سجاد خدایی، کارشناسی علومسیاسی؛ دانشجوی ارشد اندیشهسیاسی علامه طباطبائی
💢دولت سایه؛ استحاله مفهوم غربی
#دولت_سایه در غرب، دولت منتظر ضعف دولت مستقر است که جای آن مستقر شود. ولی جلیلی قالب را از #غرب گرفت، ولی آن در جمهوری اسلامی استحاله کرده است. همانطور که امام مفهوم جمهوریت را در اسلام استحاله کرد و گویی #جمهوری_اسلامی و جمهوریت غربی دو چیز متضاد شدند.
دولت سایه از نظر جلیلی دولت منتظر مانند مدل غربیاش نیست، دولت سایه از نظر وی کمک کننده به ساختارهای رفقا و رقبا است؛ دولت سایه در منظر وی متوقف در شخص جلیلی و تشکیلاتش نیست، بلکه دولت سایه از منظر وی یک گفتمان است که وظیفهی آحاد جامعه است. یک فرد یا یک دانشگاه هم باید دولت سایه باشد و تحولات کشور را سایه به سایه دنبال کند. او با این فهم از استحاله غرب، بهترین فرد برای مواجهه با غرب است. او در کتابش "بنیانهای اندیشه سیاسی اسلام در قرآن" در فصلی به دولت سازی در اسلام هم میپردازد، او با این فهم نظری و کارنامهای بهترین فرد برای مرحله تشکیل #دولت_اسلامی در پنج مرحله تمدن سازی است.
💢جلیلی، رجل سیاسی و مذهبی اصلح
جلیلی چه در عمل و چه در نظر مردی در میانهی #تجدد و #تحجر است. او نه متجدد(غربزده) است که در ساختارسازی مانند غربیها عمل کند و در نظرپردازی نیز چنین نیست که گوش بسته در اختیار غرب باشد؛ نه متحجر است که چون فلان ساختار غربی به نام دولت سایه در غرب داریم، ما نباید چنین مفهومی را دنبال کنیم و آثار وی نشان میدهد او به خوبی به مفاهیم اسلام ناب مسلط شده است. و شرط اول اصلح که اعتقاد به مبانی انقلاب است را دارد. او نه دچار التقاط شده است و نه تحجر و تجدد بر او غلبه کرده است؛ وی از این جهت مرد سیاسی و مذهبی اسلام ناب است. لذا او به شدت سیاسی است، سیاست در اینجا به معنای جهت و هویت است. او هویت مشخصی دارد، نه آنکه بولدوزر بیجهتی باشد که به هرکسی سواری بدهد، روزی برای دفاع مقدس و روزی برای معماری و توسعه یاغی غربی و یا براساس آخرین کارشناسی که دیده باشد، عمل کند، او به دلیل سیاسی بودن، صاحب تشخیص و تصمیمهای #نقطه_زن است.
💢فهم سیاستگذارانه جهت دار
جلیلی یک فهم درونی شده از امر سیاستی دارد و برنامههای وی شب امتحانی در حلقهی مشاوران یا به سفارش فلان اندیشکده برای کسب رأی نگاشته نشده است. امر سیاستی و سیاستگذاری او نسبت مستقیم دارد با امر و فهم سیاسی او دارد. یعنی مثلاً اگر او فهمی از مقوله عدالت و پیشرفت داشته باشد، نسبتش را در طرحهای سیاستیاش میبینیم.
فهم او از سیاستگذاری طبقاتی نیست که فقط طبقات پایین را مدنظر داشته باشد، البته اولویت هستند. اگر طرح سبد غذایی و سفر و حتی وان متناسب با دهکهای پایین است، از آنطرف جذب سرمایه در پتروپالایشگاهها را در دهکهای دیگر مدنظر دارد.
💢رئیس جمهور؛ رئیس راهبردها و اجرا است، نه مدیر پروژه و عملیات!
رئیس جمهور، مدیر پروژه بزرگراه و جاده و ساختمان نیست. رئیس جمهور، رئیس بیست وزراتخانه و بیست و هفت شورا است. مثلاً ساخت یک جاده ابریشم، فقط ساخت یک راه نیست، این راه ارتباط دارد با سیاست خارجی، اقتصاد و حتی فرهنگ! رئیس جمهور که تسلط و شناخت از سایر بخشها نداشته باشد، فقط یک راه آسفالت میکند، برای جاده بودنش.
کسی که فهمش پروژهای است، با تراکم فروشی، تهران را به شهر خوابگاهها تبدیل میکند، چون درکی از ابعاد هویتی مسکن و شهر ندارد. فقط به درد مدیریت پروژه یا یک بخش میخورد. ولی رئیسجمهور اتفاقاً در ساخت مسکن هم باید جهت و فهم راهبردی داشته باشد! یک مسکن، یک واحد هویتی و تربیتی است، نه صرفاً یک خوابگاه!