مدیرهنری کیست و چگونه جهان بصری برنامههای تلویزیونی و ریالیتیشوها را میسازد؟

وقتی به ریالیتیشوها و سریالهای موفق دنیا نگاه میکنیم، ناخودآگاه جذب رنگها، دکور، طراحی صحنه و فضایی میشویم که داستان برنامه در آن اتفاق میافتد. اما کمتر کسی میداند که مسئول اصلی خلق و نگهداشت این «جهان بصری» پشت دوربین، مدیرهنری (Art Directorـ مدیر بخش هنری/دکور) است.
ممکن است برای کسی این سؤال پیش نیاید اما باید گفت که نقش مدیرهنری در آثار بزرگ جهان با نقش مدیرهنری در ایران کاملاً متفاوت است. در ایران، جایی که مفهوم «تفکیک وظایف» و «عملکرد بر اساس چارت»، «فرآیند» و از همه مهمتر «مدیریت روابط بینتیمی» متأثر از حاکمیت چندپارهی چند دههی گذشته، خیلی معنایی ندارد.
در مقدمه بد نیست به این نکته اشاره کنم که تیم تولید، یک سازمان کوچک یا نسبتاً بزرگ است که بهصورت موقت تشکیل میشود اما تمام قوانین یک سازمان بر آن حاکم است. تیم تولید نمیتواند بدون چارت و فرآیند پیش برود؛ مفهومی که در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است و هر زمان که تلاش شده به این سمت حرکت کند، با مقاومت تاریخی و جمعی اهالی تولید سینما و تلویزیون روبهرو بوده است.
در مطلب پیشِرو و مقالاتی که در آینده منتشر خواهم کرد، تلاش کردم به نقش و وظایف کلیدیترین عناوین شغلی تولید نگاه کنم و مقایسه کنم که فرآیندهای تولید در دنیا و ایران چه تفاوتهایی با هم دارند. شاید جایی، زمانی و در تیمی مورد استفاده قرار بگیرد.
در اولین قدم سراغ نقش «مدیرهنری» رفتم؛ نقشی که در ایران دچار کجفهمی و اشتباه است و خلأ آن احساس میشود و همزمان و به تجربه، نقشی بسیار مهم و کلیدی در تولید آثار تصویری در دنیادارد.
نگاهی به تعریف جهانی «مدیرهنری»
در تولیدات بینالمللی، مدیرهنری، یک نقشِ اجرایی و مدیریتی است. در همین قدم اول باید بگویم نام «مدیرهنری» کمی گول میزند. وقتی به روند تولیدات در کمپانیهای بزرگ نگاه میکنیم و به منابع مکتوب سر میزنیم، متوجه میشویم که بخش بزرگی از کارهای مدیرهنری، «هنری» نیست و کاملاً برعکس، بسیار اجرایی و مدیریتی است. برای شناخت بیشتر مدیرهنری، باید نقش او را در کنار طراح صحنه تعریف و بازیابی کنیم. مدیرهنری نقشی است که رابطهی تنگاتنگی با طراح صحنه دارد و عموماً یکی از زیرمجموعههای طراح صحنه است.
طراح صحنه (Production Designer)، نگاه کلان و جهان بصری برنامه را طراحی میکند.
مدیرهنری (Art Director) بازوی اجرایی اوست؛ وظیفه دارد آن نگاه را به نقشهها، تیم و دکور واقعی تبدیل کند.
طبق تعریف Art Directors Guild (ADG)، مسئولیتهای مدیرهنری در هر نوع تولید (فیلم، تلویزیون، دیجیتال یا زنده) مشابه است:
او باید مفاهیم بصریِ طراحیشده توسط طراح صحنه و کارگردان را پیگیری و اجرایی کند. این وظیفه، ترکیبی است از مهارتهای خلاقانه و مدیریتی [1].
گرچه خواندن این چند جمله برای کسی که در ایران کار تولید کرده است کمی عجیب به نظر میآید. چطور چنین چیزی ممکن است؟! و بهراستی منشأ اختلافات از همینجا آغاز میشود.
نگاهی به وظایف مدیرهنری در تولیدات بزرگ دنیا
اگر بخواهیم وظایف مدیرهنری در آثار بزرگ را به چند دسته تقسیم کنیم، تقریباً با گسترهی بزرگی از اقدامات و وظایف روبهرو میشویم که همگی یک اشتراک بزرگ دارند: حفظ یکپارچگی بصری برنامه در راستای شخصیت و لحن برنامه. اول نگاهی به این وظایف:
۱. برنامهریزی و مدیریت اجرا:
تبدیل کانسپت به نقشهها و پلانهای اجرایی.
برآورد بودجه و زمانبندی ساخت دکور.
۲. مدیریت تیم هنری:
هدایت دستیاران مدیرهنری (Assistant Art Directors).
مدیریت دکوراتورها (Set Decorators) و وسایل صحنه (Props).
نظارت بر تیم ساخت دکور و گرافیک صحنه.
۳. همکاری بینبخشی:
تعامل روزانه با مدیر فیلمبرداری (Director of Photography) و نورپرداز (Lighting Designer/Gaffer).
هماهنگی با کارگردان فنی (Technical Director) برای اطمینان از امکان حرکت دوربینها و تجهیزات.
ارتباط نزدیک با مدیر تولید (Production Manager) برای مدیریت بودجه و زمان.
۴. کنترل کیفیت و تداوم (Continuity):
تضمین ثبات بصری بین اپیزودها و فصلها.
اصلاح سریع اشکالات یا تغییرات ناگهانی.
۵. مستندسازیِ برند برنامه:
تدوین کتابچهی هنری/برند (Art/Brand Bible) شامل رنگها، متریالها، لوگو، تایپوگرافی و قوانین طراحی.
تضمین یکپارچگی بصری در فصلهای بعدی و محتوای تبلیغاتی.
پایینتر توضیح خواهم داد که ارتباط میان مدیرهنری و کارگردان چیست؛ اما یک نکته را جهت روشن شدن اذهان ذکر میکنم: مدیرهنری، مدیرِ سلیقه نیست. او بر اساس سلیقهی شخصی کار نمیکند. «سلیقه» به مفهومی که میشناسیم، تقریباً در تولیدات «فرآیندمحور» حذف میشود. وجود گایدلاینهای مفصل و کامل، راهنمای حرکت همهی عوامل ـ بهویژه مدیرهنری ـ است. او این یکپارچگی را در راستای یک قانون بزرگ و غیرقابلتغییر پیگیری میکند؛ قانونی که معمولاً در دنیا به آن کتاب مقدس برند میگویند. و اگر برای شما سؤال است که مگر برنامهها و سریالها هم کتاب برند دارند، احتمالاً جواب آن پیش از آنکه بگویم معلوم است. بله.
مقالهی “How to Write the Perfect TV Show Bible” از Industrial Scripts میگوید:
«کتاب مقدس برنامه (TV Show Bible) سندی مرجع است که تمام جنبههای کلیدی یک سریال تلویزیونی را در خود دارد: شخصیتها، جهان داستان، تمها، ساختار اپیزودیک، لحن و سبک. این سند نهتنها برای عرضهی پروژه به سرمایهگذار یا شبکه استفاده میشود، بلکه باید در طول تولید پروژه نیز زنده باقی بماند و بهروزرسانی شود.
«بایبل» (در فارسی به نظر همان کتاب مقدس کلمهی بهتری است) معمولاً بین ۵ تا ۲۰ صفحه است ولی میتواند در پروژههای پیچیدهتر بیشتر شود.
یک بایبلِ کامل، باید شامل لاگلاین، توصیف کلی، معرفی شخصیتها، ساختار فصلی و آیندهی سریال یا برنامه باشد و اگر خوب نوشته شود، شانس پروژه را برای پذیرفتهشدن بالا میبرد.
نویسندهها گاهی بایبل را قبل از نوشتن قسمت اول مینویسند، گاهی پس از آن. اما در هر صورت بایبل باید مرجعی زنده باشد که هر تغییر در داستان یا شخصیت با آن هماهنگ شود.»

این کتاب در طول پیشتولید تبدیل به مرجعی غیرقابلتغییر میشود و آرامآرام تمامی مسائل مربوط به هویت بصری، قوانین دکور و گرافیک و... به آن افزوده میشود.
اما مدیرهنری، غیر از مرجع «کتاب مقدس»، ابزار دیگری هم در دست دارد و آن کتاب مقدس ناطق است؛کارگردان. جلوتر تلاش میکنم به آن کمی بپردازم.
در همینجا لازم است برای کسانی که کمتر با صنعت تولید آشنایی دارند، سؤالی را پاسخ دهم که زیاد پرسیده میشود و کمتر جوابی برای آن گفته شده؛ دستکم به زبان ساده و برای مخاطبان غیرمتخصص:
چطور ممکن است یک سریال ۵ یا ۶ یا حتی بیشتر کارگردان داشته باشد؟ چگونه است که فصل اول یک سریال را گروهی کارگردانی کرده و فصل دوم را گروهی دیگر، اما یکدستیِ لحن، روایت و فضای بصری اثر کاملاً حفظ شده است؟
جواب این سؤال، گرچه توضیحی بیش از این میطلبد و باید برای پاسخ به آن در مورد نقش درست نویسندگان، خالق و یا پدیدآورنده (آن چیزی که در انگلیسی به آن Creator میگویند) بپردازیم، اما حتماً یکی از مهمترین جوابهای آن مدیرهنری است. او با مدیریت اجرا و ایجاد نقشِ رابط میان نویسندگان و خالقان با گروههای مختلف کارگردانی، این یکپارچگی و لحن را حفظ میکند. ماجرا جالب شد؟ حالا آیا سؤال مهمتری شکل نمیگیرد که اگر این نکتهای که گفتم درست باشد، این احساس پیش نمیآید که نقش مدیرهنری از کارگردان بالاتر است؟ اگر این سؤال در ذهن شما شکل گرفت، شما احتمالاً یا کارگردان و علاقهمند به کارگردانیای هستید که نگران جایگاه و امپراطوریتان شدهاید، یا طراح صحنه و مدیرهنریای که از گرفتن جایگاههای بیشتر لذت میبرید. البته دستهی سومی هم هست: علاقهمندان به دانستن بیشتر.
راستش جواب به این سؤال پیچیدهتر از چیزی است که تصور میشود. شیوهی تولید در فرهنگهای مختلف و کشورهای مختلف متفاوت است. نخواستم نکتهی بدیهی ذکر کنم؛ خواستم توضیح بدهم که جواب به این سؤال را کمی باید به ظرفیت و زمینهی جایی که در آن کار میکنیم ربط داد. اما خوب است بدانیم که تمامی این چارتها و شرح وظایف و... که اکنون در مورد آن حرف میزنیم، در مورد فرآیند تولید در رسانههایی است که امروزه به شکلی صنعتی و کارخانهای تولید میشود؛ مانند بخش زیادی از تولیدات تلویزیونی در کمپانیهای بزرگ و تولیدات سینمایی هالیوود و بالیوود. در تجربههای شخصیتر و هنریتری از تولید مانند سینمای ایران، فرانسه و یا سینمای مستقل در همه جای دنیا، ممکن است این تعاریف فرق کند.
در مورد برنامههای تلویزیونی اما، ماجرا کمی متفاوت است. فرهنگ ساخت برنامههای تلویزیونی را در ایران، صدا و سیما ساخته است. برنامهسازان با همان فرهنگِ چند دههی گذشته کار میکنند و مشاغل هنوز تعاریف سنتیِ خود را دارند. در سالهای اخیر، با مهاجرت برخی از برنامهسازان به پلتفرمها و همچنین ورود سینماگران به حوزهی برنامهسازی، شاهد تغییراتی بسیار اندک در شیوههای تولید هستیم. در آینده شاید بیشتر در این مورد جستوجو کنم و نتایج آن را به همین ترتیبی که الآن میخوانید برایتان بگویم. خوشحالترم که شما هم حاصلِ جستوجو و تجربههایتان را با من به اشتراک بگذارید.
بنا ندارم همهی آنچه در ذهن دارم را در همین یک مقاله بگویم و کلام را طولانی کنم؛ برای همین، به بحث برمیگردم و چه جای خوبی است که در مورد رابطهی کارگردان و مدیرهنری توضیح بدهم؛ با این مقدمه که ممکن است این تعاریف و تئوریها در عمل میان آنچه به آن «سریال داستانی» و «برنامهی تلویزیونی» میگوییم، تفاوتهایی باشد.

;
نسبت مدیرهنری و کارگردان
پیشتر گفتم که کارگردان، «کتاب مقدسِ ناطق» است. اساساً مسیری که مدیرهنری در آن حرکت میکند توسط او علامتگذاری شده است. یک قدم فراتر هم برویم، مقصد نهایی این راه را هم کارگردان تعیین کرده است. کارگردان در مورد اینکه «کجا خواهیم رفت» حرف میزند و مدیرهنری در مورد اینکه «چگونه خواهیم رفت». آیا ممکن است «چگونه رفتن» در شیوهی شکلدهی به محتوا تأثیر بگذارد؟ بله، حتماً؛ برای همین کارگردان مرجعِ مدیرهنری است.
کارگردان مسیر کلی روایت و میزانسن را تعیین میکند؛ مدیرهنری اما مسئول پیدا کردن راهحلهای بصری و اجرایی برای آن است.
به زبان ساده، کارگردان میگوید «چه میخواهیم»، مدیرهنری میگوید «چطور میشود آن را ساخت». کارگردان مسئول روایت، میزانسن و مسیر کلی است؛ مدیرهنری مسئول راهحلهای اجرایی و بصری. کارگردان اثر معمولاً در مورد «چه چیزهایی» حرف میزند، در مورد اینکه چه حسی تولید شود فکر میکند، اما مدیرهنری در مورد «چگونگیها» سخن میگوید.
برای مثال کارگردان میگوید: «میخواهم صحنه حس نوستالژی و قدیمی داشته باشد.» مدیرهنری میگوید: «برای این حس، از چوب قدیمی و نور زرد استفاده میکنیم، هزینهی آن فلان مقدار است و در این زمان آماده میشود.»
این همکاریِ درست باعث میشود کارگردان آزادانه خلاقیت کند و مدیرهنری در این فرآیند مطمئن شود همهچیز شدنی است.
نکتهی مهمی را اینجا باید توضیح بدهم: مهم است که مدیرهنری علاوه بر شناخت جهان داستان، دانشِ کافیِ فنی، دانشِ کافیِ اجرا و از همه مهمتر توان مدیریتی داشته باشد. اگر بخواهم مهمترین وظیفهی مدیرهنری را از میان تمام وظایف او جدا کنم باید بگویم او این مسیر را با توانایی ایجاد ارتباط سالم میان گروهها و حفظ یکپارچگی اثر، در تعامل با تمام تیم، طی میکند.
گرچه قصد طولانی کردن مطلب را ندارم اما شاید خالی از لطف نباشد اگر از مقالهی «نقش مدیرهنری در برنامههای غیرنمایشی» در وبسایت ScreenSkills مطلبی را ذکر کنم:
« مدیران هنری در تلویزیونِ غیرنمایشی، مسئولِ تبدیلکردنِ چشماندازِ خلاقانهی طراح صحنه (اگر وجود داشته باشد) و تهیهکننده/کارگردان به واقعیت هستند. آنها طراحی و سازماندهی دکورها را بر عهده دارند؛ چه این دکورها ساختهای بزرگِ استودیویی باشند و چه «مینیست»های کوچک (آکسسوار و دکورهای پرتابل و کمحجم) در لوکیشن. آنها بر چیدمان صحنه و استفاده از وسایل صحنه نظارت میکنند تا همهچیز برای دوربین درست به نظر برسد. مدیران هنری در طولِ کلِ فیلمبرداری در صحنه حضور دارند تا مطمئن شوند یکپارچگی بصریِ تولید حفظ میشود.»

نقش و تعریف مدیرهنری در ایران
بر اساس مشاهدات من، جستوجوها و تیتراژ سریالها و ریالیتیشوها، در ایران ماجرا کمی با آنچه تا بهحال در مورد آن حرف زدیم متفاوت است. من نه قصد دارم و نه توان، تا در مورد ریشهیابی و آسیبشناسی این پدیده حرف بزنم؛ تنها تلاش دارم تا توصیفی از وضعیت موجود ارائه کنم.
تا آنجا که میدانم، جز مواردی انگشتشمار، مدیرهنری در ایران بیشتر یک پرستیژ است تا سمت اجرایی. در ایران معمولاً کمتر دیده شده که این سمت در جایگاه اجراییِ خود عمل کند و معمولاً طراحان صحنه برای اینکه برای خود شأنی دستوپا کنند، نام خود را در تیتراژ «مدیرهنری» میگذارند. پیشتر گفتم که اصولاً و در دنیا، مدیرهنری زیرمجموعهی طراح صحنه است، پس احتمالاً اطلاق «مدیرهنری» به «طراح صحنه»، از منظر تعریف جهانیِ آن، بیشتر کسرِ شأنِ طراح صحنه است تا ارتقای او. بگذریم.
طراحان صحنه در برخی پروژهها نام خود را «مدیرهنری» میگذارند و در برخی دیگر، طراح و گرافیست چنین میکند؛ بیآنکه ارتباط معناداری میان این دو شکل گرفته باشد. تلختر اینکه کمتر پیش میآید که این دو تحت یک فرمان و یک قانون کار کرده و تقریباً هر کدام سازِ خود را میزنند. نه طراحان صحنه معمولاً شناخت درستی از جهانِ داستان، هویت بصری و مسائل فنیِ نور و تصویر دارند و نه طراحان گرافیست آنقدر صاحب تجربهاند که در این موضوعات ورود کنند. اگر واردِ حوزهی ارتباطِ داستان و حفظ یکپارچگیِ صحنه، قصه، برند، نور و دوربین شویم که اوضاع ناراحتکنندهتر هم میشود. از اینروست که تقریباً و با درصد بالای اطمینان میشود گفت «مدیرهنری» به معنای آنچه در دنیا مرسوم است، در ایران تجربهی جدی و ویژهای نداشته است.
سؤالی که ذهن من و ممکن است بسیاری از شما را درگیر کرده باشد این است:
اساساً امکان دارد کسی با توانمندیهای مدیرهنری در پروژهای ایرانی بتواند کار کند و تمام تیم حدودِ اختیارات او را بپذیرند؟
تجربهی اندکِ من، با نگرانی و بدبینی به این سؤال جواب میدهد. امیدوارم شما تجربهی متفاوتی داشته باشید. من بیش از آنکه در این مورد بخوانم و جستوجو کنم، خاطراتی دارم ـ که تعداد آن امروز شاید بیش از کلمات این مطلب باشد ـ که در پشت صحنهی تولید، مدام در حال میانجیگری و آشتیدادنِ میان طراح صحنه، گرافیست و تیمهای فنی بودهام.
امروز نبودِ یک نقش بهعنوان «مدیرهنری» که توان مدیریت و ارتباطگیری میان تیمها را برای خلق تجربهای درست داشته باشد، بهشدت در تولیدات بزرگ احساس میشود. با رشد پلتفرمها و افزایش تولیدات ریالیتیشوهای بزرگ، ما در آستانهی خلق تجربهی جدیدی از تولید هستیم. برای همین معتقدم یکی باید برای اولین بار آستین بالا بزند.
در پروژههای ایرانی، مدیرهنری (بخوانید طراح صحنه و/یا دکور) اغلب مجبور است چندین نقش را همزمان بر عهده بگیرد. او علاوه بر طراحی دکور، ممکن است مسئول خرید وسایل صحنه، طراحی گرافیک و حتی لوگو هم باشد. دلیل اصلی این موضوع شاید محدودیت بودجه و زمان است.
ابهام در نقشها و نبودِ فرآیندهای مدرن، وفاداری به شیوههای سنتی تولید، نبود اسناد و کتابهای بالادستیِ مرجع ـ مانند آنچه پیشتر گفته شد ـ گاهی فشار زمان و بودجه و از همه مهمتر تبدیل دایرهی اختیارات و مسئولیتها به مرزهای غیرقابلخدشهی «امپراطوری» برای هر مدیر و نقشی، شاید ریشههای به ثمر ننشستنِ ایدهی حضور مدیرهنری است. نمیدانم.

مدیرهنری در تولیدات بزرگ دنیا چه کارهایی بلد است؟
مدیرهنری در کمپانیهای بزرگ، مجموعهای از مهارتها را دارد که شامل:
برنامهریزی و مدیریت اجرا: شکستن متن یا طراحی به اجزای قابلاجرا، برآورد بودجه و زمانبندی ساخت [6].
ارتباط بین گروهها: هماهنگی میان کارگردان، فیلمبردار یا مدیر فیلمبرداری، گروه نور، طراح لباس و گریم [1].
مدیریت تیم هنری: رهبری دستیاران مدیرهنری (Assistant Art Director)، دکوراتورها، طراحان گرافیک و مسئولان پراپس [7].
کنترل کیفیت روی صحنه: بررسی تداوم دکور و انطباق آن با نور، حرکت دوربین و میزانسن [5].
تدوین کتابچهی هنری یا برند (Art/Brand Bible): یک سند تصویری شامل رنگها، متریالها، لوگو، تایپوگرافی، قوانین بصری و راهنمای استفاده در همهی بخشها و/یا قسمتها [8].
جمعبندی
مدیرهنری (Art Director) زیرمجموعهی مستقیمِ طراح صحنه است، اما در اجرا نقشی فراتر دارد: او پل ارتباطیِ میان ایدههای هنری و محدودیتهای اجرایی است. با تیم آرت، نورپرداز، مدیر فیلمبرداری و کارگردان فنی همکاری میکند و مسئول حفظِ هویت بصریِ برنامه است.
در ایران، این جایگاه هنوز بهطور کامل تعریف نشده، اما اگر مدیرهنری از ابتدای پیشتولید وارد پروژه شود و ابزارهایی کافی مانند «سند جامع هویتِ برنامه» را در اختیار داشته باشد، کیفیت بصری و ماندگاریِ برندِ برنامهها به شکل چشمگیری افزایش پیدا میکند.
منابع
Art Directors Guild – تعریف نقش و همکاری بین دپارتمانها
Filmmaker Tools – تفاوت طراح صحنه (Production Designer) و مدیرهنری (Art Director)
ScreenSkills (UK) – پروفایل شغلی مدیرهنری در تلویزیون و ریالیتی
CSUN Tseng College – مهارتها و ساختار تیم هنری
ScreenSkills – نقش مدیرهنری در برنامههای غیرنمایشی (Unscripted TV)
Filmmaker Tools – مدیریت اجرایی و برآورد بودجه
ScreenSkills – مدیریت تیم آرت (دستیاران و دکوراتورها)
Industrial Scripts – راهنمای ساخت «کتابچهی برند و شو بایبل»
منابع طراحی هویت بصری تلویزیونی و استایلگایدها