🔹سهشنبه شب پس از حدود ۷ ماه سعید جلیلی درباره جلسه مشهد صحبت کرد و جزئیاتی از آن جلسه را بیان کرد. او به دروغ پرتکرار مطرح شده که به شهید سید حسن نصرالله نسبت داده شده بود واکنش نشان داد. این دروغ در روزهای پس از تدفین شهید نصرالله مجدداً مطرح شده بود و سبب ناراحتی دوستداران مقاومت و آقای جلیلی گردید. به نظر میرسد دلیل اصلی واکنش جلیلی همین موضوع بود و الا در طول هفت ماه گذشته میتوانست درباره این موضوع صحبت کند.
🔹پس از انتشار این سخنان واکنشهای صورت گرفت که درباره آنها نکاتی قابل بیان است: دسته اول واکنشهایی بود که از سوی رسانههای نزدیک به آقای قالیباف انجام شد. این واکنشها متغیر بود و از افشاگری آغاز و به مذمت کردن حرکت آقای جلیلی خاتمه پیدا کرد. در ابتدا پیامی منتشر شد و در فضای مجازی با گستره زیادی پخش گردید که فیلمی از سخنان آقای قالیباف درباره جلسه مشهد وجود دارد که قرار است پخش شود. کانالهای زرد نزدیک به این جریان که در ماههای گذشته به صورت مستمر به تخریب آقای جلیلی فعالیت داشتند، مدعی شدند مطالبی را افشا خواهند کرد که واقعیتها را از آن جلسه بیان خواهد کرد که البته چیزی اتفاق نیفتاد.
🔹شخصی با عنوان مسئول ستاد آقای قالیباف در خراسان رضوی مصاحبهای انجام داد که نکته خاصی در آن بیان نکرد و تنها دروغهایی به رهبر انقلاب منتسب نمود که نیازمند بررسی از سوی دفتر مقام معظم رهبری میباشد. همانطور که اشاره شد واکنشهای این جریان به سمت مذمت حرکت آقای جلیلی تغییر پیدا کرد. این تغییر حرکت نشان دهنده توخالی بودن ادعاهای مطرح شده بود.
🔹نکته قابل بیان درباره این موضوع این است که اگر این جریان به طور واقعی به غلط بودن پرداختن به این موضوعاتی که حاشیهای محسوب میشود، باور دارد چرا در ماههای گذشته در مقابل فعالیت افراد و رسانههای نزدیک به خود نایستاد و هیچ گونه سخنی در مذمت و غلط بودن آنها بیان نکرد. اما حالا که موضوع به بیان نسبت دروغ به شهید سید حسن نصرالله رسیده و موجب واکنش سعید جلیلی شده است و رسوایی آنها را در پی داشته در جایگاه ریش سفیدی قرار گرفته حرکت جلیلی را نادرست میکنند.
🔹حداقل میتوانستند نسبت به این دروغ آشکار و ظلمی که به شهید سید حسن نصرالله شده بود و از سوی افراد نزدیک به آنها که حتی برخی از آنها شناسنامهدار و و در تشکیلات نزدیک به آنها قرار دارند واکنش نشان میدادند. هفت ماه زمان کمی نیست و میتوانستند نسبت به یکی از آنها واکنش نشان دهند.
🔹دسته دوم واکنش عزیزانی است که تلاش کردند در میانه دو گروه قرار داشته و نسبت به جبهه انقلاب دغدغههای خود را بیان کنند. این عزیزان هر دو طرف را به رها کردن مباحث انتخابات توصیه نموده و تاکید کردند مراقب دام دشمن باشید. این دلسوزی خوب و قابل تقدیر است اما سوال مهم که باید مطرح نمود این است که چرا در هفت ماه گذشته این دلسوزیها درباره تخریبها و دروغها و ظلمهایی که به بخشی از جریان انقلابی از سوی انقلابی نماها میشد وجود نداشت و واکنشی نسبت به آن نشان ندادند. یا چرا نسبت به این ظلم آشکار به شهید سید حسن نصرالله سکوت کردند. اگر این موارد را دارای اهمیت نمیدانستند و مشغول کارهای مهمتر بودند چرا به یکباره این موضوع اهمیت پیدا کرد؟
یا برای مثال زمانی که به دروغ بیان شد که قانون حجاب با مصوبه شورای عالی امنیت ملی متوقف شده است و معنای آن نسبت دادن این تصمیم به رهبر انقلاب بود، در صورتیکه این موضوع واقعیت نداشت، این عزیزان دغدغه پیدا نکردند.
🔹اما اینکه این موضوع اهمیت پیدا کرده است میتواند یک فرصت بزرگ برای جبهه انقلاب باشد. فرصت صحبت و گفتگو درباره وحدت در جبهه انقلاب و الزامات آن. متاسفانه نگاه به وحدت در جبهه انقلاب بسیار سطحی و تاکتیکی شده است و نسبت به مسائل راهبردی و بنیادی تهی شده است. وحدت بر چه اساسی باید باشد و چگونه محقق شود؟ این سوال میتواند در این روزها مورد گفتگو قرار گرفته و برای آینده چراغ راهی شود.
🔹تجربههای شکست خورده گذشته درباره وحدت بسیار مهم است که مورد بررسی قرار گیرد و این نکته را باید به عنوان یک اصل پذیرفت که وحدت بدون مبنا پایداری ندارد و به عبارت دیگر وحدت برای کسب قدرت ناپایدار و غیر اصولی است و اگر کسی ادعای انقلابی بودن و اصولگرایی دارد نباید وحدت بدون مبنا را بپذیرد.
✍️مسعود براتی