دیدی وقتایی که یه مسیرو پیاده روی میکنیم برمیگردیم به پشت سر و راهی که پیمودیم رو نگاه میکنیم. یا مثلا وقتایی که کوه نوردی میریم وقتی تا یه جاهایی بالا اومدیم نگاه میکنیم ببینیم چقدر بالا اومدیم. آخر سال که میشه برای من همچین حسی داره. برمیگردم به عقب و با خودم و زندگیم تو سالی که گذشته حساب و کتاب میکنم. در حدی که گاهی حتی کتابهایی که خوندم رو میشمارم. امسال برای من سال متفاوتی بود. یه جورایی سعیدهی واقعی رو پیدا کردم. از اواخر سال ۹۹ ایدهی راهاندازیه یه پیج از کارای هنریم به ذهنم اومد. هنر همیشه و همیشه و همیشه در کنار من بوده تو زندگیم. جدا شدن ازش برام مثل مرگه ولی امسال تصمیم گرفتم که بهش جهت بدم و ازش کسب درآمد هم داشته باشم.
یکی از برادرام مجسمه سازه. اون یکی برادرم موسیقی کلمهایه که میتونه معنای تمام زندگیش باشه. پدرم و مادرم هم هرکدوم دستی در هنر دارن اما من همیشه دنبال هنری بودم که مال خودم باشه. به تقلید از خانوادهم نباشه. یه جورایی لوگوی خودم روش باشه. گلدوزی هنری بود که من خودمو توش پیدا کردم و میتونم تمام روزو بشینم کوک بزنم و خسته نشم. عکس کارامو براتون میذارم اگه دوست داشتید بسیار خوشحال میشم پیجمو دنبال کنید.
آیدی اینستاگرامم
@gol_doozi.bita
پیشاپیش ممنون از حمایتتون دوستان ویرگولیِ عزیزم