ویرگول
ورودثبت نام
Saeedeh
Saeedeh
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

معرفی کتاب "کلارا و خورشید" نوشته‌ی کازوئو ایشی‌گورو

کتاب کلارا و خورشید نوشته‌ی کازوئو ایشی‌گورو نویسنده‌ی انگلیسیِ ژاپنی‌تبار هست که من از نشر چشمه با ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت خوندم. حدود ۳۰۰ صفحه هست و یه موضوع آخرالزمانی داره.
کتاب با یه ایده‌ی بسیار جذاب شروع میشه. داستان راجع به نحوه‌ی زندگی انسان‌ها در آینده و ورود ربات‌های پیشرفته به زندگی روزمره‌ی آدم‌هاست. اوایلِ داستان خواننده منتظره تا از طریق مکالمه‌ها یا صحبت‌های راوی با خودش اطلاعات و جزئیات بیشتری از فضای داستان دستگیرش بشه ولی متاسفانه جز بخش‌هایی که خیلی گذرا اشاره‌هایی میشه هیچ توضیح دقیق و واضحی وجود نداره. و تا آخر داستان هم همین‌جوری قطره چکانی اطلاعات میده. ولی حدودا بعد از خواندن یک سوم داستان دیگه دستمون میاد چه خبره. مثلا یه باگی که وجود داره تو داستان اینه که مدام از بچه‌های ارتقا یافته حرف میزنه ولی اواخر کتابه که متوجه میشیم منظور از ارتقا یافته دقیقا چیه.
محتوای کتاب سعی داره تبعات غرق شدن آدما در دنیای تکنولوژی رو بیان کنه و تا آخر داستان این سوال در ذهن مخاطب هست که آیا واقعا میشه ربات‌ها جای انسان‌ها رو بگیرند. از طرفی هم به تبعیض‌ها اشاره‌ای میشه که حتی در دنیای فوق پیشرفته هم نمیشه پیشرفته زندگی کنی اگر که پول نداشته باشی. در دنیای امروز تنها چیزی که انسان‌ها توش تصرف نکردن بهره‌مندی آدما از هوش هست ولی تو این کتاب آدمای پولدار با هزینه‌های سنگین می‌تونن به هوش بالاتری برسن و آدما به دو دسته‌ی ارتقا یافته و ارتقانیافته تقسیم میشن. اینطوری نویسنده سعی داشت انزجارش رو از تبعیض بیان کنه.
در کل من یه مقدار انتظار بیشتری داشتم ولی خب به خاطر اینکه موضوع جذاب و جدیدیه خوندنش خالی از لطف نیست، اما یه جاهایی خواننده باید حوصله کنه تا داستان پیش بره.
از لحاظ ترجمه به نظرم روان بود ولی یه جاهایی هم می‌تونست انتخاب کلمات بهتری داشته باشه. ترجمه‌های دیگه‌ای هم هست ولی پیشنهادم همین نشر چشمه‌ست. چون کازوئو ایشی‌گورو حقوق نشر فارسی کلارا و خورشید رو به نشر چشمه داده.
فیلمش رو هم قراره بسازن، فکر می‌کنم فیلمنامه‌ی جالبی بشه از این داستان درآورد. خودم مشتاقم فیلمش بیاد ببینم.

معرفی کتابحال خوبتو با من تقسیم کنکازوئو ایشیگورونشر چشمهکلارا و خورشید
سال‌های سال است که به دنبال تو می‌دوم پروانه زرد، و تو از شاخه‌ی روز به شاخه‌ی شب می‌پری و همچنان... "حسین پناهی"
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید