سید احمد ماجدی زاده
سید احمد ماجدی زاده
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

دیکتاتورها علیه آقای صدا

درباره واکنش‌های عجیب برخی سینماگران پس از فوت ناصر طهماسب


مجتبی اردشیری، خبرنگار: برای درگذشت ناصر طهماسب از عباراتی چون «حیف شد»، «جایگزین ندارد» و... استفاده می‌شود؛ عباراتی که عمدتا برای بسیاری از درگذشتگان معروف به کار برده می‌شود اما برای ناصر طهماسب اگرچه این عبارات کاملا درست و به دور از اغراق هستند اما به یک نکته باید توجه کرد و آن اینکه از هر منظری که به طهماسب و هنر او نگاه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که او اگر بهترین دوبلور تاریخ ایران نباشد قطعا یکی از سه هنرمند فعال در این حوزه بود که متناسب با شاخه‌های فعالیت خود، اتفاق‌های خوبی را در این زمینه رقم زد. طهماسب در سال‌هایی که تب فیلم خارجی در ایران حسابی بالا گرفته بود، توانست به جای شخصیت‌های مختلفی صحبت کند. به همین دلیل صدای او خیلی زود در میان مردم شناخته شد. در آن سال‌ها به دوبله نگاه هنری دقیقی وجود نداشت و بیشتر به‌عنوان یک ابزار مصرفی به آن نگاه می‌شد که افرادی نسخه ترجمه‌شده را روی شخصیت می‌خواندند و فیلم بلافاصله با دوبله ایرانی به روی پرده می‌رفت و مخاطبان را به سینما می‌کشاند. درواقع این رویکرد مصرف‌گرایی سبب شد تا علاوه‌بر علاقه‌مندان به این هنر افراد بسیاری برای امرار معاش به این حوزه ورود کرده و البته که چندان هم نماندند و رفتند. طهماسب در آن سال‌ها به جای نگاه مصرفی نگاه صنعتی به این هنر داشت. او کاریزمای این کار را داشت و از طبقه فرهنگی به این هنر ورود کرده بود خیلی زود توانست اسباب یک هنر صنعتی درست را روی ریل بیندازد. به همین دلیل او شاید نخستین دوبلور تاریخ ماست که صدایش تیپ بود و تراز و اندازه کیفی نقش را برای مخاطب عمق می‌بخشید. درواقع در آن سال‌ها بسیار از شاهکارهای کلاسیک که در سراسر جهان سروصدا کرده بودند به دلایلی چون دوبله غیرهوشمندانه چندان توسط مخاطب ایرانی تحویل گرفته نشدند و شاید به همین دلیل بود که برای بسیاری از این فیلم‌ها چندین دوبله با افراد مختلف صورت گرفت تا درنهایت ابهت و شوکت آن آثار توانست در شکل دوبله هم‌تراز با مبانی کیفی برای مخاطب جلوه کرده و آنها نیز به‌مانند بسیاری از مردم جهان از تماشای یک اثر استاندارد لذت ببرند. این خدمت بزرگی بود که در آن سال‌ها توسط طهماسب شتاب بسیاری پیدا کرد و بدین‌ترتیب دوبله در ایران حرفه‌ای و صنعتی شد. متناسب با چنین دیدگاهی بود که نسل جدیدی روی کار آمد که امروز آنها را به نسل طلایی می‌شناسیم. به همین دلیل است که اگر برای فقدان اعضای آن نسل از عباراتی چون حیف شد و بی‌جانشین استفاده می‌کنیم برای طهماسب باید عبارات ثقیل‌تری به کار ببریم تا عظمت کار او در اعتلای مفاهیم کیفی و هم‌رده با استانداردهای جهانی این حوزه نادیده گرفته نشود. یکی از خصوصیات بارز سبک کاری طهماسب، انعطاف بالای او در خلق تیپ‌های مختلف بود. طهماسب پیش از آنکه دوبلور باشد یک روانکاو خوب بود که ابتدا با شخصیت فیلم و جهان او ارتباط می‌گرفت و سپس متناسب با زیست‌بوم ایرانی به او شخصیتی می‌بخشید که برای مخاطب ایرانی قابل‌فهم باشد. همین خصیصه که توام با ابتکارهای فراوان بود سبب شد تا طهماسب خیلی زود به صدایی آشنا در فرهنگ این سرزمین تبدیل شود تا جایی که مخاطبان سینما بسیاری از بازیگران سینما ازجمله جک نیکلسون را با صدای این دوبلور به یاد می‌آورند. دیگر شاخصه مهم صدای طهماسب قدرت بالای او در خلق فضاهای تیپیکال صوتی بود. او قادر بود تا متناسب با درونیات یک بازیگر صدایی خوانا با او را خلق کرده تا بدین‌ترتیب پروسه شخصیت‌پردازی او در دل درام، کامل‌تر شود. گاهی در یک فیلم عهده‌دار چندین نقش می‌شد. مثلا در سریال «هزاردستان» به جای هشت شخصیت، هشت مدل متفاوت صحبت کرد و تا سال‌ها کسی از این هنرنمایی باخبر نبود؛ چراکه آنها نمی‌توانستند تشخیص دهند این هشت صدا متعلق به یک فرد است. چنین خلاقیت‌هایی در کارنامه کاری طهماسب بسیار است و این هنری لایزال را نشان می‌داد که به‌تبع آن طهماسب می‌توانست به تعداد شخصیت‌های یک فیلم مهندسی صدا داشته باشد و بدون اینکه کسی بفهمد به جای چندین نفر صحبت کند. طهماسب با چنین نقشه‌راهی خیلی زود هنر دوبله ایران را به جایگاه بالایی کشاند و باعث شد تا پایه‌های حرفه‌ای این صنعت خیلی زودتر از آنچه تصور می‌شد در سینمای ایران تئوریزه شود. در ادامه که کار نسل طلایی دوبله گرفت افراد دیگری نیز وارد این حوزه شدند و به شاگردی نزد طهماسب و دیگر فعالان کاربلد این حوزه پرداختند و با این روش تا سال‌های منتهی به انقلاب افراد زیادی در این حوزه تربیت شده بودند که هنر دوبله را نه از مسیر آزمون و خطا بلکه نزد اساتید مسلم این حوزه فرا گرفته و خیلی زود توانستند خود به کاربلدهای این صنعت تبدیل شوند. بنابراین در کنار خلق ابتکارها و ریل‌گذاری‌های استاندارد در این حوزه، تربیت شاگرد نیز از دیگر خدماتی بود که طهماسب در سال‌های فقر انسانی این حوزه به عمل آورد و توانست نام دوبله را در میان دیگر هنرهای آن زمان چون سینما، موسیقی و نقاشی، برای علاقه‌مندان به مبانی هنر برجسته کند. در سال‌های پس از انقلاب نیز طهماسب با قدرت بیشتری این دست‌فرمان را ادامه داد علی‌الخصوص آنکه در آن سال‌ها به دلیل پیشرفت تکنولوژی و فراوان‌تر شدن ابزار دوبله کار سخت‌افزاری راحت‌تر شد و همین می‌توانست به‌عنوان ابزاری برای رفع ‌برخی دغدغه‌های او در خلق تیپ‌ موثر باشد. همین‌طور هم شد و طهماسب در سال‌هایی که شاید کسی تصورش را نمی‌کرد بتواند برگ برنده دیگری جز آنچه در فیلم‌های کلاسیک رقم زده بود رو کند چندین کار مهم انجام داد که حرف زدن به جای کوین اسپیسی در «مظنونین همیشگی» یکی از آن کارهای مهم بود. او چشمه خلاقی در درون خود داشت که ربطی به سن و سال او نداشت و در هر اثر می‌توانست با فوران ابتکارهایی بسیار یک شاهکار دیگر را برای مخاطب خود خلق کند.

پس ادعاهای اخلاقی‌تان چه شد؟
یکی از موارد عجیبی که در ساعات ابتدایی انتشار خبر درگذشت طهماسب در شبکه‌های اجتماعی شاهدش بودیم، شیوه انتقاد چند فعال و بازیگر سینما نسبت به گویندگی مستندهای سیاسی ناصر طهماسب بود. طهماسب در سالیان اخیر برای چند مستند تلویزیون گویندگی کرده بود و این به مذاق کسانی که مستندها را نمی‌پسندیدند خوش نیامده بود و همین بهانه‌ای شده بود تا به زبانی کنایی به این هنرمند حمله کنند. ناصر طهماسب توانایی منحصربه‌فردی در شکل دادن صدا برای کاراکترهایی با نقش‌های پیچیده سینمایی داشت و جزء گزینه‌های اول برای گویندگی مستند بود. رنگ و حجم صدا و همچنین وسعت صدای طهماسب، این امکان را به مستندساز می‌داد که حس و جانمایه‌ای کار را به مخاطب منتقل کند. واضح است که مستندساز برای جان بخشیدن به اثر خود، سراغ بهترین‌های حوزه هنر برود و انتخاب صدای ناصر طهماسب برای یک مستند خیلی عجیب به نظر نمی‌رسد و اتفاقا مایه مباهات آن کار است اما نکته عجیب ماجرا این است که چطور عده‌ای درنهایت بی‌اخلاقی نسبت به درگذشت یک هنرمند، این چنین رفتار انتقام‌جویانه داشته باشند. وقتی می‌توانیم پایبندی به اخلاقیات را مایه افتخار بدانیم که ذی‌نفع این وضع نباشیم. اگر وقتی خط و خشی به منافع‌مان افتاد توقع جبران و عذرخواهی داشته باشیم و از این رهگذر منادی اخلاقیات بشویم اما وقتی خط و خشی به منافع و حقوق دیگران انداختیم یا ناخنکی به سهم دیگران زدیم اخلاق‌مداری را فراموش کنیم واضح است که از ابتدا هم متخلق نبوده‌ایم. اگر وقتی عنوان شد یکی از دلایل تعطیلی برنامه «هفت» جیرانی میزگردی ستایش‌آمیز نسبت به داریوش مهرجویی بود و یک جریان تندرو تجلیل از او را برنتابید، همگی دست به دامان خطابه‌های آهنگین اخلاقی شدیم و در مقابل وقتی هنرمندانی شاخص از جریان سیاسی مقابل فوت کردند، نه‌تنها در تسلیت‌گویی ساکت ماندیم، بلکه برخلاف عادت چند هزار ساله ایرانیان که رعایت ادب در برابر تازه‌درگذشتگان است، شروع کردیم به عقده‌گشایی‌های زشت نه یک انسان اخلاق‌مدار، یک بازنده‌ای هستیم در حال جیغ کشیدن.
هم درمورد خانم پروانه معصومی و هم درمورد ناصر طهماسب با این جیغ کشیدن‌ها و عقده‌گشایی‌ها زیاد برخورد کردیم و اگرچه اینها آزاردهنده و روح‌خراش است اما در عوض پرده جدیدی از چهره مدعیان دیروزین اخلاق برداشت و آنها را به ما شناساند. آنها دیروز که صاحبان اصلی میدان بودند مرتب دعوی اخلاق داشتند تا بقیه را به مراعات با خودشان وا بدارند اما امروز که حس می‌کنند تمام شده‌اند و نسل جدیدی در راه است به شکلی غافلگیر‌کننده و حیرت‌انگیز نه‌تنها مرام اخلاقی را ترک کرده‌اند، بلکه به هارترین لمپنیسم روی می‌آورند.
نام ناصر طهماسب نامی تا همیشه بزرگ در صنعت سینمای ایران باقی خواهد ماند. در همین چند ساعت بسیاری از سینماگرانی که رابطه خوبی با مدیریت سینمایی ندارند طهماسب را سرمایه عظیم و بدون جایگزینی خواندند که نبود او خلأیی بزرگ در هنر دوبله این سرزمین رقم خواهد زد. طهماسب به‌واسطه تمام خدماتی که از نخستین روزهای شکل‌گرفتن دوبله سنتی در ایران رقم زد به هنرمند برجسته و طراز‌اولی تبدیل شده که نبود او آینده این عرصه را با نگرانی‌هایی مواجه خواهد کرد. اگرچه ناصر طهماسب در تمام این سال‌ها با کارهای خود یک کلاس درس ماندگار برای تمام هنرجویان این شاخه به یادگار گذاشت و البته که به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم هم شاگردان بسیاری را در این عرصه تربیت کرد اما باید بدانیم هیچ‌یک از این شاگردان که امروز خود اساتید این حوزه هستند، نمی‌توانند یک ناصر طهماسب باشند و این، نگرانی و زنگ هشداری برای هنر صنعت دوبله ایران است.

سینمای ایراندوبله
فعال رسانه ای حوزه رسانه های معاند و معارض، دیدبان گروه های سیاسی ضدانقلاب و تحلیل گر گفتمان سیاسی معارضین انقلاب در ساحت رسانه ها. هر چیز که خار آید یک روز به کار آید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید