پرویز امینی جامعه شناس
🔴 نهادهای یک سازمان حکمرانی به یک اعتبار به دو بخش نهادهای "رقابتپذیر" و نهادهای "اجماعی" تقسیم میشوند. نهادهای رقابتپذیر در معرض چالش و اختلاف و نمایندگی گروههای مختلف اجتماعی و سیاسیاند؛ مثل نهادهایی که از دل رقابتهای انتخاباتی مثل قوه مجریه یا پارلمان یا شوراهای محلی شکل میگیرند و نهادهای اجماعی، نهادهاییاند که کلیت اجتماعی و سیاسی سازمان حکمرانی در بخشهای مختلف را نمایتدگی میکنند و نباید در معرض جانبداری از گرایشهای متفاوت گروههای سیاسی و اجتماعی باشند و خاصیت اجماعی داشته باشند مثل دستگاه قضایی. بنابراین شعار وفاق یا دولت ملی که ماهیت اجماعی دارد، تناسبی با ماهیت و کارکرد قوه مجریه ندارد که نهادی رقابتپذیر و محل چالش و اختلاف بین بخشهای مختلف اجتماعی و سیاسی است.
🔴 شعار دولت وفاق ملی یا دولت وحدت ملی در شرایطی به میدان اجتماعی و سیاسی فراخوانده میشود که جامعه دستخوش نزاعهای عمیق مذهبی یا قومی یا سیاسی باشد که کلیت و یکپارچگی آن در معرض از دست رفتن باشد و یا در آستانه جنگ داخلی یا در حال تجربه جنگ داخلی باشد. به این معنا که با این شعار، مسئله در فوریت و اولویت وحدت و وفاق ملی باشد و همه این منازعات را به حالت تعلیق دربیاورد. این وضعیت در برخی کشورها که چه به لحاظ اجتماعی و یا به لحاظ ساختار حقوقی چندپارهاند و موقعیتهای سیاسی بر اساس مذهب یا قومیت تقسیم شده باشد (عراق و لبنان)، محل اعتناست و تناسبی با ساختار حقوقی و وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران ندارد و طرح این شعار حتی با وجود برخی اختلاف سیاسی یا برخی شکافهای اجتماعی در ایران، از ناحیه قوه مجریه بیمعناست.
🔴 به رغم خطای مفهومی و معنایی انتخاب شعار وحدت ملی از سوی جریان پیروز انتخابات، این شعار با رویه انتخاباتی این جریان ناسازگار و در تضاد است. بخش مهمی از آراء کسب شده فرد پیروز در انتخابات از موضع نه به دیگری (جلیلی) به دست آمده است و طرف مقابل تا سرحد طالبان و تحجر و مفاهیم و مصادیق منفور دیگر معرفی شده است. تکلیف شعار وفاق ملی با این بخش و تفاوتها و تضادهای طرف پیروز با آنها چه میشود؟ آیا بناست این بخش، تفاوتها و تضادهایش را به نفع طرف پیروز کنار بگذارد یا طرف پیروز دست از دعاوی و اختلافاتش با آنها کوتاه بیاید؟
🔴 حتی در دوران پساانتخابات نیز این شعار مصداقی پیدا نکرد (اگر فرض بگیریم که میتوانست مصداقی پیدا کند) و در مجموعه سازوکار مشورتدهی به رئیسجمهور برای انتخاب وزرا، گرایشها و گروهها و افراد متفاوت با طرف پیروز نهتنها در تناسب با آراء کسبشده (در حد ۱۳ در ۳۰) موضوعیتی نداشتند بلکه جایگاه صفر یا نزدیک به صفر داشتند.
🔴 با این توضیحات مشخص است که شعار دولت وفاق یا وحدت ملی به لحاظ معنایی و مصداقی حرف مشت پرکن و محصلی نیست اگر نگوییم گزارهای توخالی است. اما اگر بخواهیم به شکلی این گزاره را تا حدی معنادار کنیم، میتوان شعار دولت وحدت ملی را به شعار "دولت فراگیر" (کم و بیش شبیه دولت اول هاشمی) یا دولت "ائتلافی" (کم و بیش شبیه دولت اول خاتمی و روحانی) تفسیر کنیم که این دو نیز البته با هم متفاوتاند. اما هر دو یک مشکل مشترک دارند. مشکل این است که دولت فراگیر و ائتلافی که از گروههای متفاوت و حتی متعارض سیاسی شکل میگیرد، به شرطی میتواند کارکرد پیدا کند که حول و حوش یک ایده مرکزیِ سامانبخشِ قوه مجریه، صورتبندی شود و به تناسب ایده مرکزی، از نیروهای سیاسی متفاوت استفاده کند و تعارضها و تفاوتها، در چارچوب وحدت ایده مرکزی به همکاری تبدیل گردد.
🔴 مشکل اینجاست که رئیسجمهور و جریان پیروز، چه در طول انتخابات و چه پس از آن، فاقد این ایده مرکزی در اداره قوه مجریهاند و بنابراین تفسیر دولت فراگیر یا ائتلافی از شعار دولت وحدت ملی نیز چندان بکار نمیآید و احتمالا به مناقشات مضاعفی در درون و بیرون قوه مجریه چهاردهم منجر خواهد شد.