نسلکشی سال ۱۹۹۴ در رواندا، که ۱۰۰ روز به طول انجامید، حدود ۸۰۰،۰۰۰ کشته بر جای گذاشت. بسیاری نیز در پی نسلکشی از کشور خود گریختند. آمار نشان میدهد، از جمعیت ۵.۵ میلیون نفری باقیمانده، ۶۰ تا ۷۰٪ را زنان تشکیل میدادند. اکثر این زنان نه تحصیل کرده بوده و نه مشغول به کار بودند.
نسلکشی تمام اینها را تغییر داد. زنان خلأ باقیمانده را با حضور خود پر کردند. با حمایت پل کاگامه، رئیس جمهور رواندا از بعد نسلکشی تا به حال، که بر مشارکت زنان در سیاست و اقتصاد تاکید داشت، بندی در قانون اساسی جدید رواندا اضافه شد که حداقل ۳۰٪ پارلمان رواندا را به زنان اختصاص میدهد. علاوه بر این، تحصیل دخترها توسط دولت تشویق شد و از این پس زنان نیز برای نقشهای مدیریتی در نظر گرفته میشدند. هماکنون رواندا با ۶۱٪، بالاترین درصد مشارکت زنان در پارلمان را در میان تمامی کشورها داراست.
در دو دههی اخیر، رواندا پیشرفتهای چشمگیری را در عرصههای مختلف شاهد بوده است. فقر از ۵۸.۹٪ در ۲۰۰۰ به ۳۱.۹٪ در ۲۰۱۳ کاهش یافته، تولید ناخالص داخلی از ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۶، ۷ برابر شده، و امید به زندگی از ۲۹ سال در ۱۹۹۴ به ۶۷ سال در ۲۰۱۶ افزایش پیدا کرده است.
طبیعتا نمیتوان تمام پیشرفت رواندا را به مشارکت بالای زنان در جامعه نسبت داد. با وجود این، دادههای مربوط به کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نشان میدهد که افزایش تحصیلات در میان زنان و دخترها، و ورود هرچه بیشتر زنان به بازار کار، باعث افزایش نرخ رشد اقتصادی کشورها میشود. آمار همچنین حاکی از آن است، که هر سال اضافه در تحصیلات زنان بالغ، به کاهش ۹.۵٪ مرگومیر کودکان میانجامد. اینها تنها چند مورد از فواید افزایش حقوق و مشارکت زنان در جامعه میباشند.
با وجود تحصیلات بالای زنان ایرانی، سهم آنها از بازار کار بسیار پایینتر از سهم مردان میباشد. صندوق بینالمللی پول نیز در گزارش اخیر خود به این نکته اشاره کرده، و توصیه میکند تا با کمک اصلاحات ساختاری، شرایط مناسبی برای شرکت بیشتر زنان در بازار کار و کاهش بیکاری در میان آنها فراهم آورده شود. رواندا نشان داد این امر ناممکن نیست و با استقبال از تحصیل و مشارک بیشتر زنان در جامعه، میتوان پیشرفتهای چشمگیری را حتی در بازه زمانی کوتاهی رقم زد.