسی را به عنوان نشانهای برای تایید این بیطرفی قلمداد و معرفی میکنند. گروههای سلطنتطلب با هدف پوشاندن حمایتهای سابق و لاحق رادیو و تلویزیون بیبیسی از رژیم ستمشاهی و ربع پهلوی و نوعی مظلومنمایی و تطهیر پهلوی، مبادرت به القای همسویی بیبیسی با جمهوری اسلامی میکنند. این جریانها برای توجیه ادعایشان به چند ماه پایانی سلطنت محمدرضا و انتقاد رادیو بیبیسی از حکومت شاه استناد میکنند؛ مقطعی که با سرعت به ساعت صفر سرنگونی شاه نزدیک میشد و بیبیسی و رسانهها، دولتها و نهادهای غربی، چارهای جز انتقاد از سیاهیهای غیرقابل انکار رژیم طاغوت نداشتند. در حالی که با اندک تفحصی در تاریخ معاصر ایران، میتوان حمایت و پشتیبانی تام دولت انگلستان و به طور خاص، رسانه بیبیسی فارسی از کودتاهای سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 را که منجر به تکوین و تعمیق سلطه خاندان پهلوی بر ایران شد، درک کرد. دلیل دوم همسونمایی بیبیسی و جمهوری اسلامی توسط طیف سلطنتطلب ضدانقلاب، فشار به بیبیسی برای تغییر مشی از میانهروی نمایشی به سوی رادیکالیسم حداکثری است. اما واقعیت این است که بیبیسی فارسی را باید قطب پیشران و پرچمدار عملیات روانی مدرن و شئون آن علیه ایران دانست که از اغلب جهات، مقدم بر سایر رسانههاست. اکثر پروژههای جنگ روانی همچون شهروند- خبرنگار، آموزش و تحریک حقوقی خانوادههای معدومان و مجرمان امنیتی، پروژههای تجزیهطلبانه، معرفی مناطق درگیری، نشر شایعات اثباتناپذیر، کشتهسازی و هدایت اذهان عمومی برای فشار به حاکمیت و سایر شیوههایی که رسانههای معاند در حال تجربه آنها هستند، قبلا در بیبیسی آزموده شدهاند. به همین علت، با وجود همه اقدامات و اثرگذاریهایی که رسانههایی مانند ایران اینترنشنال در این مقطع دارند، باز این بیبیسی فارسی است که بهصورت راهبردی به عملیات روانی در میانمدت و بلندمدت اقدام میکند و از همین جهت هم باید با آن بهصورت پدافندی و آفندی مقابله کرد. گفته شد بیبیسی فارسی، توسط دو ظرفیت و گرایش فکری اداره میشود؛ جریان بهاییت که به طور سنتی در رده مدیریت شبکه قرار دارد و شبکه خبرنگاران دوم خردادی (بخوانید جاسوس ــ خبرنگار) به مثابه بازوی اجرایی مدیریت شبکه. البته پوشیده نیست که راهبردها و رویکردهای کلان شبکه، ابتدا توسط دولت انگلیس تعیین و برای اقدام به مدیریت شبکه ابلاغ میشود. بررسی این تفکیک سهوجهی (میان دولت انگلیس، فرقه بهاییت و جریان دوم خرداد) بسیار قابل تامل است.
در برابر مدرسهای که همیشه ثبتنام میکند
آنچه مسلم است بیبیسی و ایراناینترنشنال بهمثابه مدارسی هستند که برای تربیت جاسوس-خبرنگار همیشه و بیوقفه ثبتنام میکنند. در مقابل تربیت خبرنگار تخصصی در حوزه شناخت رسانههای معاند درخصوص رصد، تحلیل محتوا، جریانشناسی رسانهای و توان پدافند و آفند رسانهای علیه جنگ نرم دشمن است که البته از افعال ترک شده رسانهای کشور تلقی میشود. در حال حاضر، برخی از خبرگزاریها و اشخاص بهصورت خاص و مناسبتی و غیرهدفمند به روشنگری علیه این میدان، شیوهها و ابزارهای رسانههای فارسیزبان وابسته به قدرتهای متخاصم اقدام میکنند که بههیچوجه کافی نیست. موضوع قابل توجه دیگری که باید به آن پرداخت، بحث علاقه و اشتهای شدید مخاطب ایرانی نسبت به آگاهی از پشتپردههای رسانههای معاند با انقلاب اسلامی است. این آگاهیبخشی و سواد رسانهای را لازم است بهعنوان رکنی برای جهاد تبیین تلقی کرد.
بازوهای عملیات روانی؛ پاداش جاسوس-خبرنگار
یکی از مواردی که میتواند از یکسو زمینه درک و تشخیص شیوههای عملیات روانی دشمن و از سوی دیگر، بستر عملیات پدافندی علیه آن را فراهم کند، شناخت ابزارهای جنگ نرم دشمن است. شناخت دقیق بازوهای اجرایی تولید محتوای رسانههای معاند یعنی شناخت خبرنگاران، نویسندگان، مجریان و کارشناسان این رسانهها و گرایشهای فکری و کاری ایشان، یکی از اصلیترین و راهگشاترین مسیرها در این خصوص است. این کار باید بهصورت سلسلهپژوهشهای مستقل و مفصل در فرصتهای متعدد صورت گیرد تا بتوان به پادزهر خنثیسازی القائات روانی این جریانها دست پیدا کرد. کاری که در ترکفعل نهادهای مسئول زمین مانده است. برای این کار لازم است علاوه بر پرداختن به بیوگرافی و مشخصات ظاهری و پیشینه نیروهای میداندار رسانههای معاند، به حوزه یا حوزههای علاقهمندی، تخصص و تبحر ایشان هم دقیقا پرداخته شود. وقتی نسبت به محتوای تولیدی و پیامها و خطوط القایی یک رسانه معارض بهطور کلی و یک نویسنده و خبرنگار بهطور خاص وقوف حاصل شود، آنگاه با سهولت و ضریب اطمینان بالایی میتوان هم تصویرسازی و جهتگیری کلان آن رسانه و هم شیوههای ادراکسازی افراد پیشران در آن را تشخیص داد. نکته قابل ذکر در این بخش اینکه در ایران، رسانه خاصی به نحو تخصصی متولی این حوزه نیست و فقط میتوان به گزارشهای موردی، مناسبتی و پراکنده خبرگزاری مشرق اشاره کرد. موارد پراکندهای هم در برخی از رسانههای جریان انقلابی هر چند وقت یکبار بنا به مناسبتی منتشر میشود که آنها نیز نظم و ترتیب و هدفگذاری و عمق راهبردی لازم را ندارد! عجیب نیست البته بهانههایی چون کمبود اطلاعات و سختی این کار در این حوزه هم در این غفلت موثر است.در این بخش اطلاعاتی کلی از برخی چهرههای اثرگذار و پیشران عملیات روانی در شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی و گرایشهای کاری و فکری ایشان در حد امکان ارائه میشود. قطعا اغتشاشات این روزها در ایران و نقش کلیدی برخی خبرنگاران در جعل اخبار و حاشیهسازیها در پوشش اطلاعرسانی سریع بهعنوان وظیفه رسانهای را میتوان تصور کرد؛ همچنین میتوان تضمین مزد خدمات را در رسانه بیبیسی مشاهده کرد.
مسعود بهنود
نویسنده، روزنامهنگار و منتقد ادبی که از اولین پرورشیافتگان شبکه نفوذ اسرائیلی در روزنامههای دوران پهلوی در دهه 40 است. از او بهعنوان یکی از نزدیکان امیرعباس هویدا یاد میشود. از مؤسسان روزآنلاین(وابسته به بنیاد ضدایرانی هیفوس) و شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی است که در دوره انتشار نشریات زنجیرهای اصلاحطلب، سابقه بازداشت به جرم همکاری با رسانههای بیگانه را نیز در پرونده دارد. بهنود نیز مانند رویکرد کلی بیبیسی فارسی سعی دارد خود را فردی بیطرف و میانهرو معرفی کند و از این حیث بسیار مشتاق است که هم مورد انتقاد وفاداران به جمهوری اسلامی باشد و هم از جریانهای سلطنتطلب و منافق، ناسزا بشنود! طیف رادیکال ضدانقلاب عمدتا به خاطرات پرویز ثابتی(رئیس ساواک) استناد میکنند که در کتابش(دامگه حادثه) بهنود را «خبرچین ساواک و میرزابنویس جمهوری اسلامی» خوانده بود که کارش «خانمبازی و تریاککشی بوده اما بعد از انقلاب با رنگ عوض کردن و بهمنظور پاک کردن سوابق خود، سعی در تخریب شاهان پهلوی دارد.»بهنود را باید از محوریترین شخصیتهای اثرگذار بر بیبیسی دانست که خطمشیها و جهتگیریهای کلی برنامههای اصلی آن، هنوز هم با گذشت حدود 15 سال از تاسیس تلویزیون بیبیسی فارسی متاثر از اوست. همچنین او را باید شاهراه ارتباط خبرنگاران بدسابقه داخلی با رسانههای معاند خارجنشین دانست که از یکسو، حضور خبرنگاران داخلی در خارج را تسهیل میکند و از سوی دیگر، متصدی جهتدهی محتوایی (و شاید هم فرمی) به مطالب داخلی ایشان است.
حسین باستانی
از برنامهسازان و چهرههای پیشگام در تاسیس تلویزیون بیبیسی فارسی است که پیش از آمدن به بیبیسی با حلقه روزآنلاین (بهنود، هوشنگ اسدی، نوشابه امیری و دیگران) کار میکرد. باستانی از روزنامهنگارانی است که در فضای دوم خرداد مجال رشد یافت و در سال1383، دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران بود. او در دوران اصلاحات در نشریات زنجیرهای دوم خردادی ازجمله جامعه، توس، نشاط، خرداد، صبح امروز، مشارکت، دوران امروز، بهار، بنیان، آینه، نوروز، یاسنو و وقایعاتفاقیه بهعنوان یادداشتنویس یا عضو شورای سردبیری فعالیت داشته است.عمده فعالیت او در بیبیسی در حال حاضر معطوف به ساخت مستندهایی با محوریت تصویرسازی علیه رهبر انقلاب، القای شکاف بین نیروهای مسلح و تحریف تاریخ دفاعمقدس است. ازجمله تولیدات او در حوزه ساخت مستند میتوان به مستند «جام زهر» اشاره کرد که در آن تاریخ جنگ را بهصورت جهتدار روایت میکند، یا مستند «بهتان برای حفظ نظام» که در پاییز97 منتشر شد و در آن سعی در بازنمایی تصویری کاذب و مجعول از اسلام و تاریخ انقلاب دارد. شبهمستند «کودتای خزنده» که بهدلیل کیفیت پایین ساخت آن میتوان آن را یک کلیپ تصویری تلقی کرد نیز روایت باستانی از «اختلاف عمیق فرماندهان جنگ و سرایت این اختلافات به دوران رهبری آیتا... خامنهای» است. «گفتمان امنیتی رهبر» یکی از تولیدات اخیر او است که با هدف بازنمایی تصویر یک پیشوای سرکوبگر، حول محور شخصیت رهبر انقلاب ساخته شد. آخرین تولید او نیز فیلم کوتاهی به نام «آخرین تصمیمهای ولیفقیه» با موضوع تصمیمات پایانی عمر حضرت امام(ره) است که با اینکه بهنظر میرسید آن را برای مناسبتی همچون ارتحال امام(ره) آماده کرده باشد اما بهدلیل وقوع آشوبهای اخیر، تصمیم گرفت آن را با الحاق موخرهای نچسب علیه آیتا...خامنهای منتشر کند. فرناز قاضیزاده، برادرزاده علیاکبر قاضیزاده(مدرس روزنامهنگاری در ایران) و همسر سینا مطلبی و خواهر ساناز قاضیزاده(خبرنگار شبکههای منوتو و ایراناینترنشنال) است. او نیز مانند اغلب همکارانش در بیبیسی کارش را در نشریات دومخردادی مانند حیاتنو، زن (با مدیریت فائزه هاشمی)، نشاط (به سردبیری ماشاءا... شمسالواعظین)، ایرانیان، هممیهن و ... شروع کرد و از مجرای حلقه روزآنلاین (بهنود، مطلبی، نوشابه امیری، هوشنگ اسدی و حسین باستانی) به خارج رفت و در بیبیسی مشغول به کار شد. قاضیزاده ابتدا در سال 2005 به رادیو بیبیسی رفت و پس از تاسیس بخش تلویزیونی، در تلویزیون این شبکه مشغول به کار شد. او تا پیش از این گوینده بخش خبری بود و درحالحاضر مجری و دستیار محتوایی برنامههایی همچون دیدهبان و صفحه دو است.
سینا مطلبی
پسر سعید مطلبی (فیلمنامهنویس) و از سردبیران ارشد و مؤسسان بیبیسی فارسی است که او هم از حلقه روزآنلاین به رادیو و تلویزیون بیبیسی پیوست. همسر فرناز قاضیزاده است که گفته میشود به همراه فرناز و خواهرش ساناز، توسط بهروز آفاق به فرقه بهاییت گرویدهاند. او در روزنامه نشاط با فرناز قاضیزاده همکار بود. وی گرایشهای صریح غیرمذهبی دارد و یکی از علل خروجش از کشور را هم همین مسأله عنوان کرده است. جزو نخستین کسانی است که انگاره «گروگانگیری» و «بازداشت خانوادگی» را پس از بازداشت پدرش درخصوص جمهوری اسلامی بهکار برد. او و بهنود و حلقه اولیه بیبیسی، کادر خبرنگاران تلویزیون را از میان خبرنگاران اصلاحطلب انتخاب و سازماندهی کردند.
سیاوش اردلان
اردلان، خبرنگار سابق رادیوفردا (وابسته به کنگره و دولت آمریکا) است که اکنون در بیبیسی فارسی با تمرکز روی حوزه محیطزیست کار میکند. بر ناظران پوشیده نیست که حوزه محیطزیست یکی از چالشهای کشور است که صرفنظر از ابعاد واقعی آن، جنبه امنیتی پیدا کرده و جاسوسی زیستمحیطی از خاک و اقلیم مناطق، یکی از ابزارهای راهبردی دولتهای متخاصم برای ضربهزدن به کشورهای هدف است. در تولیدات اردلان نیز خط حمایت از جاسوسان محیطزیستی در کنار تخریب وجهه دستگاه امنیتی خصوصا سازمان اطلاعات سپاه در برخورد با این سبک جدید خرابکاری کاملا مشهود است؛ انگاره «بنبست سازمان اطلاعات سپاه در ماجرای دستگیری جاسوسان محیطزیستی» در کنار القای گزاره سنتی «موازیکاری نهادهای امنیتی در ایران» مهمترین تصاویری است که اردلان مامور بر ساخت آنهاست. القای المانهای جنسی در فضای رسمی و زیست شخصی، دیگر کار ویژه سیاوش اردلان در بیبیسی است که باید ماموریتهای ضدفرهنگی این شبکه را به مثابه متن کار او ملاحظه و تحلیل کرد.
پوریا ماهرویان
حوزه کاری پوریا ماهرویان، مسائل سیاسی و امنیتی داخل ایران است و به نظر میرسد او، امید منتظری و علی سودایی، مستقیم یا غیرمستقیم زیر نظر حسین باستانی کار میکنند. اصلیترین رویکردی که از گزارشهای ماهرویان میتوان استخراج کرد، انعکاس تصویر «سیاسیشدن سپاه» است. بهطورمثال، او خبر انتصاب سردار حسین نجات به جانشینی فرمانده سپاه در قرارگاه ثارا... در کنار دیگر تحولات سازمانی مانند ارتقای سردار فدوی به جایگاه جانشین فرماندهی کل سپاه و انتصاب سردار نقدی به سمت معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران را هم سعی داشت در همین راستا بازنمایی کند.خواهر او سارا ماهرویان، خبرنگار ایراناینترنشنال است. عمده فعالیتهای سارا معطوف به ترویج فمینیسم و همجنسبازی است. همسر پوریا ماهرویان نیز شادی اسداللهی، مجری و خواننده شبکه سعودی MBC Persia (وابسته به شاهزاده ولید بن طلال) و همکار سینا ولیا... است.موضوعی که در اینجا قابل ذکر است، ضرورت بازخوانی و تحلیل شبکه ارتباطات کاری رسمی و غیررسمی خبرنگاران جریان ضدانقلاب در بیرون از مرزها از یکسو و تحلیل نظام ارتباطات ایشان با شبکهها، محافل و چهرههای داخلی است.
امید منتظری
امید منتظری، خبرنگار روزنامههای اصلاحطلب «شرق» و «کارگزاران» در دهه 80 و از اعضای خانوارهای نفاق تهران است که پدرش (حمید منتظری، عضو گروهک چریکهای فدایی خلق) در دهه 60 اعدام شد. در زمستان 88 به همراه مادرش (مهین فهیمی: نویسنده حوزه تاریخ و عضو گروه مادران صلح) در جریان اغتشاش روز عاشورا بازداشت و به شش سال حبس محکوم شد.منتظری مانند ماهرویان در حوزه مسائل سیاسی و امنیتی ایران کار میکند و تلاش اصلی او معطوف به القای دو انگاره است؛ نخست، بازنمایی تصویر «اختلاف و موازیکاری در نهادهای امنیتی» و دوم، تصویر «دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی به مثابه مولود ساواک و کا گب».منتظری بهدلیل جایگاهش بهعنوان فرزند یکی از معدومان جریان نفاق در جمهوری اسلامی، نقش دیگری هم دارد و آن، تطهیر جریان نفاق از مجرای بیت حسینعلی منتظری از یکسو، و رپرتاژ برای شبکهای که پروژه تحریمهای حقوقبشری علیه ایران را نمایندگی میکند از سوی دیگر است. یکی از چهرههای برجسته این جریان، فردی به نام ایرج مصداقی است که در ماجرای گروگانگیری و محاکمه نمایشی حمید نوری نقش موثری داشت.
بهزاد بلور
از سردبیران و تهیهکنندگان ارشد رادیو بیبیسی از سال 1369 و تهیهکننده و کارگردان برنامههای فرهنگی و هنری ازجمله «بلور بنفش» در تلویزیون بیبیسی فارسی است. بلور برخلاف مسیر رایج استخدام در بیبیسی، ازجمله معدود افرادی است که از حلقه روزنامهنگاران زنجیرهای اصلاحطلب داخل کشور به بیبیسی نپیوسته است. حمایت از موسیقی زیرزمینی در ایران و جذب و شبکهسازی میان خوانندگان ناشناخته و جوان ایرانی از همان آغاز فعالیتش در دهه 90 میلادی ازجمله دیگر وجوه مهم فعالیت اوست. به گزارش پایگاه خبری راه دانا، «مسئولیت اصلی بلور، نفوذ در میان جوانان ایرانی و بهویژه اهالی موسیقی زیرزمینی است تا به این شکل، اهداف بیبیسی فارسی را بهتر پی بگیرد.»
بلور همچنین در سازماندهی رویدادهای متعدد فرهنگی در انگلیس و کشورهای فارسیزبان آسیایمرکزی نقش داشته است. گفته میشود او از سال 2000 روزنامهنگاران جوان در افغانستان و ایران را آموزش داده است؛ فرن تقیزاده و علی همدانی تحتنظر او آموزش دیدهاند. برخی از گزارشها حاکی از روابط نامشروع بهاصطلاح مثلثی میان افراد نامبرده است.
ژیار گل
خبرنگار کردزبان بیبیسی فارسی است که در کنار نفیسه کوهنورد و مهرداد فرهمند(همسر رسمی نفیسه کوهنورد) جزو بازوهای برونمرزی و منطقهای رسانه سلطنتی بیبیسی محسوب میشوند. در حقیقت، این سبک گزینش و چینش نیرو توسط بیبیسی را باید ذیل نگاه و سیاست راهبردی گردانندگان این رسانه (وزارت خارجه انگلیس) دانست؛ افرادی که عمدتا ابتدا آموزشهای لازم برای جاسوسی و نفوذ را بهطور کامل آموخته و بهطور هدفمند به کشورها و مناطق مورد نیاز دولت انگلستان اعزام میشوند.پوشش خبری رخدادها و تحولات کردستان ایران و کردهای مناطق دیگر ازجمله سوریه و ترکیه و جهتدهی به آنها از اصلیترین ماموریتهای ژیار گل است که درز خبر ارتباط او با عناصر رده بالای گروه پکک به اخراجش از ترکیه منجر شد. همچنین در برخی منابع آمده است که اقدامات او با هدف جاسوسی از اماکن و محلهای استقرار فرماندهان و تجهیزات نظامی صورت گرفته است.
نفیسه کوهنورد
در ایران در روزنامههای شرق، ایران، همشهری (سرویس بینالملل) و شاخه ترکی سیانان کار میکرد که دو موضوع به اخراج از محل کارش (همشهری) منجر شد؛ نخست، مفاسد اخلاقی علنی و دیگری، افشای ارتباطات سازمانی با سفارت انگلستان و ظن جاسوسی برای ترکیه. او پس از مطمئنشدن از عزم دستگاه امنیتی برای بازداشتش، از کشور گریخت و پس از مدتی اقامت در ترکیه به انگلستان رفت و در بیبیسی مشغول به کار شد. گفته میشود به زبانهای کردی، ترکی، انگلیسی و عربی مسلط است. به دلیل همین شناخت زبانی و فرهنگی، بهترین منطقهای که میتواند در آن خدمت کند، عراق است که برای بیبیسی از اهمیت راهبردی برخوردار است. القای شکاف در بیت مرجعیت عراق، انگاره تقابل میان مرجعیت ایران و عراق، تصویرسازی علیه حشدالشعبی و کار با گروهکهای تجزیهطلب کرد و ترک، مواردی است که در سابقه رسانهای و میدانی کوهنورد قابل ذکر است.
منبع: روزنامه فرهیختگان