قرار بود سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که سال 1374 تشکیل شد، با بودجهی صدها میلیارد تومانیاش محلی باشد برای ادغام نهادهای فرهنگیای که فعالیت فرهنگی بینالمللی دارند. اما بعد از گذشت نزدیک به سی سال از تاسیس آن، به اعتراف رئیس آن و مسئولان مربوطه همچنان به اهداف خود نرسیده است.
برای کاویدن بیشتر این امر، با یکی از فعالان حوزهی دیپلماسی فرهنگی گفتگویی داشتیم. «علیرضا کمیلی» میگوید سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نمرهی قبولی نمیگیرد حتی اگر تعطیل شود کسی این موضوع را احساس نخواهد کرد. کمیلی مشکلات سازمان را اجرا نشدن طرحهای اصلاحی، بهروز نشدن نحوهی عملکرد و چند مورد دیگر میداند. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
نسیمآنلاین: درمورد عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نظرتان چیست؟
طرح اصلاحی برای سازمان نوشته شده اما اجرایی نمیشود. بیشتر نهاد بالادستی سازمان باید پاسخگو باشد که چرا طرح تحول آنها را پیگیری نمیکند.
نسیمآنلاین: یعنی اشکال در شکل مطالبه است؟
نه. فهم ساختار مدیریتی از تیپیکال بینالملل، فهم دهه شصتی است. مناسبتها، مراسمات، دیپلماسی عمومی، هوشمند و... نمیفهمد. همین را هم مطالبه میکند. مشکل اینجاست.
نسیمآنلاین: بطور کلی عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سازمان فرهنگ و ارتباطات بنا بوده بازوی فرهنگیهنر حتی علمی جمهوری اسلامی در خارج کشور باشد. به عبارتی همهی دیپلماسی فرهنگی کشور قرار بوده دست این سازمان باشد. کمکم این نهاد رشد کرده و حتی تبدیل به نمایندهی ارتباطات علمی دانشجویی شده است. یعنی جمهوری اسلامی در خارج قرار بوده است بشود یک چیز: سازمان فرهنگ و ارتباطات در زمینهی فرهنگی. این برای انقلاب اسلامی وظیفهی مهمی است که پیامش در دنیا پخش شود.
اگر نسبت به فضای مورد انتظار نگاه کنیم نمرهشان قطعا مردود است و نمرهی قبولی نمیگیرند. البته اگر محدودیتها و ضعفها و مشکلات را هم ببینیم بالاخره شاید بتوانیم نمره 10 به آنها بدهیم اما فاصلهاش تا 20 خیلی زیاد است.
مهمترین مشکل سازمان این است که هنوز خودش را آپدیت نکرده است یعنی امروز دنیا به سمت فضای نرم، هوشمند و امثالهم رفته اما اینها هنوز خود را آپدیت نکرده و دارند به همان سبک سنتی، مناسبتزده، همایشزده و این تیپ مدلها کار میکنند.
اساسا ما باید قدرت نرممان را زیاد میکردیم چو نبه قول امام و رهبری عمق استراتژیک ما در ملتها بوده نه در دولتها. یعنی اتفاقا ما در روابط دیپلماتیک و رسمی و... خیلی کاری از دستمان بر نمیآید. رفتار با ما در دنیا صوری و منافقانه است. رفتار صادقانه کف ملتهاست. یعنی سازمان باید ابزارهای نرمش را توسعه میداده ولی در این حوزه رسما تعطیل است و بسیار فاصله دارد و هنوز سبک مناسبتزده و همایشزده و سنتی کار میکند.
نسیمآنلاین: سبکی که مناسبتزده نباشد چگونه است؟
کار هوشمند یعنی اینکه شما متناسب با تغییرات و تحولات، شان و کارکرد و ابزارهای خودت را بازخوانی کنی. یعنی مثلا نباید بروید در کشوری بنشینی و در سالن خودت یک همایش بگیری و بگویی این 22 بهمن، 14 خرداد، روزقدس و فلان. باید بروید کف میدان و NGO ها و بدنهها مردمی را درگیر کنید. آنها که میدانید با شما سمپاتی دارند و حس دارند. خب خیلیها این کار را نکردند. در حوزهی نرم و مجازی و... باید کار میکردند اما نکردند. لذا ما یک مسئلهی جدیای که داریم این است که تناسب ابزار با نیازهای روز در سازمان فرهنگ و ارتباطات وجود ندارد.
نسیمآنلاین: تا سال 94 متن اساسنامهی سازمان این بود که همهی سازمانهایی که در حوزهی دیپلماسی فرهنگی فعالیت دارند در این سازمان ادغام شوند. اما سال 94 اساسنامه تغییر کرد و کلمهی «ادغام» از آن برداشته شد. آیا این تغییر اساسنامه توانسته است که حرکت مثبتی باشد یا این هم در جهت توجیه ناکارآمدی سازمان بوده است؟
نهادهای دیگر هم خیلی وضع بهتری از سازمان فرهنگ و ارتباطات ندارند و ادغام میشد یا نمیشد [تغییری نمیکرد]. اگر اینها ستاد میبودند خوب بود. اما اینها الان میداناند. ستاد نیستند و صفاند. آن هم به سخیفترین روش. یعنی یک همایش که یک NGO راحت میتواند در یک کشور برگزار کند، سازمان فرهنگ و ارتباطات درگیرش میشود و آنقدر امکانات و نیرو و... ندارد و یک کار فشل انجام میدهد. البته نمیخواهم تعمیم بدهم. بعضیها رفتهاند و بدنهها و مخاطب را فعال کردهاند.
نسیمآنلاین: یعنی ادغام این سازمانها هم نمیتوانست کاری از پیش ببرد؟
نه هیچ تاثیری ندارد. مسئله عقلانیت است. مسئله ادغام نیست.
نسیمآنلاین: چون اساسا فلسفهی وجودی سازمان همین بوده است که همهی فعالیتها را در خود متمرکز کند.
اصلا تمرکز در کشور ما به یک معنا غلط است. چون سازوکار و سند نداریم و سیستم سلیقهای است. البته گاهی این تشتت خوب است. چون مثلا باعث میشود که سه مدل کار انجام شود و سه سلیقه وسط بیاید نه یک سلیقه. اصلا مسئلهی تمرکز در کشور ما جواب نمیدهد.
نسیمآنلاین: ولی اینطور کلا تشکیل سازمان زیر سوال میرود چون فلسفهاش همین بوده است.
نه فلسفهاش این نبوده است. فلسفهاش این بوده که برود مسائل فرهنگیهنریعلمی را در خارج کشور سازماندهی کند. ابزارهایش را کرده حضور در صف. خودش درگیر کار شده، با روشهای سنتی عمل میکند لذا خاصیت خود را از دست داده است. فلسفهاش اصلا هرچه بوده باشد دیگر خاصیتی ندارد. الان از آنها بپرسید برای فعالسازی NGO ها چکار کردهاند. یا در حوزهی مجازی چه دارند. چیزی ندارند. خیلی کم. البته الان دارند تغییرات کوچکی اعمال میکنند ولی باز لاکپشتی است. یعنی سازمان تعطیل شود واقعا کسی حس نمیکند که تعطیل شده است.
نسیمآنلاین: یعنی سازمان با این بودجهی هفتصد هشتصد میلیاردی که دارد تقریبا وجودش بیفایده است؟
تقریبا. نمیخواهیم خیلی قطعی و جوانانه و دانشجویی حرف بزنیم. کارهای مثبت و کارکردهایی دارد اما تقریبا بیفایده است. یعنی به انقدر پول صرف کردن نمیارزد. این کارها را میشود با هزینهی خیلی کمتری انجام داد. همهاش خرج جاری و اینهاست.
نسیمآنلاین: از نظر وضع حقوقی هم معلوم نیست که یک موسسه دولتی است یا غیردولتی و وضع بلاتکلیفی دارد.
حالا این اشکالی ندارد. اتفاقا برای تیمی که میخواهد بیرون کشور کار کند نباید انقدر محکم دولتی باشد. این ماهیت بینابینی شاید خوب بوده باشد.