همه ما تا حالا مهارتهای زیادی رو تو زندگی کسب کردیم مثل مهارت غذا درست کردن، رانندگی کردن، لباس پوشیدن و ... که همه اینها تو مغز ما بایگانی شده!!
مغز ما جوری طراحی شده که هر وقت به مسئله یا مشکلی بر میخوریم، سریع اون مهارتهایی رو به ذهنمون می آره که در جهت حل مسئله ازش استفاده میکنیم و همیشه برای اینکه انرژی زیادی ازمون نگیره، از دم دست ترین مهارتها که خوب یادش گرفتیم ازش استفاده میکنه...
حالا تصور کن شروع کردی به تغییر و میخوای خودسازی کنی، از قضا دچار شرایط بحرانی میشی و هرجور نگرانی و استرس که فکرش رو میکنی سراغت می آد، مصیبت اینجاست که مغز ما هم با توجه به کاراییش در شرایط بحرانی میره سراغ مهارتهای قدیمی تر که خوب بلد بودی و سریع ازشون استفاده میکنه و هرچی میزان استرس بیشتر باشه میره سراغ مهارتهای قدیمی تر....
میشه اینطور مثال زد که میخوای موقع عصبانیت فریاد نزنی و با آرامش مسئله رو حل کنی ولی دچار یه سانحه میشی و اونجا دیگه چون با میزان استرس زیادی مواجه هستی، دیگه با آرامش نمیتونی قضیه رو حل کنی چون تازه مهارت کنترل خشم رو یاد گرفتی ولی تو شرایط بحران اون مهارت قدیمی تر فریاد زدن که سالها باهاش زندگی کردی به کمکت می آد، در حقیقت مغز میخواد با سریعترین روش ممکن قضیه رو حل و فصل کنه...
در حقیقت میشه گفت اینجاست که مهارت کنترل احساس ناخوشایند میتونه کمک کنه و موثر واقع بشه و اگر خوب یاد بگیریم اون مهارت رو، مغز سراغ مهارت های قبلی نمیره و از همین مهارت برای حل مسئله کمک میگیره که البته باید اینقدر یادگیری این مهارت قوی باشه که مغز انرژی زیادی برای حل مسئله لازم نداشته باشه!!!