سارا بابایی | Sara Babaei
سارا بابایی | Sara Babaei
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

مشاعره الفبایی | مشاعره با حرف ی | شعر با ی

اشعار و تک بیت هایی از حافظ و مولانا و سعدی و ... که شروع آن‌ها با "ی" است، را در این مطلب برای شما آماده کرده‌ایم. یکی از زیباترین فرهنگ های ما گرفتن فال حافظ است. دوستان و کاربران عزیز شما نیز می توانید برای گرفتن فال حافظ به این صفحه مراجعه کنید.

حافظ
حافظ

اشعار حافظ که با حرف ی آغاز می شوند:

  • یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

  • یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود

دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

  • یا رب سببی ساز که یارم به سلامت           

باز آید و برهاندم از بند ملامت

  • یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد؟

دوستی کی آمد آخر دوستداران را چه شد؟

  • یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب،

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

  • یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

  • یاد باد آن که رخت شمع طرب می‌افروخت

وین دل سوخته پروانه ناپروا بود

  • یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب 

آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود

  • یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی

در میان من و لعل تو حکایت‌ها بود

  • یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی 

در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود

  • یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست 

وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود

  • یاد باد آن که به اصلاح شما می‌شد راست

نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود

سعدی
سعدی

اشعار سعدی و تک بیتی که با حرف ی آغاز می شوند:

  • یار آن بود که صبر کند بر جفای یار    

  ترک رضای خویش کند بر رضای یار

  • یارا بهشت، صحبت یاران همدم است         

دیدار یار نامناسب، جهنم است

  • یار گرفته‌ام بسی، چون تو ندیده‌ام کسی

شمع چنین نیامدست از در هیچ مجلسی

  • یکی لطیفه ز من بشنو ای که در آفاق

سفر کنی و لطایف ز بحر و کان آری

  • یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی

تا از سر صوفی برود علت هستی

  • یک نظر بر جمال طلعت دوست

گر به جان می دهند تا بخریم

  • یک روز به بندگی قبولم کن

روز دگرم ببین که سلطانم

  • یاد سعدی کن و جان دادن مشتاقان بین

حق علیم است که لبیک زنان اندازم

  • یاری به دست کن که به امید راحتش

واجب کند که صبر کنی بر جراحتش

  • یک شب که دوست فتنه خفتست زینهار

بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس

مولوی
مولوی
  • یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

  • یک قفل زدم بر دل و پیمانه شکستم

ساقی نظر انداخت به میخانه نشستم

  • یار ناخوش پر و بالش بسته بود

ورنه او در اصل بس برجسته بود

  • یک ستاره در محمد رخ نمود

تا فنا شد گوهر گبر و جهود

  • یک مؤذن داشت بس آواز بد

در میان کافرستان بانگ زد

  • یا به آهک یا ستره بسترش

تا نمازت کامل آید خوب و خوش

  • یا تو بافیدی یکی کرباس تا

خوش بسازی بهر پوشیدن قبا

دوستان و کاربران عزیز شما نیز می توانید برای گرفتن فال حافظ به این صفحه مراجعه کنید.

با تشکر از تمامی بازدید کنندگان گرامی.

در پناه حق

مشاعرهشروع با حرف یتک بیتمشاعره با حروفمشاعره با حرف ی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید