سعید زیباکلام
📌هرگاه رژیم اسرائیل ضربهای دردناک به ایران میزند ـــ دانشمندان هستهای و یا شخصیت برجستۀ سیاسی، نظامی یا امنیتی را ترور میکند ــــ و یا تأسیسات ارزشمندی را مورد حمله تخریبی قرار میدهد موجی از فریاد و فغان برخی بلند میشود که این «تلهای است که میخواهد ایران را به ورطۀ جنگ بکشاند».
چهارشنبه ١٠ مرداد اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس که پس از شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران در محل اقامت محافظتشدۀ خود در تهران (ستاد مرکزی محور مقاومت) ترور میشود.
اینک سوالاتی بقوت تمام جوانه میزند:
1⃣اگر فرض کنیم یا بپذیریم که این قبیل اقدامات تروریستی اسرائیل بواقع تلهای برای کشاندن ایران به ورطۀ جنگ است، عرض و طول یا گسترۀ این تله چقدر است؟
یعنی، آیا آنها که از وجود تلهای وحشتناک خبر دارند اطلاع هم دارند که حد و مرزش چقدر است و کجاست؟
به عبارت آشناتر، آیا این تله حدّ یقفی هم دارد یا تا قیام قیامت باید بنشینیم و تماشاگر ترور شخصیتهای بسیار ارزشمندمان و هم بسیار بالاتر، تضعیف و تحقیر امنیت، حاکمیت، عزت و حیثیتمان باشیم؟
مثل بید بلرزیم و لرزیدن و هراسمان را هم پشت تلۀ بیکران اسرائیل و آمریکا پنهان کنیم؟
پر واضح است که هیچکس از "تله برای کشاندن ایران به جنگ" خبری ندارد. و گویندگان این سخن با تحلیل خود بدین نتیجه رسیدهاند. در این صورت آیا در تحلیل خود به حدّ یقفی نرسیدهاند؟
به عبارت دیگر، آیا برای ایشان روشن است که کی عملیات تروریستی اسراییل تله است و کی نیست؟
و یا عملیات اسراییل در همه حال و در همه شرایط تلهای است برای ایران؟
چنانچه اینگونه است آیا به تحلیل خود شک نمیکنند؟
2⃣ اینک سؤالاتی برای شناخت آن تله: روشن است که از نظر قائلان وجود تلۀ جنگ، آن تله طراحی شده تا ایران را درگیر جنگ کند. امّا جنگ ایران با کی؟ جنگ ایران با همسایگانش؟ با اتحادیه اروپا؟ با آمریکا؟ با کی؟
واضح است که با اسرائیل! اسرائیلی که به تحلیل اکثر تحلیلگران آمریکایی و اروپایی و اسرائیلی، پس از ده ماه نسلکشی بیامان و بر باد دادن تمام اعتبار و حیثیت سیاسی خود، در تحقّق دو هدف اصلی خود در تهاجم و کشتار بیوقفۀ غزه ناکام مانده، نتوانسته نه حماس را نابود کند و نه اسیرانش را رها کند. به عوض، اعتبار و وجاهت سیاسیاش در میان تمام ملل دنیا و اکثر دول دنیا ـــ به استثنای دولتهای آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه ـــ از دست داده، دچار انشقاق سیاسی در میان مردم خود شده، بندر بسیار مهم و راهبردیاش ـــ بندر ایلات ـــ هم دچار رکود اقتصادی شدیدی شده و هم برخی از زیرساختهایش بشدت تخریب شده، اسرائیلی که ده ماهست مدام در جبهۀ شمالیاش گرفتار حملات حسابشدۀ کوبندۀ حزب الله است بطوری که اکثر شهرکهایش در محدودۀ شمال اسرائیل یا تماماً و یا اکثراً خالی از شهرکنشینان مهاجری شده که، به گزارش برخی از رسانههای اسرائیل، بسیار بعید است حاضر شوند در شمال اسرائیل مجدداً ساکن شوند. ارتش فوقالعاده خسته از طولانی شدن جنگ، و مردمی بسیار ناراضی از عدم رهایی اسیران اسرائیلی.
اینک از خود سؤال کنیم: چگونه اسرائیل برای ایران تلهای میسازد که باید در آن با ایران و البته کماکان با حزبالله و کماکان با انصارالله و گهگاه نیز با حشدالشعبی بجنگد؟
براستی این چگونه تلهای است که رژیمی خسته از آشفتگیهای داخلی و ارتشی خسته و اقتصادی بشدت صدمه خورده، خود را درگیر جنگی کند که انتهای آن جز ویرانی هر چه بیشتر خود و البته صدماتی به ایران، هیچ نفعی برایش نخواهد داشت؟
❌آری! البته اسرائیل مدتهاست که آرزو میکند و نقشه میکشد تا آمریکا را با ایران درگیر کند. امّا ماجرای وعدۀ صادق را بیاد بیاوریم که آمریکا رسماً و علناً به اسرائیل اعلام کرد که ما وارد هیچ اقدام و عملیاتی علیه ایران نخواهیم شد. و ثانیاً، به اسرائیل هم توصیه کرد وارد پاسخگویی نشود و بگذارد ماجرا همانجا خاتمه بپذیرد. اینکه چرا آمریکا آن تصمیم را گرفت جای تأمل و بررسی مفصل جداگانه دارد. امّا اینکه چرا اسرائیل به توصیۀ آمریکا گوش داد روشن نیست؟
❌با توجه به فضای بسیار بیحساب و بلاضابطه رسانهایمان، لازمست تصریح کنم که نه تنها بنده ابدا طرفدار جنگ نیستم و آن را پدیدار بسیار ناگوار و پردرد و رنج و خسارت میدانم که تمام تلاشم در این قبیل یادداشتها اینست که اولا از وقوع جنگ اجتناب شود و ثانیا از امنیت ملی و اقتدار و حاکمیت ملّی که بالاتر و مهمتر از جنگ است و گاه جنگ بنحو موجهی در خدمت آنها باید قرار گیرد، دفاع کنم. یادمان باشد که امنیت ملّی به طرق مختلفی میتواند تامین شود امّا در مواقعی جنگ اجتنابناپذیرترین و دردناکترین شیوه تامین آن است.