مذاکرات هسته ای نیازمند توجه به «الهیات انرژی» است که فهمی تمدنی می خواهد. از این رو برخی ها معتقدند جمهوری اسلامی به مذاکرات هسته ای نیازی ندارد.
برای پاسخ به این پرسش که «آیا ادامه مذاکرات هسته ای در جهت احیای برجام» ضرورت دارد یا خیر توجه شما را جلب می کنم به شماره هفتم خرداد ماه سال 1394 ماهنامه عصر اندیشه به سردبیری پیام فضلی نژاد که به این پروژه ورود کرده بود.
هر چند معتقدیم که این پروژه همچنان نیازمند تأمل بیشتری است ولی برای شروع می خواهم مقاله ای از دکتر رندی شورت فعال و کشیش سیاهپوست آمریکایی را منتشر کنم که صراحتاً باب گفتگو در این زمینه را باز کرده و به شکلی شفاف می گوید: «ایران به مذاکرات هسته ای نیاز ندارد»
رئیس مؤسسه غیر دولتی عزت و کرامت انسانی در واشنگتن با «قابل درک» خواندن «نیاز ایران به رها شدن از انزوای جهانی» و «قابل توجیه» دانستن «برخی از مقاصد حکومت ایران برای مذاکره با غرب»،این مذاکرات را برای ایران یک «اشتباه ایدئولوژیک» توصیف می کند.
اهتمام به این مسئله زمانی اهمیت راهبردی خود را بیشتر جلوه تر می کند که ناکارآمدی برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام بیش از پیش حالت مرده به خود گرفته و سعی دو طرف برای احیای آن از موضوعات روزمره سیاسی در ایران و جهان است.
فارغ از این که با این نظر موافق باشیم یا مخالف توصیه میکنم از دوستان که با مطالعه این مقاله مسئله خودشان را طرح کرده و با پاسخ دادن به آن در فضای مجازی منتشر کنند.
***
مدرسه تاریخ جهان
ایران به مذاکرات هستهای نیاز ندارد
قرار نیست نسبت به صلح، رفع تحریمها و یا نیازهای مردم مسلمانِ انقلابی جمهوری اسلامی ایران بیاعتنا باشیم. آنها نیاز دارند که از یوق تحریمهای غیرانسانی و اعمال متجاوزانه ایالات متحده، متحدان و اقمار منطقهای آن خلاص شوند. این کشورها شرایط بسیار دشواری را برای مردم ایران ایجاد کردهاند و این مردم مجبور بودهاند برای مدتهای طولانی از این شرایط عبور کنند. اهمیتی ندارد که دولت احمدینژاد باشد یا دولت روحانی، دولت تندرو باشد یا مانند دولت هاشمی پراگماتیک، آمریکا در هر حال توافق بدی پیش روی ایران خواهد گذاشت و نتیجه نهایی این توافقنامه یک سازش کوتاه مدت خواهد بود و به ایران آسیب خواهد رساند.
اسب تروای آمریکا حرکت میکند
در حقیقت، این توافق نامه شبیه «اسب تروا» است که پس از مقاومت موفقیتآمیز مردم شهر تروا در مقابل جنگ مسلحانه یونانیها، به آنها داده شد. انگلو - آمریکاییها خود را یونانیان اروپا میدیدند که در جنگ با یک قوم باستانی آسیایی شکست خوردهاند. در داستان مقاومت شهر تروا، زمانی که یونانیان نتوانستند پیروز شوند، تظاهر کردند که می خواهند با ابزار محبت و دیپلماسی با شهر تروا برخورد کنند. همین داستان در حال حاضر در رابطه میان ایران و کشورهای طرف مقابل در حال وقوع است.
این مذاکرات برای ایران یک اشتباه ایدئولوژیک است. طبق عقیده برخی از رهبران ایران و بخشی از روحانیت این کشور، این اقدام آمریکا برخاسته از قلب این کشور و صادقانه انجام گرفته است، در حالی که مدارک و مستندات بسیار زیادی وجود دارد که خلاف این امر را اثبات میکند. قشرالیت آمریکا که کنترل و اداره این کشور را در دست دارند، در همین لحظه در حال قتل و کشتار هزاران زن و کودک یمنی هستند. آنها در پاکستان در حال کشتارند، نیروهای نظامی آنها در سوریه در حال کشتن میباشند، در عراق، سومالی، لیبی، نیجریه و در همه جای دنیا همین وضعیت در حال وقوع است. نمیتوان با دادن کلوچه به «جک ریپر» به یک توافق خوب با او رسید.
اگر شخصیت جک ریپر قاتلِ زنجیرهای لندن در دهه 1890 را بشناسید، حتی اگر در مذاکره با او به امتیازات خوبی برسید، باز بهتر است که هیچ مذاکرهای با او نداشته باشید. آمریکا چنین شخصیتی دارد. ایالات متحده در حال حاضر مشغول اجرای نقشهای است که برای برهم خوردن ثبات فدراسیون روسیه طراحی شده است. آنچه که در حال حاضر آمریکا با ایران انجام میدهد تنها یک دست گرمی برای اجرای این نقشه است. آنها میخواهند بخشی از فشارهای وارده بر ایران را بردارند و به ازای آن حق حاکمیت، استقلال و حق برخورداری از انرژی هستهای غیرنظامی را از او بگیرند و در مقابل گرفتن این میزان امتیاز از ایران، آنها دیگر از حمله نظامی به ایران صحبت نخواهند کرد.
مقاومت؛ بهترین گزینه ایران
اگر بخواهیم اندکی در این مورد شفاف باشیم؛ ایران گزینه دیگری نیز دارد. موفقیتهای عظیم انقلاب اسلامی ایران که با رهبری «سیدروح الله خمینی» به دست آمد باعث شد که ایران در عرصه علم و تکنولوژی به برترین رتبههای جهانی برسد. اکنون اگر یک اراده ملی وجود داشته باشد، ایرانیان میتوانند از خود دفاع کنند و قادر هستند بایستند، در حالی که چنین وضعیتی تا سالهای پیش از انقلاب اسلامی یعنی سال 1979 وجود نداشت.
در شرایطی که داخل ایالات متحده غوغایی به پاست، واحد پولی دلار در حال فروپاشی است و شهرهای آمریکا به دلایل نژادی در حال انفجار هستند، چه دلیلی وجود دارد که ایران تسلیم شود؟ اقداماتی که در حال حاضر دولت روحانی و اطرافیان وی انجام میدهند، یک اشتباه بزرگ دیپلماتیک و ژئوپلیتیک است. زمانی که ایران قدرت تنوع بخشیدن به صنایع خود را دارد، چرا این افراد باید به سیاستهای اسلام هراسانه غربی پناه برده و تقاضای مذاکره و توافق کنند؟ ایران به چنین چیزی نیاز ندارد.
چین کشوری در حال رشد و قدرتمند شدن است؛ روسیه نیز همینطور، ایران هم میتواند به این موقعیت دست یابد. در حقیقت، ایران احتیاجی به معامله ندارد. اگر ایران در مقابل تحریمها و سایر ابزارهای فشار مقاومت کند، اقتصاد سایر کشورها بسیار بیثبات خواهد شد، چرا که تحریمهایی که غرب علیه ایران اعمال میکند، تمام اروپا را تحت الشعاع قرار داده است. این تحریمها باعث نابودی صنعت خودروسازی در فرانسه شد. مردم در کشورهای اروپایی در حال ضرر دیدن هستند، زیرا ایران کشوری است که در آینده به دروازه آسیای مرکزی تبدیل خواهد شد. ایران بازار بزرگی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. ایران باید همان کاری را انجام دهد که چین انجام دهد. چین از عضویت در بانک جهانی امتناع کرد و این اقدام خوبی بود. افرادی که در ایران به دنبال ایجاد تحول در روابط این کشور هستند، صبور نیستند. درک آنها از تحول زنجیرههای اجتماعی مبتنی بر مفاهیمی مانند کوکاکولا، مک دونالد و مایکرویو میباشد. آنها میخواهند که این تحولات با سرعت هرچه بیشتر انجام شود.
معامله با شیطان؛ به تاریخ نگاه کنید
برای رسیدن به ثبات اجتماعی و رشد بلندمدت، بهتر است که با شیطان معامله نکنید. این اتفاق قبلاً نیز تکرار شده است. رئیس دولت وقت ایران در سال 1908 توافقی با دولت بریتانیا انجام داد که نتایج منفی آن تا سال 1980 یعنی به مدت 72 سال ادامه داشت و در اثر آن سرمایه مردمی که 90 درصد جامعه را تشکیل میدادند، به سرقت رفت. آیا مردم نباید از تاریخ خود درس بگیرند؟ آیا نباید متوجه شوند که آنگلوها چه کسانی هستند؟ آنها دزدان دریایی هستند که کت و شلوار میپوشند. ایرانیان باید به تاریخ کشورهای دیگر در آمریکای لاتین و آفریقا نگاه کنند. باید وقایعی که برای آفریقایی - آمریکاییها رخ داده است را ببینند. باید اعمال متحدان آمریکا را در آسیا و آفریقا ببینند یا اقداماتی که شاه ایران انجام داد. مردم دیگر چه چیزهایی باید ببینند تا باور کنند آمریکا یک کشور فاسد است که توسط یک قشرالیت اداره میشود. همان الیتی که میتوانند نسل کشی غزه را با اسم «دفاع از خود» انجام دهند تا از خرگوشهایشان که تحت عنوان صهیونیست در اسرائیل جمع شدهاند، دفاع کنند. اگر مردم ایران به جوانانی که در جنگ با صدام حسین کشته (شهید) شدهاند، نگاه کنند و بدانند که سلاحهای شیمیایی صدام را آمریکا در اختیار او گذاشته بود و صدام از اطلاعات ماهوارههای آمریکایی برای طراحی نقشهها جنگ خود استفاده میکرد، آیا تصور آنها از مفهوم «اعتماد» عوض نمیشود؟
نیاز ایران به رها شدن از انزوای جهانی قابل درک است. برخی از مقاصد حکومت ایران برای مذاکره با غرب نیز قابل توجیه است، اما هرگز با شیطان بر سر روح خود مذاکره و معامله نکنید، زیرا دیگران آن را به دست نخواهید آورد. اگر به مفاد مذاکره نگاه کنید، خواهید دید که آمریکا کشورهای دیگر را قانع کرده است که با ایران معاملهای از جنس معامله با آفریقایی - آمریکاییها انجام دهد. هر زمان آنها تصمیم بگیرند که امتیازات اعطایی را بازپس بگیرند، میتوانند این کار را انجام دهند و تحریمهای بیشتری، وضع کنند. مشابه این کار با عراق و لیبی انجام شد. چرا مذاکره کنندگان ایرانی نخواهند ببینند که همین ماجرا در مورد لیبی اتفاق افتاد؟ فارغ از احساسات متفاوتی که در لیبی نسبت به «معمرقذافی» وجود دارد، از دوره حکومت او میتوان یک درس گرفت: هرچه قذافی امتیازات بیشتری به غرب داد، غرب درخواستهای بیشتری از او نمود. غرب از این طریق به تدریج راه خود را در لیبی هموار کرد. غرب جوانان لیبی را درگیر مواد مخدر نمود. همین وضعیت در مورد ایران نیز میتواند اتفاق بیفتد؛ مواد مخدر از افغانستان به ایران وارد میشود تا جوانان ایرانی را دچار اعتیاد و رخوت کند.
اگر طرف مقابل در میان مردم ایران نقطه ضعفی پیدا کند، اجتناب ناپذیر خواهد بود که ایرانیان را در راهی قرار دهد که ضعفهای بیشتری پیدا کنند و این همان چیزی است که آنها میخواهند. میتوان این حقیقت را در جریان مذاکرات دید. در نقطه آغازین مذاکرات، غرب فقط قصد داشت تا ایران را از رسیدن به سلاح هستهای باز دارد، اما زمانی که غرب متوجه شد ایران سلاح هستهای نداشته، به دنبال ساخت آن نیست و آیت الله خامنهای فتوایی علیه ساخت سلاح هستهای صادر کرده است، به سمت محروم کردن ایران از داشتن موشک رفت. در آینده غرب از ایران خواهد خواست که خدا نداشته باشد، شیعه و سنی، نفت و حاکمیت ملی هم نداشته باشد. مساله اصلی در مذاکرات همین است. راه هوشمندانهای وجود ندارد که رئیس جمهور روحانی و طرفدارانش بتوانند از آسیب افعی غرب مصون بمانند.
چه کسی تروریست است؟
تحصیل کردن شخص در دانشگاههای غربی نباید باعث تبدیل شدن او به یک «قهرمان» شود، چون بسیاری از دیکتاتورهای جهان و افرادی که نسلکشیهای گستردهای در سطح جامعه بین المللی به راه انداختند، در غرب تحصیل کرده بودند. شاه ایران نیز تحصیل کرده غرب بود. چه کسی پاتریس لومومبا را به قتل رساند؟ چه کسی مسئول قتلها و کشتارهای انسانهای خوب و بیگناه در جهان است؟ چه کسی کندی، دکترکینگ، سالوادور آلنده و چه گوارا را کشت؟ چه کسی مسئول قتل حدود 40 میلیون انسان پس از جنگ دوم جهانی است؟ کدام کشور از این کشتارها سود برده است؟ آیا ایران در این جنایات ذینفع بوده است؟ تندروهای ایرانی این کار را نکردند. هیچ ملی گرایی که برای آزادی میجنگد، چنین قتلهایی را مرتکب نشده است. واشنگتن، نیویورک، پاریس، لندن، ژنو و ... صاحبان اصلی منفعت در این جنگها و کشتارها بودهاند.
ما به نقطهای از تاریخ رسیدهایم که در آن مردم باید در مقابل غربی که توسط آنگلو - آمریکنها کنترل میشود، مقابله کنند. ایران رهبر این مقاومت است و باید در همین خط باقی بماند. مردم ایران و به خصوص رئیس جمهور روحانی و اطرافیان او باید بدانند کاکاسیاه بودن در آمریکا به چه معناست. در آمریکا به کاکا سیاهها شلیک میکنند، آنان را میکشند، به آنان تجاوز میکنند، از خانههایشان بیرون میکنند، آنها را در معرض فقر و گرسنگی قرار میدهند، از کاکاسیاهها دزدی میکنند، از حقوق آنها چشمپوشی میکنند، فرزندان آنان را میدزدند، تاریخ آنها را تحریف میکنند و خدای آنها را میدزدند. نگاهی که در آمریکا نسبت به ایرانیان وجود دارد نیز چندان متفاوت نیست. در آمریکا، ایرانیان انسانهای رنگین پوست مریض و تروریستهای خطرناکی هستند که درمان اشتیاق کشنده آنها برای نابودی ایالات متحده چیزی غیر از قارچ هستهای (بمب هستهای) نیست. از نظر آمریکاییها ایرانیان افراد خسیسی هستند که نمیخواهند نفت خود را از دست بدهند. اگر روحانی و تمام تیم دیپلماسی او این حقایق را ندانند، هیچ شناختی از آمریکا ندارند. کسانی از آمریکا شناخت دارند که به خاطر مسلمان بودن، در تگزاس کشته شدهاند. آمریکا این است.
اگر من مشاور ایران در زمینه مسائل هستهای بودم، مذاکرات هستهای را به حالت تعلیق در میآوردم. رهبر ایران پیش از این نیز گفته بود ایران به این مذاکرات نیازی ندارد. دولت باید جامعه را از فساد پاک کند و اطلاعات را در اختیار مردم بگذارد تا مردم بتوانند چهار یا پنج سال آینده دوام آورند و از این بحران عبور کنند. نباید به آمریکا اجازه امضای توافقنامهای داد که بر اساس آن بتواند در هر زمان که میخواهد تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند. میزان دخالت سازمانهای بینالمللی مرتبط با انرژی هستهای در امور ایران باید محدود شود. ایران باید بتواند در دفاع از خود هر کار که میخواهد، انجام دهد. موشکهای ایران نباید موضوع مذاکره باشند، تحریمها باید برطرف شوند و اگر این اهداف با دست نیاید، مذاکرات باید متوقف گردد.
ایالات متحده نمیتواند با ایران وارد جنگ نظامی شود، به همین دلیل با ایران بر سر میز مذاکره نشسته است. در ایران خیانتکاران و جاسوسانی وجود دارند که باید پیدا و سرکوب شوند، پیش از آن که آنها ایران را تسلیم کنند. ایران اصلاً به مذاکره نیاز ندارد.
پینوشتها:
1. نویسنده و استاد دانشگاه هاروارد و از فعالان مذهبی کلیساهای آمریکا است. او به عنوان معاون تحصیلات تکمیلی دانشگاه ایالتی بویی مدتی به فعالیت پرداخت و مشاوره تدوین کتابهای سازمان عفو بینالمللی انجمن سیاهان کنگره و نیز انجمن بینالمللی حقوق بشر اقلیتها در آمریکا را برعهده گرفت. شورت عضو تحیریه خارجی «عصر اندیشه» است.
منبع مقاله :
مجله فرهنگ و علوم انسانی عصر اندیشه شماره هفتم