در ساحت علوم سیاسی، دولت در سایه مفهومی عموما منفی دارد. شاید مهم ترین وجه این گزاره انکار نقش مردم در قدرت سیاسی و نادیده انگاشتن منافع آنان است. دولت در سایه در واقع از کسانی تشکیل شده است که در پشت پرده قرار دارند و منافع حزبی و جناحی اش مقدم بر منافع مردم است. میبینید که این عبارت ها همه منفی اند.
در ساحت علوم سیاسی، دولت در سایه مفهومی عموما منفی دارد. شاید مهم ترین وجه این گزاره انکار نقش مردم در قدرت سیاسی و نادیده انگاشتن منافع آنان است. دولت در سایه در واقع از کسانی تشکیل شده است که در پشت پرده قرار دارند و منافع حزبی و جناحی اش مقدم بر منافع مردم است. میبینید که این عبارت ها همه منفی اند.
بعد از پیروزی اعتدال گرایان در انتخابات سال96 و ادامه حاکمیت گفتمان گلوبالیست های شبه لیبرال که از چهار سال پیش تر آغاز شده بود، نامزد به ظاهر ناموفق جریان انقلابی در پیام تبریک خود به نامزد پیروز انتخابات ، با بیان این که «در نگاه دینی مشارکت و نظارت هم تکلیف و حق مردم و هم فرصتی بزرگ برای دولت در انجام بهتر مسئولیت ها است»[1] ایده دولت در سایه را مطرح می کند و آن را یک گفتمان می شمارد.
در این نگاه، دولت در سایه از یک رقیب در انتخابات به یک بازوی یاری گر در دوران خدمت دولت مستقر تبدیل می شود. بر خلاف تعاریف معمول در علوم سیاسی که فلسفه «دولت در سایه» راهبرد مخالفان دولت یا حکومت مستقر تعریف می شود، یک «گفتمان» است که از مولفه های زیادی چون " تایید، تصحیح و تکمیل" عملکرد دولت مستقر تشکیل می شود و در بهترین حالت به عنوان یک تشکیلات مقّوی کارآمدی دولت مستقر عمل خواهد کرد که نه تنها دولت را تضعیف نمی کند که آن را تقویت هم می کند.
دولت در سایه در عرف غربی به مثابه یک راهبرد است برای تخاصم با دولت یا حکومت مستقر . تئوری «دولت در سایه به مثابه یک گفتمان» نقیض راهبرد «دولت در سایه به مثابه راهبرد» قرار دارد و نسبتش تعاون وایجابی است. ولو این که گفتمان دولت مستقر خلاف گفتمان دولت در سایه باشد. زیرا منافع مردم نباید درگیر تضاد گفتمانی و تئوریک دولت مستقر و «دولت در سایه» بشود.
دولت متَعاوِن، انگاره ای مقدس
نگارنده معتقد است برای تمییز معنی و مفهوم این انگاره مقدس – تعاون- با آن راهبرد نامقدس- تخاصم- لازم بود واژه ای دیگر جعل شود تا مفاهیم موجود در علوم سیاسی که بر «دولت در سایه» بار شده است بر تئوری «دولت در سایه به مثابه یک گفتمان» سایه نیندازد. زیرا در لفظ مشترکند و در معنی و مفهوم مختلف، و مخاطب را دچار سوء تفاهم و سوء مفاهیم می نماید.
فلسفه وجودی این انگاره، تعاون با دولت مستقر است نه تخاصم. ایجابی است، نه سلبی. فارغ از گفتمان دولت مستقر یاری گری می کند. یعنی، چه با گفتمان دولت مستقر مخالف باشد چه موافق، کارکرد خودش را از دست نمی دهد و این مولفه بسیار مهمی و کلیدی است. از این رو می توان نام آن را «دولت متَعِاون» نهاد. متعاون درفرهنگ معین به معنای یاری کننده و مددکار یکدیگر آمده است و کاملا بر کارکرد این انگاره منطبق است.
حرف برای گفتن زیاد است. تلاش برای اثبات و تثبیت چنین کارکردی فقط از شخصیتی برمی آید که نگاهی فراجناحی دارد. سیاست ورزی که کاملا اصولی عمل می کند و مبنای سیاست ورزی اش هم کاملا دینی و عمیقا اسلامی است.
سعید جلیلی به عنوان مهم ترین و بزرگ ترین مخالف گفتمان دولت مستقر، بیش از هر کسی تلاش کرد به دولت کمک کند. حال اگر دولت مستقر نخواست و نتوانست از این فرصت استفاده کند بحثی دیگر است.
خدا بخواهد باز هم در این مورد خواهم نوشت.
سید احمد ماجدی زاده – فعال رسانه
18آبان ماه 1399-مشهد مقدس ( این متن ویراستاری نشده است)
[1] سایت حیات طیبه