ایمان در علوم اجتماعی چه جایگاهی دارد؟
دکتر ابراهیم فیاض
در علوم اجتماعی و جامعه شناسی حتی در میان کسانی که ماتریالیسم هستند، مانند فوئرباخ و به تبع آن دورکیم ایمان را سبب انسجام اجتماعی میدانند که سبب میشود جامعه به هم پیوسته شود و به خودکشی و افسردگی نرسد. ایمان موجب میشود که جامعه احساس کند اول و آخری دارد و جهان رها شده نیست، اینجاست برخی ایمان را سیمان اجتماعی مینامند، مثل اینکه وقتی وسط کاشیها سیمان میریزیم، چگونه مستحکم میشود، یک لایه چند میلیمتری سیمان است، اما انسجام بنا را حفظ میکند.
ایمان سبب میشود تمام بلوکهای جامعه به هم پیوند بخورد و منسجم شود به همین دلیل جامعه شناسی دین به شدت روی این موضوع تأکید دارد و معتقد است اگر جامعه بخواهد دچار آنومی، بی هنجاری، رهاشدگی و فروپاشی نشود، حتماً باید ایمان داشته باشد و این ایمان هم یک نظام معنایی تشکیل میدهد که در این نظام معنایی، همه چیز در آن منسجم تعریف میشود. ایمان با عقلانیت چه نسبتی دارد؟
بدون ایمان اصلاً عقلانیت وجود ندارد، دلیل آن نیز این است که بدون اخلاق ایمان وجود ندارد و اخلاق از ایمان به وجود میآید، یعنی اگر جامعهای اخلاق نداشته باشد، عقلانیت ندارد و این اخلاق از ایمان به وجود میآید. دین جهان پدیداری به وجود میآورد، جهان پدیداری نظام معنایی به وجود میآورد و نظام معنایی همان چیزی است که ما به آن میگوییم ایمان را به وجود میآورد.
ایمان در عربی «اِمان» بوده و الف آن، چون بین «الف» و «م» قرار گرفته «یا» شده است و از کلمه امن گرفته شده و نشان میدهد که بدون ایمان امنیت وجود ندارد. امنیت هم در معنای عمومی آن مدنظر است؛ یعنی در همه چیز و اگر این امن را بخواهیم فارسی ترجمه کنیم به معنای آرامش است. پس به تعبیر شما تمام حسنهایی که ممکن است در جامعه داشتهباشیم، تابعی از ایمان است؟
دقیقاً همین است. فرمول را یکبار دیگر ببینید، دین جهان پدیداری ایجاد میکند، جهان پدیداری شبکه معنایی درست میکند که به آن ایمان میگوییم و این ایمان آرامش به وجود میآورد و وقتی که آرامش به وجود میآید، جامعه اخلاقی میشود و به واسطه اخلاقی شدن جامعه، جامعه عقلانی میشود و وقتی عقلانیت ایجاد شد، پیشرفت شروع میشود.
این فرمولها را کسی نمیگوید و بعد خیال میکنند وقتی آقا میگویند ایمان، این ضد عقلانیت یا پیشرفت است، در حالی که برعکس است و الان هم که غرب دچار فروپاشی است، به دلیل این است که ایمان را گم کردهاست. ایمان به چه چیزی داشته کاری ندارم، ولی یک مذهبی را تولید کرد که مذهب سکولاریزه و مذهب اجتماعی بود و الان دارد به واسطه آن مشکل پیدا میکند. ایمان در یک جامعه چه جایگاهی دارد؟
راهبردیترین و استراتژیکترین مقوله در یک جامعه ایمان جامعه است و اگر ایمان نباشد، اخلاق در جامعه از بین میرود. حالا آنهایی که در جامعه ما شروع به یک نوع نوسازیهای غیراخلاقی مانند تعدیل اقتصادی، لیبرالیسم و نئولیبرالیسم کردند، موجب شدند جامعه به شدت پرخاشگر شود؛ یعنی همین دولت قبلی که دولت غربگرای شدیدبود، جامعه را به شدت پرخاشگر کرد و اگر نگاه کنید هر وقت این دولتهای غربگرا میآیند در جامعه شورش ایجاد میشود، دولت آقای هاشمی رفسنجانی که بعد از جنگ بود، بلافاصله شورش اسلامشهر، مشهد و شیراز را شکل داد. مسئله غربگرایی چه ربطی به غیراخلاقیشدن جامعه دارد؟
غربگرایی، چون ایمان و اخلاق را از بین میبرد و جامعه غیراخلاقی میشود، سبب پرخاشگری و خشونت در جامعه میشود. دوره دولت آقای خاتمی نیز ۱۸ تیر را به وجود آوردند و جامعه را به آشوب و پرخاشگری کشاندند. در دوره دوم آقای احمدی نژاد غربگرای شدید شد و ۸۸ را به وجود آوردند و این دولت آخری نیز که سرکار آمد با غربگرایی شدید اتفاقات سال ۹۶ و ۹۸ را به وجود آورد که از نتایج آن همان شورش ۱۴۰۱ بود.
غربگرایی، چون در آن شرک و نفاق است و ایمان را از بین میبرد، پرخاشگری پشت سر آن است. اگر تاریخ دولتهای غربگرا را نگاه کنید چنین چیزی را میبینید، ولی دولتهایی که ایمانی و اخلاقی بر سر کار میآیند به شدت آرامشبخش هستند و پیشرفت هم میکنیم. بدون ایمان، اخلاق و عقلانیت هرگز خبری از پیشرفت نیست و مبنای انقلاب امامخمینی (ره) نیز همین بود که ایمان را بازگرداند تا در پناه ایمان ما به یک نوع انسجام اجتماعی دست یابیم و با انسجام اجتماعی و عقلانیت، پیشرفت پیدا کنیم. در شرایط فعلی مسئله مهمی که در خصوص جامعه باید به آن توجه کنیم، چیست؟
نکته مهمی که در شرایط فعلی جامعه ما وجود دارد و رهبری نیز به آن اشاره کردند بحث شبکههای اجتماعی است. رسانههایی که نرم افزار قوی دارند و به تعبیر رهبر انقلاب شب را روز و روز را شب میکنند. مسئله آنقدر مهم است که خود غربیها برهنه وارد این بحث شدهاند، چون این رسانههای اجتماعی در حال ورود به یک نوع نیهیلیسم و بی معنایی اجتماعی هستند که منجر به یک نوع جامعه فروپاشیده میشود. بر همین اساس بحثی که در کشوری مانند آلمان شروع کردهاند، این است که چگونه این رسانهها را اجتماعی کنیم، اینها هم براساس منع است و هم تقویت، یعنی ما چگونه از این رسانههای اجتماعی استفاده کنیم.
اتفاقی که برای رسانههای اجتماعی افتاده مانند مشکل هوش مصنوعی است. الان از مهمترین مقولههایی که در مورد هوش مصنوعی مطرح کردهاند، این است که اخبار کذب و دروغ را پخش میکند و همین طور عدالت اجتماعی را از بین میبرد، چون موجب میشود بیکاری به شدت زیاد شود و یک کامپیوتر بزرگ کار هزاران نفر را انجام میدهد و همه را بیکار میکند. الان در غرب در مورد اینها خیلی بحث است یکی بحث اخبار فیک و دروغ است و دیگری از بین بردن عدالت اجتماعی است.
پس هوش مصنوعی دو مقوله دارد که این دو مقوله نیز دوباره به ایمان و اخلاق باز میگردد؛ یعنی یک نوع نیهیلیسم اجتماعی ایجاد کند و ایمان را از بین ببرد، البته مردم در جهان نیز در حال ایستادن در برابر این موضوع هستند؛ یعنی الان اروپاییها در برابر هوش مصنوعی امریکایی دارند میایستند و اخیراً که داشتم تحولات اجتماعی را نگاه میکردم مقولهای به نام ایستادگی مردمی در برابر هیئت حاکمه جهان را که امروز بر اساس سرمایه داری و لیبرالیسم امریکاست دیدم. مردمی که دارند در برابر آن میایستند نیز در این مقوله به شدت عدالت طلب هستند و براساس چرخشی که در جهان داشتم و مطالعهای که میکنم مردم جهان به شدت ایمان گرا هستند، چون «فطرهالله التی فطر الناس علیها» یعنی فطرت مردم به ما هو مردم فطرت خدایی است و بر آن سرشته شدهاند و انسان نیز بر این فطرت سرشته نشده بلکه مردم بر آن سرشته شدهاند و این خیلی فرق میکند. این مقوله مهمی در قرآن است که با یک انحراف توسط ابنعربی ۱۸۰ درجه چرخید و مردم را تبدیل کرد به انسان و انسان را وسط آورد نه این مردم به ما هو مردم که دارند زندگی میکنند. مردم در زندگی اجتماعی که دارند هم خداطلب و هم عدالت طلب هستند. در این میان ایمان چه میکند؟
ایمان ما را از بیگانگی نسبت به خود و بیگانگی نسبت به جهان و بیگانگی نسبت به همنوع و بیگانگی نسبت به طبیعت نجات میدهد. بیگانگی نسبت به خود یعنی اینکه ایمان ما را از غفلت بیرون میآورد و خودآگاه میکند، حتی مرگآگاه میکند. دیگر این نیست که برویم و خودکشی کنیم، کسی که ایمان ندارد، خودکشی میکند. کسی که ایمان دارد خودکشی نمیکند و موجب میشود که نسبت به خود نوعی اعتماد پیدا کنیم. نجات از بیگانگی از خود، نجات از غفلت، نیهیلیسم و از خودبیگانگی است که غربیها خیلی روی آن بحث کردند و حتی تا امروز ادامه دارد.
ایمان، بیگانگی از جهان را از بین میبرد. به قول اگزیستانسیالیسمها که میگویند جهان کجاست و تو در جهان کجا هستی. امامخمینی (ره) به همه اینها پرداخته است و شما وقتی صحبتهای حضرت امام خمینی (ره) را طبقه بندی کنید، متوجه آن میشوید. رهبری نیز در سخنرانی اخیری که در حرم امام داشتند، اینها را بسط دادند و اسمش را معنویت گذاشتند؛ البته ایشان در سخنرانی که مدتها پیش در فضای باز بیت در زیر درختان کاج داشتند نیز همین تعبیر را داشتند که امام خمینی معنویت را بازگرداند و معنویت یعنی اینکه هم بیگانگی از خود و هم بیگانگی از جهان یا کازمولوژی را از بین میبرد. جهان کجاست، ما در جهان کجا هستیم همان آیه «انالله و انا الیه راجعون» است و دانستن همین موجب میشود ما به عنوان نسل انقلاب و نسل جنگ شاهد باشیم که بچهها شهادت طلب میشدند و الان این تفکر نهتنها در اهل تشیع بلکه وارد اهل تسنن هم شدهاست و فلسطینیها شهادت طلب هستند، این معناگرایی است.
پس ایمان بیگانگی از خود را از بین میبرد، بیگانگی از جهان را نیز از بین میبرد و جهان به شدت معنادار میشود و بیگانگی از همنوع را نیز از بین میبرد «تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی» یعنی شدیداً نسبت به همنوع احساس مسئولیت میکنی و همینطور همبستگی اجتماعی را به شدت بالا میبرد. شما دوره جنگ را نگاه کنید، چقدر مردم با هم ارتباط داشتند، چقدر مردم به هم کمک میکردند. بعد از جنگ نیز ایمان چنین تأثیری داشتهاست؟
بله. شما نگاه کن همین الان چیزی که متأسفانه ما از آن غافل هستیم و هیچ کسی به این زیبایی توجه نمیکند، این همه انجمن خیریه است. در ایران هر جا میروی از روستاها و شهرهای بزرگ و کوچک به مردم میرسند و نمیگذارند کسی گرسنه بماند و در این وضعیت اقتصادی که غرب و غربگراها برای ما با تحریم و کارهایی که در درون انجام دادند و ایجاد کردند و با وجود اینکه در خیلی از جاها خسارات به بار آوردند، ولی آنقدر انجمن خیریه وجود دارد که نمیگذارد کسی گرسنه بماند. بیگانگی از طبیعت چیست؟
ضدیت ایمان با بیگانگی از طبیعت این است که مثلاً مردم حتی به کبوترها نیز غذا میدهند، یا مردم به شدت درختها را دوست دارند و همین ایمان موجب میشود که حتی محیطزیست هم از بین نرود و محیطزیست سرپا باشد، مردم در محیطزیست فساد نکنند، درختها را قطع نکنند، بیخود حیوانات را شکار نکنند و تا آخر.
با بسط ایمان، این بیگانگیها همگی در ایران از بین میرود، چه بیگانگی اجتماعی، چه بیگانگی غربی و چه بیگانگی سیاسی و اجتماعی باشد. با ایمان هر بیگانگیای که شما فکر کنید، از بین میرود، چون دیگر انسانها بدون معنا و نیهیلیسم زندگی نخواهند کرد. در این شرایط رسانههای اجتماعی و هوش مصنوعی که دارند به وجود میآیند، در جهت ایمان و امید به کار میبرند. یکی از نکات مهمی که درباره تأثیر ایمان و امید میتوان دید این است که نیهیلیسم را از بین میبرد. مراسم سالگرد رحلت امام خمینی نیز ارتباطی با ایمان در جامعه دارد؟
مناسبت فوت امام و روز ۱۵ خرداد را وقتی نگاه میکنید، این دو روز یک انقطاع زمانی ایجاد میکند که این انقطاع از امسال تا سال بعد سنجیده میشود؛ مثلاً اگر امسال را نگاه کنید نسبت به پارسال مردم بیشتر بودهاند و مشارکت بیشتری نسبت به سال گذشته در مراسم داشتند. این همهمهای که بود و شعارهایی که میدادند و به این سادگی خاموش نمیشد، هیجان شعارها بیشتر بود و جمعیت هیجان بیشتری داشت. این نشان میدهد معناها افزایش پیدا کرده و نظام معنایی بیشتر شدهاست و وقتی نظام معنایی افزایش پیدا کند، امید نیز افزایش پیدا میکند که این بحث خیلی مهمتری دارد ما خیلی به آن دقت نمیکنیم و حضرت آقا هم در دعایشان آن را گفتند، اولینبار است که من به این صراحت این را در دعای ایشان میدیدم که «خدایا ما را از سربازان امام زمان (عج) قرار بده»، وقتی میگویند سرباز امام زمان (عج) یعنی دارند غایت گرایی را میآورند.
ما به این «تله ئولوژیکال» غایت گرایی میگوییم؛ یعنی الان این ایمانی که داریم میگوییم فقط نسبت به مبدأ نیست که خدا هست، بلکه آخرالزمانی دارد و ظهور امام زمان رخ میدهد. موقعی که فساد اوج میگیرد و نیهیلیسمی که الان در تمدن غرب اثباتشده و رهبری هم گفتند اتفاق میافتد به اینجا میرسیم که جهان غایتی دارد و جهان به صلاح و صلح میرسد، حالا رهبری هم در آخر دعایشان این است که خدایا ما را از سربازان امام زمان و جزو همین فرآیند ظهور امام زمان قرار بده. اینکه بدانیم ایمان فقط در مورد ازل نیست و با ابد نیز در ارتباط است، چه اهمیتی دارد؟
اهمیتش در اینجاست که ایمان نهتنها قصه اول و هوالاول دارد، بلکه هو الآخر نیز دارد و ظهور امام زمان (عج) رخ میدهد و این خودش دوباره ایمان و اصلاح ایجاد میکند و همه در این ساختار هستیم. یادتان باشد براساس «انالله و انا الیه راجعون» ما از لحظهای که به دنیا میآییم تا روز قیامت همه اینها ادامه دارد یعنی روز ظهور، یوم رجعت و یوم قیامت همه اینها غایت است که معنابخشی به زندگی ما میدهد. به قول قرآن زندگی باطل نیست و خلقت باطل نیست و همه آن حق است، در چنین ساختار معناسازی، ما به پیشرفت میرسیم، پیشرفتی که در آن معنویت است.
از اول که مباحث فلسفی در غرب مطرح شد و پیشرفت را ترسیم کردند، یک مشکلی که دکارت، کانت، هگل، مارکس، فروید و فویرباخ داشتند، اینها بود که هر چقدر پیشرفته میشویم، جامعه بی معناتر میشود و جامعه از خودبیگانگی و از همنوع بیگانگی و از طبیعت بیگانگی پیدا میکند، این را تمام فیلسوفان غرب اذعان دارند، اما این تزی که ایران مطرح میکند و اخیراً نیز کسینجر گفت این است که پیشرفت ایران پیشرفتی است که در آن بیگانگی نیست و پیشرفت آن پرمعنا و باامید است.
وقتی میگویم پیشرفت و عدالت که در مکتب اسلامی و ایرانی آبادی نامگذاری شده یعنی ایران با انقلابی که انجام داد، ساختاری دارد اجرا میکند و همین مسئله را حضرت آقا هم گفتند که این فقط در ایران نمانده و به جهان اسلام نیز رسیده و از جهان اسلام دارد به غرب میرسد و با وجود این همه تبلیغاتی که الان غربیها با این رسانههای گسترده داشتند و سعی کردند نسبت به ایران به شدت سیاه نمایی انجام دهند و آن را ضدمعنویت، اخلاق و انسانیت نشان دهند، ولی الان میبینیم که در خود امریکا نیز بازگشت به آن چیزی که ایران میگوید، شروع شدهاست. چون ایران تنها کشور در جهان امروز است که یک نوع آیندهای ترسیم میکند که در آن معنا به واسطه ایمان گسترده است و در آن ایمان وجود دارد و پیشرفت موجب بیگانگی نمیشود. فقط ایران است و هیچکس دیگری نیست نه هند و چین و نه روسیه اینگونه نیست.
ایران یک ساختار ایمانی دارد و الان محور سه مذهب ابراهیمی یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت که تمدن جهانی را شکل میدهد و ۲ میلیارد انسان را شامل میشود همراه با انقلاب اسلامی ایران است و این انقلابی هم انقلاب آخر زمانی آخر قرن بیستم است.
حضرت امام اوایل انقلاب در حالی که در بیمارستان هستند، پیامی دادند و گفتند قرن آینده قرن پیروزی مستضعفان بر مستکبران است. این همان غایت گرایی و غایت شناسی است و در قرن ۲۱ که الان هستیم، خیلی روی ایران بحث است؛ مثلاً اگر توجه کنید تا چند سال پیش سخنرانی آقا در مراسم سالگرد امام این مقدار در سطح جهانی نمیپیچید، اما الان به شدت در سطح جهان در حال پخششدن است و کار به جایی رسیده که جهان عرب و اسلام در حال پیوستن به ایران است، سنی و شیعه هم فرقی نمیکند. الان پیشتازترین قسمت جهان عرب در مبارزه با اسرائیل، فلسطینیها و حزب الله لبنان و همه در یک مقوله با ایران همراه هستند؛ البته من در اندونزی که برای سالگرد ارتحال امام رفتم سخنرانی کردم حتی وهابیهای آنها نیز آمدهبودند وسط و در دانشگاه تاسمانی اندونزی ما را در بغل گرفتند و با ما همراهی میکردند.
میخواهم بگویم الان شیعه و سنی هم در حال پیوستن به یکدیگر هستند و حتی حکام آنها نیز دارند میپیوندند، اتحاد عربستان و ایران فقط یک پیمان امنیتی نیست، بلکه یک پیمان راهبردی است و همین الان که ایران، امارات و عربستان در حال پیمان بستن هستند، امریکاییها و انگلیسیها آمدهاند در خلیج فارس ایجاد مزاحمت کنند تا بگویند اگر ما نباشیم، اینجا را به هم میریزیم؛ یعنی با همین پیمان، امریکا و اروپا و مخصوصاً انگلیس در حال خروج از منطقه هستند و این یعنی اگر وحدت جغرافیایی ایجاد شود، تمدن اسلامی نیز پشت آن است و رهبری نیز این را گفتند که کشورهای اسلامی اگر با هم متحد شوند موجب میشود آینده تمدن اسلامی شکل بگیرد.
پس ببینید ایمانی که ما داریم میگوییم تا کجاها میرسد و فقط یک مقوله شخصی نیست، یک مقوله جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی است و یقین دارم هر چقدر هم که جلوتر برویم، بیشتر خواهد شد و اوج آن نیز در ظهور امام زمان (عج) است که ما آن را با این ساختاری که عرض کردم، ترسیم میکنیم.
برای جمع بندی این بحث را دوباره تکرار میکنم که دین ایمان ایجاد میکند، ایمان اخلاق ایجاد میکند، اخلاق عقلانیت ایجاد میکند و عقلانیت تمدن ایجاد میکند و این نهایت انسجام اجتماعی، ضدیت با نیهیلیسم اجتماعی و امید به آینده است.