دانش آموزها همیشه مدرسه رو دوست دارند و اولین روز مدرسه رو بدون لبخند سپری نمیکنند شاید اولش جدایی از خانواده و ماندن در مدرسه براشون غم انگیز باشه اما بعد از سپری کردن لحظاتی این غم بامزه به شادی تبدیل میشه.
اما چرا دانش آموزهای ما بعد از گذشت مدتی دچار غم و ناراحتی از حضور در مدرسه میشوند ؟؟
علاقشون به درس کم شده ؟ سیستم آموزشی مشکل داره ؟ تکالیف زیاده ؟یا.....شاید تمام این مشکلات وجود داشته باشه اما پس چرا دانش آموزها با کمبود علاقشون به درس تکلیف انجام میدن ؟ چرا با وجود مشکلات سیستم آموزشی باز به مدرسه میرن ؟بیاید این قضیه رو باهم بررسی کنیم دانش آموز با حس هیجان وارد مدرسه میشه وشروع به یادگیری میکنه تا زمانی که وقت پس دادن آن چیز که یاد گرفته فرا میرسد ! اگر دچار یک خطا در حل تمرین بشه با خشونت معلم یا تنبیه مواجهه میشه حالا فرض کنید معلم اون رو تنبیه نکنه اما ذهن دانش آموز اون رو تنبیه میکنه ! در این حالت اون باخودش میگه:<<چه اشتباهی !خودم رو ضعیف نشون دادم و اگر دفعه بعد در حل تمرین اشتباهی کنم دیگ منو دوست ندارند و من رو در هیچ بحثی راه نمیدن چون من یک انسان ضعیفم . واای نکنه مسخرم کنن >>و فوبیای <<همیشه بهترین باشم >>شروع به شکل گیری میکنه و دانش آموز رو وادار میکنه به جای فکر به تمرین و پیدا کردن راه حل مناسب تقلب کنه ! و به دنبال جواب آماده بجای فراگیری دانش و رفع مشکلاتش در آموختن باشه .و همین حق خطا نداشتن باعث میشه عطش یادگیری فروکش کنه
چرا انقدر مصریم که همه شاگرد اول باشن .(البته تنبل نباشیم )
اگر یک معلم در طول تدریس اشتباهی ازش سربزنه هرگز مورد تمسخر یا دوست نداشتن قرار نمیگیره !این یعنی معلم که خودش دانش رو فراگرفته و بارها تکرار و تمرین داشته و سال های طولانی مشغول تدریس و مطالعه بوده اجازه اشتباه کردن داره اما دانش آموز که برای اولین بار این مطالب رو میشنوه اجازه ی هیچ گونه خطایی نداره !
خطای یک معلم بخشیدنی و فراموش شدنیه اما برای خطای یک دانش آموز هیچ راه جبرانی وجود نداره ؟؟
و این منصفانه نیست :(
منصفانه نیست که ما فقط نمره بیست برامون مهم باشه نه یادگیری منصفانه نیست همه رو وادار کنیم تو ریاضی نمره بالا بگیرن ............
البته هستن در این میان معلم هایی دلسوز معلم هایی معلم هایی از جنس مهربونی که تو رو مجبور به
بی خطا بودن نمیکنن بلکه به تو میفهمونن که با هر کم و کاستی که داری دست از تلاش برندار.
همین احساس که "تو باید همیشه کامل باشی! " . "باید همیشه بهترین باشی" . "نباید خطا داشته باشی " . "نباید به ندانستن اعتراف کنی" و..... درخوش بینانه ترین حالت فردی کمال گرا که هرگز اقدامی انجام نمیده و هنگام شروع کردن یک کار قبل از هر چیزی به خطای اتفاق نیفتاده فکر میکنه تا جایی که از انجام اون کار پشیمان میشه رو پرورش می دیم. این گونه افراد در زندگی کارهای کمی انجام میدن و هزاران فکر و ایده ای که میتونست باعث خیلی از اتفاق های خوب و قشنگ بشه در نطفه خفه میشه . این افراد همیشه کارشون رو بهترین و بی نقض میدونن چون تمام توان خودشون رو خرج کردن .و اگر شما ایراد از کار بگیرید یا نقصی رو به اونها گوشزد کنید دچار ناراحتی و در مواقعی افسردگی میشن و سریع دلسرد میشن و دست از ادامه دادن بر میدارن خب چیکار کنیم حالا ؟ به مدرسه نرویم ؟ معلم که وظیفه اش اصلاح کردن است ایراد نگیرد ؟ برای تحصیل مهاجرت کنیم ؟ باید بگم که به نظر من تنها راه حل این مشکل این است که شما در وجود خود این موضوع را که هیچ انسانی کامل نیست و ما انسانها حق خطا کردن داریم و هرگز نباید از خطا یا ندونستن چیزی خجالت زده باشیم رو نهادینه کنیم .اجازه بدیم برخورد ما در هر موضوعی مورد بازخورد و انتقاد قرار بگیره تا به تکامل و موفقیت بیشتری برسیم .ما قرار نیست همیشه کامل باشیم چون سرشت ما از نقص هستش برای همین هرچقدر یاد بگیریم باز کمه ! این باور رو هم در خود و هم در وجود فرزندانتان نهادینه کنید تا به کمال انسانی برسیم .اگر این اتفاق نیفته مدرسه که مهم ترین نهاد انسان ساز هست تبدیل میشه به مکانی که فقط وجود دوستان باعث تحمل اون میشه و هرگز انسان سازی و اصلاح شخصیت در اون اتفاق نمیفته و این امر باعث میشه به جامعه ای یا کشوری ناشاد تبدیل شویم که امکان پیشرفت و شوق آموزش و ساختن در اون وجود نداره .جامعه ای که از یک ترس بی معنی وحقیر به فلاکتی بزرگ گرفتار میشه. هرگز هرگز از تمسخر یک اشتباه نترسید!! هرگز.
شاید اینکه ما در مقابل <<تغییر>> انقدر مقاوم هستیم همین موضوع باشه .
این موضوعه ترس از مسخره شدن و قبول نکردن اشتباهات یا لجبازی با خودمون برای اصلاح کردن جای حرف و بحث بیشتری داره باید به هر کدوم از رفتارهایی که بخاطر این قضیه پدید میاد و مشکلات و آسیب هایی که در اثر همین موضوع پیش میاد بیشتر دقت کنیم که من در مورد هیچ کدوم هیچ نظری نمیدم چون من تخصصش رو ندارم و فقط با نوشتن این متن میخواستم بگم که <<از اشتباه کردن نترسیم >>